تاثیر خصلت های مدرن در ظهور پدیده داعش
ریشه یابی ظهور گروه هایی با اقدام به کشتارهایی سازمان یافته، آن هم به نام دین خدا از محورهایی است که خبرنگار شفقنا در پی ارزیابی آن، نظرات دکتر محمد کیانوش راد را جویا شده است. او «برداشت های متفاوت از مذهب» را از علل اصلی بروز خشونت ها در دوران گذشته می داند و می گوید: مساله اصلی در ظهور حرکت های تند و افراطی، کاهش عقلانیت و افزایش هیجانات احساسی در میان برخی دینداران است. این نماینده سابق مجلس شورای اسلامی که معتقد است مساله تکفیر مخالفان خود، اولین دستاویز و مقدمه لازم برای واجب دانستن کشتن کفار تلقی می شود، از تداوم وجود زمینه های فکری برای شکل گیری چنین حرکت هایی (داعش) در آینده سخن می گوید. او بخشی از این پدیده را از خصلت های جامعه مدرن ارزیابی می کند و هشدار می دهد که هر جایی رفتارهای عقلانی تعطیل می شود، افزایش رفتارهای هیجانی و تند و احساسی را شاهد هستیم.
به گزارش انصاف نیوز، متن گفت وگو با کیانوش راد را بخوانید:
*آیا تاکنون در تاریخ اسلام و بین مذاهب اسلامی، چنین آدمکشی های سازمان یافته و سیستماتیکی به نام «خدا» داشته ایم؟
کیانوش راد: اگر به طور مشخص منظور تاریخ اسلام باشد، جز فرقه خوارج که به نحوی با برداشت های سطحی نسبت به دین دست به کشتار مخالفان خود می زدند، حرکت گسترده ای بدین شکل نداشته ایم. البته جریاناتی که به نحوی مخالفان خود را در هر دوره تاریخی به عنوان کافر تلقی کرده اند و به نحوی اجازه قتل، کشتار و تهدید علیه مخالفان خویش را صادر کرده اند، وجود داشتند. همه جریاناتی که امروزه به عنوان جریانات تکفیری مورد توجه هستند، از این ظرفیت برخوردار هستند و خصلت آنها به نوعی خصلت نفی، طرد و حذف جریان مقابل خویش است. حرکت هایی از این دست در دوران جدید را باید به لحاظ روانشناسی، اجتماعی و جامعه شناختی مورد توجه قرار داد تا بتوان از آنها تعریفی دقیق و کامل ارائه کرد.
*این جریانات که به نام خدا دست به کشتار انسان ها می زنند، این آیه را که «هرکس یک نفر را می کشد، انگار همه مردم جهان را کشته است یا هر کس یک نفر را نجات دهد گویی همه جهان را نجات داده است» چگونه با عملکرد خود قابل جمع می دانند و چگونه تفسیر می کنند؟
کیانوش راد: اصولا مذهب در میان جامعه شناسان به لحاظ کارکردی به عنوان عاملی هم مثبت و هم منفی مورد توجه قرار گرفته است. جنبه های مثبت کارکردی مذهب یا ادیان مختلف، انسجام بخشی در میان جوامع، معنا دادن به زندگی، گسترش رفتارهای اخلاقی و هنجاری و همچنین تحکیم روابط اجتماعی در میان طرفداران یک مذهب یا یک دین ارزیابی شده است اما در عین حال به نقش و کارکرد منفی برداشت های مشخصی از دین و مذهب نیز باید توجه کرد. «برداشت های متفاوت از مذهب» از علل اصلی بروز خشونت ها در دوران گذشته بوده و شاید تا پیش از شکل گیری دولت مدرن که مفهوم دولت-ملت مستقر شد، بسیاری از جنگ ها و درگیری ها اصولا با عنوان مذهب اتفاق افتاده است. کافیست به صدر اسلام توجه کنیم. در عین آنکه صراحت قرآنی، آن است که به مومنان خطاب می کند که «یاد آرید آن هنگامی که شما دشمن هم بودید و به واسطه دین، دوست و برادر همدیگر گردیدید» اما متاسفانه به دلیل برداشت های ناروا و ناصحیح از دین در کنار قدرت طلبی و دنیا طلبی زمینه ای به وجود آمد که بیشترین درگیری ها و خونریزی ها در دوره پس از حاکمیت اسلام در شبه جزیره عربستان را شاهد هستیم. جنگ هایی که در مقابله با امام علی(ع) اتفاق افتاد و پس از آن حادثه عاشورا و پس از آن حادثه قیام توابین و کشتارهای گسترده ای که در جامعه عربستان رخ داد، بسیار بسیار قابل تامل و بررسی است. از