خرید تور نوروزی

سید متین‌ها را حاج متین نکنیم

امیر هاشمی مقدم، پژوهشگر فرهنگی و عضو بخش تحلیل انصاف نیوز در یادداشتی با عنوان «سید متین‌ها را حاج متین نکنیم» درباره‌ی مشکل اقامت افغانستانی ها در ایران نوشت:

هفته گذشته رسانه‌های ترکیه اعلام کردند که دولت این کشور برای گذار از شرایط بحرانی، میزان سرمایه شهروندان دیگر کشورها برای دریافت اقامت در این کشور را کاهش داده است. به این صورت که سرمایه بانکی را از سه میلیون دلار به پانصد هزار دلار و خرید املاک را از یک میلیون دلار به دویست و پنجاه هزار دلار کاهش داده تا بتواند سرمایه بیشتری از کشورهای دیگر به ترکیه بکشاند. پیش‌بینی شده با این راه بتواند تا 20 میلیارد دلار سرمایه خارجی جذب کند که رقم بسیار بالایی است.

خواندن این خبر، داغ مرا تازه‌تر ساخت. چندین سال است به شیوه‌های گوناگون درباره لزوم اعطای اقامت و حتی شهروندی به برخی افغانستانی‌ها پژوهش کرده و می‌نویسم. تنها یک موردش را در اینجا می‌آورم تا بدانید چه موقعیت‌هایی را از دست می‌دهیم.

در سال 1393 از سوی یکی از نهادهای دولتی برای انجام پژوهشی درباره پیامدهای خوب و بد ترانزیت کالاهای افغانستان از بندر چابهار (که با همکاری هندوستان در سطح گسترده‌ای در حال انجام است) به استان سیستان و بلوچستان فرستاده شدم. از نقاط صفر مرزی گرفته تا بندر چابهار و زاهدان و… بازدید کردم. هم با مسوولین استانی و هم با سرمایه‌گذاران و مسئولان افغانستانی (همچون کارمندان کنسولگری افغانستان در زاهدان) گفتگو داشتم. به دلیل اختلافات جدی پاکستان هم با همسایه شرقی (هند) و هم با همسایه شمالی و شمال‌غربی (افغانستان)، امکان ترانزیت کالاهای هندی از خاک پاکستان نیست. به‌ویژه که هند برای نفوذ بیشتر خود در منطقه، کمکهای بلاعوض زیادی هم به افغانستان می‌کند. بنابراین قرار شد کالاها از راه دریا به بندر چابهار آمده و از آنجا به مرز «میلک» و سپس خاک افغانستان ترانزیت شود. چون بسیاری از این کالاها را سرمایه‌داران افغانستانی می‌آورند، بنابراین به حضور خود یا کارگزاران‌شان در بندر چابهار نیاز است. دولت ایران هم قول مساعد زیادی در این باره داده است (البته بیشتر بر روی کاغذ). اما عملا سرمایه‌گذاران افغانستانی دست و بال‌شان در چابهار (همانند دیگر نقاط کشور) بسته است.

با چندین سرمایه‌گذار افغانستانی گفتگو کردم. به جز خاطرات ناخوشایندی که برخی‌شان از برخوردهای سلیقه‌ای و غیراخلاقی مسوولین و مامورین داشتند، مهمترین مسائل‌شان بلاتکلیفی در دریافت اقامت، خرید یا اجاره بلندمدت زمین برای ساخت انبار و دفتر، ناممکن بودن خرید بسیاری از نیازهای ساده‌شان در ایران (از خودرو گرفته تا حتی سیم‌کارت اعتباری تلفن همراه)، مشکلات در باز کردن و استفاده از حساب بانکی، مشکلات در آوردن زن و فرزندان‌شان به ایران و… بود. آنهایی هم که موفق به دریافت اقامت می‌شدند، مدت اقامت‌شان کوتاه (دست‌بالا و در بهترین حالت، سه‌ساله) بود و عموما بدون مجوز اقامت خانواده. سرمایه‌داران نگران بودند که با تغییر قوانین در ایران (که امری پیش‌پا افتاده است) پس از سه سال، اقامتشان دیگر تمدید نشود و سرمایه‌گذاری‌شان در ایران دود شود و برود هوا. همچنانکه نمی‌توانستند بدون زن و فرزندان‌شان در ایران زندگی کنند.

