ایران و آمریکا؛ تعویض نقشها
«محمد توکلی»، عضو بخش تحلیلی انصافنیوز دربارهی نطق روسای جمهور ایران و آمریکا در سازمان ملل نوشت:
چند نکتهی کوتاه از نطق دونالد ترامپ در مجمع عمومی سازمان ملل:
۱. اعلام چندبارهی مخالفت با توافق هستهای
۲. اعتراض به مقررات سازمان تجارت جهانی
۳. اعتراض به سیاستهای اقتصادی چین در زمینهی صادرات محصولات به سایر کشورها
۴. اعتراض به سازِکار تصمیمگیریها در شورای حقوق بشر سازمان ملل
۵. اعتراض به تصمیمات اوپک
۶. تاکید بر اقدامات خود بهعنوان رییسجمهور آمریکا در داخل این کشور
۷. تاکید بر مفاهیمی همچون وطنپرستی، اهمیت استقلال، غنیتر کردن کشور خود، مطالبهی احترام به حق حاکمیت آمریکا و…
چند نکتهی کوتاه از نطق حسن روحانی در مجمع عمومی سازمان ملل:
۱. تاکید چندباره بر قطعنامهی ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد
۲. کنایه به «ورق پاره» تصور کردن قطعنامههای سازمان ملل و تاکید بر اهمیت آنها
۳. تاکید بر عباراتی همچون ارزشهای جهانی، نهادهای بینالمللی، امنیت جهانی، همکاری کشورها، اصول شناخته شدهی حقوق بینالملل و…
۴. استقبال از بیانیهی شورای امنیت سازمان ملل متحد در محکومیت حملهی تروریستی اهواز
۵. اعلام آمادگی برای مذاکره و همکاری با جامعه جهانی برای حل مسائل منطقهای همچون بحران یمن، سوریه و…
۶. یادآوری تصمیم چندجانبهی ایران و همسایگان شمالی برای امضای کنوانسیون رژیم حقوقی دریای خزر
۷. اعلام آمادگی برای دست یافتن به توافق با همسایگان جنوبی
با مقایسهی نطق ترامپ و روحانی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد میتوان به این نتیجه رسید: همانقدر که مقامات دولت ایران به چارچوبها و موازین مورد قبول جامعهی جهانی توجه نشان میدهند دونالد ترامپ تمایلی به قرار گرفتن در چارچوبهای مورد پذیرش جهان ندارد!
این اتفاق، اتفاقی منحصربهفرد در رابطهی آمریکا با جامعهی جهانی است. تا پیش از این نظامهای سیاسی حاکم بر کشورهایی همچون ایران، به عنوان نظامهایی که بر خلاف عرف بینالملل و مناسبات پذیرفته شده در جامعهی جهانی اقدام میکنند شناخته میشدند و برخی رفتارها و گفتارها نیز چنین تبلیغی از این کشورها را تشدید میکرد اما این بار نقشها تعویض شده است. رییسجمهور ایران از موضع «آری به جهانی شدن» سخن میگوید و رییسجمهور آمریکا «نه به جهانی شدن» را تبلیغ میکند، حسن روحانی به اجرای قطعنامه ۲۲۳۱ دعوت میکند و دونالد ترامپ در عمل قطعنامههای شورای امنیتی که خود ریاست دورهای آن را عهدهدار است «ورق پاره» تصور کرده است، نمایندهی ایران دست خود را برای همکاری با جامعهی جهانی دراز میکند و نمایندهی آمریکا از اهمیت غنیتر کردن کشور خود و استقلال میگوید.
این دو سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد ممکن است نقطهی عطفی در تاریخ سیاسی جهان باشد. نقطهای که در آن شاهد شنیده شدن صدای بلند میانهروهای ایران در موضوع پذیرش قواعد بازی در جامعهی جهانی آن هم از سوی نمایندهی رسمی نظام سیاسی مستقر بودیم و از سوی دیگر تبلیغگران «اول آمریکا» از چارچوبهایی که خود مدعی ایجاد آن بودند عبور کردهاند.
حالا دیگر میتوان با اطمینان بیشتری ادعا کرد که حسن روحانی در قامت فردی است که به دنبال تحقق خواست طبقهی متوسط جامعهی ایرانی برای پذیرش قواعد بازی در نظام بینالملل است. از برجام تا FATF، از سند۲۰۳۰ تا تاکید بر سرمایهگذاری خارجی و… همه و همه را میتوان بخشی از برنامههای او برای تحقق این هدف دانست. (اینکه در کدام یک از این برنامهها تا چه حد موفق و یا ناموفق بوده است بحثی دیگر است)
آنچه سبب شده است تا حسن روحانی در نطق خود در سازمان ملل به جامعهی بینالملل و ارزشهای جهانی توجه جدی نشان دهد و مبنای سخن خود را بر آن قرار دهد مشخصاً به موضوع برجام بازمیگردد. موضوعی که در آن ایران کشوری است که مطابق هنجارهای بینالمللی عمل کرده است و ایالات متحده در عمل از آن هنجارها عبور کرده است. اما واقعیت آن است که پذیرش قاعدهی بازی در سازکارهای بینالمللی و حرکت از جایگاه کشوری «خاص» به جایگاه کشوری «معمول» تنها به برجام منحصر نمیشود و موضوعاتی از قبیل اختلافنظرهای داخلی در چنین تغییر رویکردی در سطوح عالی نظام تصمیمگیری، اشکالات ساختاری اقتصادی، موانع مرتبط با تفاوتهای فرهنگی و… سبب آن میشود که حرکت سالهای اخیر طیف میانهرو در ایران را تنها آغاز یک مسیر طولانی در این موضوع بدانیم. مسیری که در صورت ادامهی حضور میانهروها در ساختار قدرت ایران و ادامهی حکمرانی ترامپیستها در ایالات متحده میتواند سبب به وقوع پیوستن اتفاقات شگفتانگیزی شود.
انتهای پیام