تنفس روزنامه سلام در اختلاف فلاحیان و ریشهری
سردبیر روزنامه سلام گفت که فضای تنفس برای روزنامه در سال1375 به نوع ارتباط وزارت اطلاعات و دادگاه ویژه روحانیت وابسته بود.هر موقع بین وزارت اطلاعات آقای فلاحیان و دادگاه ویژه روحانیت آقای ری شهری اختلاف وجود داشت، نان سلام در روغن بود و بالعکس.
عباس عبدی در گفتگو با ایرنا از ناراحتی شدید مجمع روحانیون مبارز از سخنرانی هاشمی رفسنجانی، شکاف بین راست سنتی و کارگزاران، تصمیم موسوی خویینی ها برای تعطیلی روزنامه سلام، استفاده سلام از شکاف فلاحیان- ری شهری، نقد اظهارات اکبرخوش کوشک و حمید رضا ترقی درباره کوی دانشگاه و قتل های زنجیره ای و نامه منجر به توقیف روزنامه سلام می گوید.
متن این گفت وگو در پی می آید:
ایرنا: موضع سلام در قبال انتخابات ریاست جمهوری در سال 72 چه بود؟ بین آقایان اکبرهاشمی و احمدتوکلی کدام یک را ترجیح می دادید؟
عبدی: تقریبا بی موضع بودیم. چون عملا رقابتی در کار نبود. ولی چون پیش از ان روابط با آقای هاشمی خراب شده بود؛ طوری شد که مجمع روحانیون مبارز حاضر نشد بیانیه بدهد و مردم را به مشارکت در انتخابات دعوت کند. شاید دلیلش دلخوری آنها از هاشمی به خاطر موضع ایشان در انتخابات دومین دوره مجلس خبرگان رهبری و چهارمین انتخابات مجلس شورای اسلامی بود. البته بسیاری از اعضای مجمع به صورت شخصی بیانیه ای دادند و مردم را به رای دادن به آقای هاشمی دعوت کردند. اما حاضر نشدند بیانیه ای به صورت جمعی و تحت نام مجمع روحانیون مبارز را در حمایت از ایشان صادر کنند.
فکر کنم چیزی حدود شصت تا هفتاد درصد اعضای مجمع به صورت حقیقی و شخصی از هاشمی حمایت کردند.
اما آقای هاشمی به نمازجمعه آمدند و به جای تشکر از این افراد یا حتی سکوت، پاسخ خیلی بدی را داد و مطلبی به این مضمون گفت که اینها از من حمایت کردند. در حالی که من نیازی به حمایت آنها نداشتم.
اعضای مجمع مانده بودند چه پاسخی به آقای هاشمی بدهند.
البته احمد توکلی هم رای ایشان را شکست و در واقع سقوط آقای هاشمی از آن موقع شروع شد.
اما سلام در آن انتخابات از آقای توکلی که قطعا حمایت نکرد، ولی از آقای هاشمی هم حمایتی نکرد. مردم را هم به شرکت یا عدم شرکت در آن انتخابات دعوت نکردیم، چرا که رقابتی نبود.
ایرنا: چرا آن موقع خود مجمع نامزدی را به طور مستقل معرفی نکرد؟
عبدی: اصلا آن وقت به فکر کسی نمی رسید که بخواهد چنین کاری بکند. چون فضا رقابتی نبود. اگر مجمع می خواست چنین کاری کند سال 68 باید می کرد ولی آن موقع هم نکرد، چون می دانست با توجه به جو سال 68 برنده انتخابات کسی جز آقای هاشمی نبود و اصولا او را قبول هم داشتند. ما خودمان در مجلس دوم و سوم از نامزدی اقای هاشمی حمایت کرده بودیم.