خلاصه هفته پیش که خبر ساده‌تر شدن سرمایه‌گذاری خارجیان در ترکیه را خواندم، پیام دادم به «سید متین». در سفری که در سال 1392 به کابل داشتم، یک شب در خانه‌اش میزبانم بود. سرمایه‌دار است و علاقمند به سرمایه‌گذاری در ایران. چند سال هم برای سرمایه‌گذاری در چابهار تلاش کرده بود. اما هفته پیش پاسخ داد که موفق نشده در چابهار سرمایه‌گذاری کند. موقعیت سرمایه‌گذاری در بسیاری از کشورهای دیگر، از جمله ترکیه برایش فراهم است. اما سید متین از آن شیعیانی است که با همه ناملایمی‌ها، ایران برایش ارزشی بسیار بالا دارد. می‌گفت: «خیر است». خیر است در لهجه فارسی دری، موقعی به کار می‌رود که فرصتی از دست رفته یا موقعیت ناگواری پیش آمده باشد. اما گوینده با بیان این اصطلاح، می‌گوید این نیز بگذرد، فدای سرت، یا چیزی شبیه اینها.

اما حقیقتا خیر نیست. خیر ایران در این نیست که نخبگان و سرمایه‌گذاران افغانستانی را اینگونه از خود برانیم. هیچ کجای دنیا سرمایه‌های معنوی و مادی دیگر کشورها را اینگونه از خود نمی‌رانند که ما می‌رانیم‌شان.

سید متین هم دیر یا زود حاج متین خواهد شد. حاج متین هم سرمایه‌داری است اهل مزارشریف، اما ساکن دوشنبه تاجیکستان. در سفری به تاجیکستان، شبی هم مهمان مهمان‌خانه شرکت او بودم (به جز تشابه نامی این دو سرمایه‌دار افغانستانی، تنها بر پایه تصادف من مهمان‌شان بوده‌ام و اینگونه نیست که کلا مهمان سرمایه‌داران در کشورهای همسایه باشم!). شرکت بزرگ راه و ساختمانی دارد. آنجایی که من مهمانش بودم، سه برج کنار هم داشت. وقتی در اتاقش داشتیم با یکدیگر صحبت می‌کردیم، منشی‌اش آمد و امضای چک سیصدهزار دلاری‌ای ازش گرفت. خیلی ساده امضا کرد و رفت. انگار یک‌ پنج هزار تومانی بدهی به کسی. می‌گفت ابتدا آمده بود ایران برای سرمایه‌گذاری. پس از چند ماه دوندگی و ناامید شدن از شرایط سرمایه‌گذاری در ایران، راه تاجیکستان را در پیش گرفته بود.

گمان می‌کنم دیر یا زود، سید متین‌ها به حاج متین‌ها تبدیل خواهند شد. تا یک جایی علاقه به ایران به‌واسطه زبان یا مذهب مشترک، سید متین‌ها را نگه می‌دارد. دیر یا زود عقلانیت حاج متینی به سراغ‌شان آمده و به سراغ آغوش باز کشورهای دیگر خواهند رفت. سید متین‌ها را حاج متین نکنیم.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. در گیر و دار و سودای صندلی ریاست، جایی برای عقلانیت باقی نیست. متاسفانه اوضاع ایران همیشه “خطیر کنونی” و سرمایه گزار خارجی جاسوس است. البته هستند برادران ترک و چینی که بنا بر اخوت پتروشیمی میلیارد دلاری را میلیونی خریداری می کنند و یا ساوولای عربستانی که صنعت روغن ایران را در دست دارد!

  2. تو تهران نشستین نسخه های یه من غاز میپیچین برا کشور
    همه بیسواد و شما همه چیز دون شدین . اگه همین سخت گیری ها نبود احتمالا یه داماد افغانی توو خونوادت داشتی
    فقط به پوووووول فکر نکن

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا