خرید تور نوروزی

ما و مولانا

دکتر عباس نعیمی جورشری، جامعه شناس و عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز، در یادداشتی به مناسبت روز مولانا نوشت:

هشتم مهر در حالی به نام مولوی نام گذاری شده است که جامعه شناسی برای ایران هشدارهای مشخص و مکرری می دهد. لذا می توان این سوال را مطرح کرد که چه نسبتی است میان مولوی و عنصر اخلاق در مردمان کنونی ایران زمین؟ برای پاسخ بدین پرسش نکات زیر قابل تامل است:

١. مولوی در سطح انتولوژی به دو “هستی” اشاره دارد که بین مولانای متقدم و متاخر تمایز مشخصی ایجاد می کند. مولوی متقدم، فقیه است و مطیع امر فقهی، سنت محور و مطیع امر سنتی بنابراین حقیقت را در حدود فقه و سنت جستجو می کند. اگرچه می اندیشد و تحلیل می کند و کلام را ورز می دهد، فرضیات او که به سطح انتولوژی تعلق دارد برخاسته از بایسته های قلمرو سنت و فقه است. مجالس‌ سبعه و فیه مافیه بیشتر تجلی این وجه اوست.

“هستی” نزد مولوی متاخر بر بایسته های ذهنی و زبانی دیگری ایستاده است. او چنان غریقی است که در دریای حیرت رها شده باشد، دریایی که درون مایه اش عشق است. “هستی” مفروض مولوی در این بازه زمانی نیز متعلق به عشق است که خود در رها شدگی معنا می شود. دیوان شمس تجلی عمده این هستی شناسی است. او در این‌باره شفاف می نویسد:

گفت که دیوانه نه ای، لایق این خانه نه ای / رفتم و دیوانه شدم، سلسله بندنده شدم / گفت که تو مست نه ای، رو که ازین دست نه ای / رفتم و سرمست شدم، وز طرب آکنده شدم.

٢. مولانا در سطح اپیستمولوژی بر سه ساحت اشاره دارد که برخاسته از سه مولوی فقیه عاقل، عاقل عارف، عارف عاشق است. شناخت بشر نسبت به پدیده ها امری است که مولوی نخستین آن را در علم حوزوی و فلسفه ارسطویی جستجو می کند. معرفتی که از این حیث ارائه می دهد همان خطابه هایی است که سالهای متمادی بر منبر ایراد نمود و معرف چهره فقیهانه عاقل اوست.

اما مولوی دوم در عرصه عقل طی طریق دارد بااینحال در هوای عرفان نفس می کشد. پا بر زمین و سر بر آسمان! چنان که سخن به حکمت می گوید و انگاره های اخلاقی را با چاشنی عرفان عرضه می کند. مثنوی در شش دفتر بسیط معرف همین وجه معرفت شناسانه است. چنانکه تصریح دارد:

گفت اکنون چون منی ای من در آ / نیست گنجایی دو من را در سرا / نیست سوزن را سر رشته دو تا / چون که یکتایی در ابن سوزن در آ!
و یا
پس به صورت آدمی فرع جهان / وز صفت اصل جهان این را بدان / ظاهرش را پشه ای آرد به چرخ / باطنش باشد محیط هفت چرخ!

مولوی عارف عاشق اما درباب معرفت بالکل اظهار شگفتی دارد و عرض مستی می کند. شناخت او از سابجکتیو حقیقت شناختی است سکرانگیز و سحر آمیز. آنچنانکه آورده است:

ای عاشقان ای عاشقان پیمانه را گم کرده ام / زان می که در پیمانه ها اندر نگنجد خرده ام / مستم ز خرمن لدن، رو محتسب را غمز کن / من محتسب را و تو را هم چاشنی آورده ام!

٣. “گوهر حقیقت” حلقه محورین هردو سطح انتولوژیک و اپیستمولوژیک مولانا است. این در حالی که جامعه ایران در دهه نود شمسی بیش از هر چیز متاثر از فقر اقتصادی و مشکلات معیشتی و عصبیت رفتاری و فساد دیوانی است. این مقوله دغدغه مندی حقیقت را می کاهد خاصه اینکه رقبای متجدد قدَری نیز برای آن حقیقت کهن مولوی پدیدار شده است که در کنه آن لذتجویی ماتریالیستی مدرنیته است. به نظر می رسد می توان بدنه اجتماعی ایران را در سه وجه متناسب با گوهراندیشی مولانا تمیز داد:

جمعیتی که به لحاظ انتولوژیک در سطح مولوی متقدم قرار دارند. سنت، پیش برنده حیات اجتماعی آنهاست. این جمعیت از مردم ایران در نواحی حاشیه ای غلظت بیشتری دارند چنانکه می توان گفت زیست سنتی و مقلدانه درنزد آنها جاری است. بخش دوم شامل جمعیتی است که اخلاق مومنانه دارند. آنها _دیندار یا بی دین_ در تعامل با عقل، به نقد و تصفیه سنت همت دارند. آنها زیست مقلدانه را رد می کنند و اهل استدلال هستند. باورمندان به نواندیشی دینی یا عرفان های جدید از این دسته اند که در سطح هستی شناختی به مولوی متاخر نزدیکند و در سطح معرفت شناختی نیز به مولوی عاقل عارف و بعضا عارف عاشق نزدیک می شوند. در بین روشنفکران ایران، عبدالکریم سروش در این حوزه خوش درخشیده است. بخش سوم جمعیت دارای زیست متجددی هستند که لذت و مصرف در آن دست بالا را دارد. دغدغه “گوهر حقیقت” در این طیف کمرنگ است لذا کمتر با مولفه های توضیحی و اشارات هدایتگر مولوی مرتبط هستند. چرا که زیست روزمره آنها بر زمین متمرکز است و عالم ماده. من مصرف می کنم پس هستم.

در یک جمع بندی باید تذکر داد فرو افتادن فرهنگ کنونی ایران از بلندی اخلاق اجتماعی، یک تهدید نسلی و ملی است که در بحران اقتصادی سال ٩7، کاهش ارزش پول ملی، ناکارآمدی دستگاه های تصمیم گیری، افزایش احتکارهای کلان و رفتارهای سودجویانه خرد بخشی از جامعه، ترجمه می شود. بنابراین تفکر اخلاقی مولوی و آموزه‌های اجتماعی او سرمايه ای ارزشمند است که ضرورتش برای رفتار اجتماعی کنونی بیش از پیش احساس می شود. این آموزه‌های اخلاقی می تواند کارکرد جامعه شناختی برای تعادل فرهنگی و ارتباطی داشته باشد.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا