در ستایش شاهگوش
به گزارش انصاف نیوز، سیاوش خوشدل در یادداشتی نوشت:
مدّت هاست خواسته ام «شاهگوش» را بستایم. وقت نشده است و راستش الان هم وقتش نیست. ولی این عکس مجبورم کرد.
هر بار که می بینمش از خودم می پرسم ممکن است روزی تلویزیون شاهگوش را پخش کند و همه آن را ببینند. پاسخ منفی است و اندکی افسوس می خورم.
در حادثه ای، کلّه پزی می میرد. مالکان خودروهای مظنون یکی یکی به کلانتری فراخوانده می شوند و با لایه ای از زندگی و شخصیت آنها مواجه می شویم که شاید انتظارش را نداشته ایم.
نخستین مظنون خواننده ای است که می کوشد ابی را تقلید کند.
بعدی قاضی متنفّذ جنجال به پا کنی است و دخترش بر سرش فریاد می زند «اگه تو مسلمونی، من همون بهتر که کافر باشم».
دیگری خانم دکتری است که علیه اعتیاد همایش می گذارد و همسر معتادش مایۀ ننگ اوست.
بعد پای امام جماعت مسجد محل به پرونده باز می شود و سپس دامادش که مجری جنجالی و پرحاشیه ای است.
استاد دانشگاه عقده ای و طلبکار از اجتماع و همسرش که بر خلاف میل او رئیس گروه شده است.
مربّی فوتبال منشوری مظنون بعدی است و از طریق او پای سردار درویشی به پرونده باز می شود. حالا پسر سردار در بازداشتگاه است …
چندین بار به تصریح و کنایه، رئیس جمهوری پیشین و فعلی هم به مجموعۀ متّهمان فراخوانده شدند با طرح این گزاره که هیچ کسی نباید حس کند از اتّهام بری و از پاسخ گویی به مرجع قانونی معاف است.
از شاهگوش آموختم که جملۀ «پای این بچّه تا حالا به کلانتری و این جور جاها باز نشده» چه قدر مخرّب است. «اسد خفته» [رییس کلانتری ملت] فریاد می زند که وقتی معیار «قانون» باشد، همه به مرجع قانونی می روند و بی گناهی شان که ثابت شد، سرشان را بالا می گیرند و بدون هیچ مشکلی از مرجع قانونی خارج می شوند.
انتهای پیام