آن سو در جهان مسیحیت و جهان اسلام ظهور جنگ های صلیبی و کشتارهای بیشماری که به نام دین و به نام خدا اتفاق افتاد نیز قابل تامل است و حتی نزدیک تر برخوردهایی که شاه اسماعیل صفوی در دروان صفویه با مخالفان مذهبی شیعه انجام داد نیز از جمله مواردی است که می توان بدان اشاره کرد. بر این اساس صرف به کارگیری الفاظ دینی، باورهای تحریف شده دینی و به نام دین نمی توان جامعه ای رحمانی و سالم را پیش روی داشت. مساله اصلی در ظهور حرکت های تند و افراطی، کاهش عقلانیت و افزایش هیجانات احساسی در میان دینداران است. اگر عقل و عقلانیت، شاخصی برای تشخیص درست یا نادرست از احکام متنوع و گسترده دینی قرار گیرد، هیچگاه سطحی نگری و قشری گرایی در میان دینداران رواج پیدا نمی کند. این یک سمت قضیه است که در سوال شما باید توجه داشت؛ پس اینکه کشتن یک فرد از دیدگاه الهی چه آثار و تبعات زیانباری دارد به جای خود اما مساله مهم آن است که تمام کسانی که به نام خدا به کشتن انسان ها دست زده اند، در ابتدا توجیه لازم برای اقدام خود را نیز پیدا کرده اند. مساله تکفیر مخالفان خود، اولین دستاویز و مقدمه لازم برای واجب دانستن کشتن کفار تلقی می شود. این مساله مهمی است.
*در حال حاضر داعشی ها نمود افراط گرایانه ترین برداشت ها از اسلام هستند، این گروه چه می گویند و چه می خواهند و چرا خشونت های خود را در معرض دید جهان قرار می دهند؟
کیانوش راد: جریان داعش را باید از جهات گوناگون مورد توجه قرار داد. شکی نیست که در مناسبات قدرت در منطقه خاورمیانه و با توجه به افزایش سیستم های کنترلی، ظهور یکباره چنین پدیده ای بدون حمایت قدرت های خارجی امکان ناپذیر است اما حمایت و دستاویز قرار دادن داعش توسط قدرت های خارجی نباید به معنای نادیده گرفتن زمینه های شکل گیری چنین جریانی باشد. ساده ترین شکل برخورد، آن است که داعش را صرفا عامل آمریکا بدانیم اما باید توجه داشت که زمینه های فکری برای شکل گیری چنین حرکت هایی در آینده نیز همچنان وجود خواهد داشت. البته داعش به لحاظ ریخت شناسی و ویژگی هایی که دارد، نه منطبق با فرم های اعتراضی مدرن که به عنوان جنبش های نوین اجتماعی از آنها نام می برند و نه مبتنی بر رفتارهای سنتی واپس گرایانه مثل تکیه صرف بر قبیله گرایی یا تکیه بر مذهب یا حتی تکیه بر یک نژاد خاص است. داعش را به لحاظ ریخت شناسانه می توان بیشتر به عنوان یک حرکت فرقه ای نامگذاری کرد. فرقه ای که با دست آویز قرار دادن نگاهی ساده و سطحی به دین به اضافه نوعی بهره گیری از نگاه ایدئولوژیک در برخورد با قضایا شکلی متصلبانه و خشونت آمیز را پذیرفته است. افزون بر همه اینها در ظهور فرقه هایی چون داعش باید به نوع روانشناسی سیاسی سردمداران و فعالان چنین جریاناتی در جهان توجه کرد که اصولا به لحاظ روانشناسانه از ریخت شناسی آشوبگرانه برخوردارند. همچنین به واسطه سرخوردگی های اجتماعی و فرهنگی، شخصیت آشوبگرانه آنها نیز تقویت شده و در کنار بهره مندی های مادی به شیوه ای منسجم و خشونت بار خود را نشان داده است. البته باید توجه داشت که داعش در میان جهان اهل تسنن نیز از جایگاه قابل قبولی برخوردار نیست. شاید برخوردهای فرقه ای و ادعاهای تشکیل خلافت اسلامی، آن هم بدون پشتوانه های عمیق فکری باعث اعتراض الازهر و دیگر علمای اهل سنت به این حرکت آشوبگرانه فرقه ای شده است اما باید توجه داشت که اصولا نگاه رادیکالی در میان مسلمانان نیز می تواند به دامن زدن به آتش حرکت های فرقه ای کمک کند. خوشبختانه مرجعیت شیعه با درایت و با دوری از نگاه رادیکالی، زمینه های رشد چنین حرکت هایی را در درون جامعه مذهبی شیعی تا حد بسیار بالایی گرفته است.