ایرنا: در انتخابات مجلس پنجم موضع روزنامه تان چه بود؟
عبدی: در این دوره حزب کارگزاران سازندگی تشکیل شد. مجمع به شکل یک شخصیت حقوقی باز هم در این انتخابات شرکت نکرد. اما روزنامه سلام فعال بود. فعال به این معنی که از شکاف بین ساخت رسمی قدرت که بیشتر در سیطره راست سنتی بود با کارگزاران سازندگی استفاده و آن را تشدید کرد.
راست سنتی حاضر نشد حتی 5 نماینده را در لیست تهران خود به کارگزاران اختصاص دهد و فکر می کرد به تنهایی می تواند مجلس را در اختیار کامل خود بگیرد. کارگزاران هم از این اقدام ناخرسند شدند و از راست سنتی جدا شدند.
سلام در آن مقطع تنها رسانه سیاسی بود که سوار این جریان شد و سعی کرد این شکاف را تشدید و راست سنتی و کارگزاران را از یکدیگر متمایز کند که در این کار نسبتا موفق هم بود.
اما سال 75 که تمام شد فشار به روزنامه سلام هم افزایش یافت.
ایرنا: از سوی چه نهادی؟
عبدی: وزارت اطلاعات. البته اینجا نکته ای وجود داشت. هر موقع بین وزارت اطلاعات آقای فلاحیان و دادگاه ویژه روحانیت که آقای ری شهری رییسش بود اختلاف وجود داشت نان سلام در روغن بود و بالعکس.
یعنی این شکاف باعث می شد که در مسائلی که برای سلام پیش می آمد یکی از آنها طرف ما را بگیرد. اما اگر روزی این دو نهاد به وحدت می رسیدند دمار از روزگار سلام در می آوردند.
سال 75 این دو به وحدت رسیدند و کار برای سلام دشوار شد. در ابتدای آن سال هر دو سلام را تهدید کردند که اگر همین طور پیش برود تعطیلش می کنند و به طور مشخص گفتند که عبدی دیگر حق ندارد در سلام مطلب بنویسد.
آن موقع بسیاری از سرمقاله ها و یادداشت های سلام توسط من نوشته می شد ولی اسم نویسنده پای آن نمی خورد.
ایرنا: این موضوع به آقای موسوی خویینی ها ابلاغ شد؟ تاریخ دقیقش را می دانید؟
عبدی: دقیقا یک تیر75 یعنی درست همان روزی که چهل ساله شدم. من آن موقع یادداشت هایی سریالی را با موضوع خاطرات 8 ماه زندانم در سال 72 را نوشتم. اسم ستون «انسان بی پناه» نام داشت که بعدا در کتاب از لس آنجلس تا قزوین هم عینا آورده شد.
با این ابلاغ غیررسمی این ستون هم تعطیل شد. آقای موسوی خویینی ها هم به طور کامل فتیله سلام را پایین کشید. چه در سرمقاله و یاداشت و چه در الو سلام. حتی تصمیم گرفت سلام را تعطیل کند، چرا که اعتقاد داشت وقتی نمی گذارند چیزی بنویسیم انتشار ما دیگر چه توجیهی دارد.
برای این کار جلسه ای در سلام تشکیل شد. من مخالفت خود با بستن سلام را اعلام کردم و خطاب به آقای خویینی ها گفتم شما انتشار سلام با همین کیفیت را ادامه دهید و مطمئن باشید این وضعیت استمرار نخواهد داشت. این پیشنهاد مورد موافقت قرار گرفت و سلام تدوام یافت.
شما اگر آرشیو سلام در سال 75 را ملاحظه کنید می بینید که در سراسر تابستان این روزنامه فقط چند یادداشت منتشر کرده است. در آن مقطع سلام به صورت یک روزنامه بی خاصیت در آمده بود. اما پاییز همان سال ورق برگشت چرا که دوباره بین دادگاه روحانیت و وزارت اطلاعات شکاف ایجاد شد.