*شما از یک سو به زمینه های سوءاستفاده از این گروه ها توسط کشورهای استعمارگر اشاره کردید و از سوی دیگر هم زمینه های فکری خود آنها که هیچ سنخیتی هم با آموزه های هیچ کدام از مذاهب اسلامی ندارد. مصداق این دو عامل تا دیروز القاعده بود و امروز «داعش» است. فردا روزی ممکن است نام دیگری پیدا کند. این دو عامل همواره وجود دارند یعنی در طول سالیان آینده هم همچنان با مساله تروریسم به این شکل رو به رو خواهیم بود؟
کیانوش راد: همواره هنگامی که ایده بازگشت به دین و نگرانی از زوال دین در جامعه مدرن با نوعی سرخوردگی اجتماعی همراه می شود، در صورتی که عقلانیت از میان مدعیان بازگشت به دین اسقاط شود، زمینه تندروی های داعش گونه می تواند -هم در جهان تشیع و هم در جهان تسنن- به وجود آید. نکته قابل توجه آنکه بروز چنین پدیده ای به لحاظ جامعه شناختی لزوما و صرفا نباید در میان جهان اسلام دیده شود، ادیان دیگری چون مسیحیت، یهود و حتی در برخی از آیین های شبه دینی مثل آیین بودا زمینه های شکل گیری حرکت های بنیادگرایانه و رادیکالی وجود دارد. بخشی از آن را نباید معلول صرف تصورات دینگرایانه ارزیابی کرد بلکه باید آنها را به دلیل سرخوردگی های گسترده اجتماعی در جوامع مدرن مورد کنکاش قرار داد یعنی بخشی از آن را باید با کنکاش و جست وجوی دقیق، متعلق به صرف جوامع مدرن فارغ از هر گونه مذهبی دانسته شود. جامعه شناسان و روانشناسان باید با تحقیقات گسترده تر در مورد این جریان، بیشتر بحث کنند اما به نظر می آید هر جایی که رفتارهای عقلانی تعطیل می شود، افزایش رفتارهای هیجانی و تند و احساسی را شاهد هستیم.
*در جامعه عقل گرای غرب که هژمونی خرد انسانی به وضوح قابل مشاهده است و حتی برخی از بحران معنویت در غرب سخن می گویند؛ این در حالیست که اکنون برخی از نیروهای داعش از میان شهروندان مسلمان این کشورها یارگیری شده اند. این تضاد را چگونه می توان توضیح داد؟
کیانوش راد: دقیقا همین مطلبی است که من خدمت شما عرض کردم که بخشی از این پدیده را باید مربوط به خصلت های جامعه مدرن ارزیابی کرد. امروز بخشی از انسان ها در جوامع مدرن به صورتی کاملا سیستماتیک از جریانات اجتماعی حذف می شوند و احساس تنهایی و بیگانگی، محصول جامعه مدرن است. هنگامی که بیگانگی و تنهایی در جامعه مدرن اتفاق افتاد، که ریشه آن صرفا اجتماعی و نه مذهبی است، انسان ها برای دستیابی به نوعی آرامش از مکانیسم های جایگزینی استفاده می کنند. بالطبع مذهب و بازگشت به دین نیز یکی از نسخه هایی است که به صورت آلترناتیو برای عبور از بیگانگی انسان مورد توجه قرار می گیرد. این بازگشت به دین یا مذهب، اگر فارغ از خصلت های عقلانی باشد، می تواند زمینه ساز رفتارهای تند و خشن باشد که بخشی از آن را شاهد هستیم.
*برای مهار اینها چه باید کرد؟ برخی از توسعه متوازن کشورهای جهان سوم صحبت می کنند؛ برخی از بمباران گسترده داعش توسط آمریکا صحبت می کنند و برخی مثل آقای خاتمی و اخیرا آقای روحانی از گفت وگو صحبت می کنند، واقعا راه حل ریشه کن کردن این پدیده چیست؟
کیانوش راد: به هیچ عنوان در برخورد با چنین پدیده هایی نباید از روش های تقلیل گرایانه و تک علتی تبعیت کرد. در برخورد با چنین پدیده ای مجموعه ای از شرایط و اقدامات را باید در نظر گرفت. اگر چه توسعه نامتوازن در سراسر جهان، امری است که به گسترش بنیادگرایی نیز کمک می کند اما باید توجه داشت که امروز در درون جامعه مدرن غربی نیز بنیادگرایی در حال شکل گیری است. بر این اساس مسایل روانشناختی و سرخوردگی های اجتماعی که می تواند در جهان غرب نیز اتفاق بیفتد،نامتوازن بودن توسعه در دنیا البته این پرسش اساسی را بین علمای توسعه قرار داده است که «آیا اصولا می توان توسعه را با یک استاندارد مشخص در سراسر دنیا یکسان کرد یا خیر! اختلاف نظر وجود دارد؟» اما به هر حال در شرایط فعلی، تفاوت سطح رفاه کشورها می تواند از زمینه های ایجاد تحقیر اجتماعی یا شیفتگی جوامع عقب مانده تر نسبت به جوامع توسعه یافته تر باشد. این عدم توازن، دو رفتار خاص را تقویت می کند؛ منجر به تحقیر و سرخوردگی کشورهای جهان سوم می شود که نتیجه بعدی آن اقدامات تند و خشونت آمیز و بعضا انتقام گیری خواهد شد یا نوعی شیفتگی نسبت به جوامع توسعه یافته را ایجاد می کند. راه سوم که دریافت راه حل های منطقی و عاقلانه در برخورد با جهان پیشرفته است، از جمله کارهای سخت برای دولتمردان و روشنفکران جهان اسلام خواهد بود. افزون بر این دو عامل، مساله نگرش رحمانی، عقلانی و همراه با تساهل از جمله مواردی است که می تواند با …
*شدنی است؟
کیانوش راد: بله! شدنی است.
*پس چرا عملیاتی نمی شود؟
کیانوش راد: ارائه دین و مذهب به صورتی منطقی، عقلایی، با تکیه برعقلانیت و عمل به آیاتی مثل «فبشر عبادی الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه» و در بازنگری نسبت به برخی از احکامی است که در گذشته بوده است. به طور مثال در جغرافیای سیاسی قدیم، جهان به دارالاسلام یا دارالمسلمین و دارالحرب یا دارالکفر تقسیم می شد. وجود چنین تفکری که دارالاسلام و دارالکفر را تعریف می کند، اگر بدون توجه به عرفیات زمان حال دیده شود که روابط دیپلماتیک، روابط عرفی، قبول داشتن حقوق متقابل ملت ها و رفتار مسالمت آمیز با دیگر ملت ها را توصیه می کند و اگر همان مفهوم سنتی بخواهد بدون پالایش و ویرایش در دنیای جدید مورد عمل قرار بگیرد، می تواند زمینه ساز چنین خشونت هایی باشد. به هر حال ما باید مجموعه ای از اقدامات نظری و عملی را دنبال کنیم.
به لحاظ نظری باید از دیدگاه هایی که بیشتر از مدارا، گفت وگو و صلح و دوستی برخوردار است، استفاده کنیم و به لحاظ عملی باید شخصیت انسان ها با رفع نارسایی ها، فقر و محرومیت های اجتماعی به گونه ای پرورش یابد که به جای آنکه به لحاظ روانشناختی تبدیل به شخصیت های آشوبگر شوند، آنها را تبدیل به شخصیت های اصلاحگرا و مدیرمآبانه بنماییم.
*در حال حاضر مرجعیت شیعه به عنوان یک رهبری در عراق که درگیر مستقیم این بحران بود، چگونه می تواند در مهار سوءاستفاده افراطیون از دین ایفای نقش کند؟
کیانوش راد: به اعتقاد من مرجعیت شیعه خصوصا مرجعیت آیت الله سیستانی با نوع نگاهی که ایشان به حوزه حاکمیت دین در عرصه حکومت دارند و نوع نگاهی که تا حد فراوانی از نگاه رادیکالی به مذهب دور است، زمینه برخورد منطقی را با این پدیده به وجود آورده است. شاید اگر آیت الله سیستانی به شیوه ای افراطی در جهت مقابله با چنین جریاناتی بر می خاست، به سرعت آتش درگیری های مذهبی میان شیعه و سنی شعله ورتر می شد. این در حالیست که برخورد هوشمندانه آقای سیستانی نشان داد ظهور داعش، حتی ظهور پدیده ای در جهان اهل سنت نیست، چه رسد به اینکه بخواهد به درگیری میان شیعه و سنی تعبیر و معنا شود. این از درایت و پختگی آیت الله سیستانی برمی خاست و به اعتقاد من با نظراتی که ایشان در باب تغییر ترکیب دولت عراق داشتند و به شیوه ای کاملا طبیعی در فضای قدرت میان جناح های سیاسی عراق مطرح شد، امروز آقای سیستانی را به عنوان یک شخصیت اول تاثیرگذار در تحولات عراق قرار داده است. تصور من آن است که حتی سکولارها و اهل سنت نیز به نظرات ایشان توجه می کنند و می توان گفت نقشی که امروز آقای سیستانی در عراق بازی می کنند، نقش برتر و تعیین کننده ای است که به واسطه مواضع اصولی ایشان شاهد آن بوده ایم.
انتهای پیام