ایرنا: دلیلش چه بود؟
عبدی:آقای ری شهری رییس وقت دادگاه ویژه روحانیت فکر کرد بیاید و نامزد رییس جمهوری شود. بنابراین موضع آزادتری گرفت و دوباره راه سلام باز شد.
برای ما واضح بود که او در این شرایط به سلام گیر نخواهد داد، چرا که می خواست رییس جمهور شود و باید افکار عمومی را در جهت رای دادن به خود بسیج می کرد.
برای همین ما دوباره فتیله سلام را بالا کشیدیم و مجددا تبدیل به یک روزنامه جاندار شد. اواسط نیمه دوم سال که آقای خاتمی نامزد شد کار ما از قبل هم قوی تر شد.
ایرنا: نقش سلام در انتخابات 76 چه بود؟
عبدی: من در انتخابات از کانال دیگری حضور داشتم که ربطی به سلام نداشت. جلساتی با تعدادی از دوستان از حدود سال ۷۳ با آقای خاتمی داشتم که بحث دیگری را می طلبد. از آن دوران چند ماه پیش از انتخابات چیز خاصی یادم نیست. بویژه چند ماه را درگیر تصادف و فوت همسرم و جمع و جور کردن بچه هایم بودم. اما سه نظرسنجی که داشتیم را یادم می آید. آن موقع خب هیچ کس فکر نمی کرد آقای خاتمی رای بیاورد.
یکی از نظرسنجی ها اوایل فروردین 76 بود. دیگری در اوایل اردیبهشت و سومی در اواخر اردیبهشت.
این نظرسنجی ها هم فقط مربوط به شهر تهران بود. نظر سنجی نخست بیانگر آن بود که خاتمی با فاصله زیاد انتخابات را به آقای ناطق نوری خواهد باخت.
نظرسنجی دوم اما شانسی را در مسیر رشد آرا برای آقای خاتمی پیش بینی می کرد. اما نظر سنجی سوم بسیار روشن بود که خاتمی حداقل در تهران پیروز می شود و من چون معتقد به مرجعیت رای تهرلن در کشور بودم تحلیلی در سلام نوشتم و پیش بینی کردم که آقای خاتمی با حدود 60 درصد رای نتیجه را از آن خود خواهد کرد. البته نظر سنجی این 60 درصد را نشان نمی داد ولی تحلیلم این بود که با توجه به شیب تند افزایش آرای آقای خاتمی در روزهای پایانی ایشان بازی را خواهد برد. این تحلیل را چهارشنبه 31 اردیبهشت 76 یعنی دو روز مانده به برگزاری انتخابات در سلام نوشتم. آن موقع سلام به بالاترین حد تیراژ خود رسیده بود. آن شماره هم چون مربوط به آخرین روز تبلیغات انتخاباتی بود پر از تبلیغ به نفع آقای خاتمی بود. اما این شماره هیچ وقت به روی دکه نیامد و در چاپخانه توقیف شد. چون از اثرگذاری آن به نفع خاتمی می ترسیدند.
ایرنا: آن شماره را برای خودتان نگه نداشته اید؟
عبدی: خیر. اولا اجازه چاپ داده نشد بعلاوه آن موقع مثل الان رایانه ای نبود و همه چیز دستی بود و بنده نمی دانم که چیزی از آن مانده است.
ایرنا: واکنش روزنامه سلام در قبال قتلهای زنجیره ای چه بود؟
عبدی: ریشه این قضیه مربوط به قبل از دوم خرداد 76است. یادم هست پیش از آن وقتی خبر قضیه ناپدید شدن فرج سرکوهی در روزنامه گفتند، حدس زدیم چه اتفاقی افتاده است. ولی کسی جرات نمی کرد درباره آن بنویسد چون اطلاعات قطعی هم نداشتیم.
یا قضیه اتوبوس ارمنستان یا دو خانمی که در قم دستگیر شدند یا دیگرانی که به قتل رسیدند.
تحلیل این وقایع قبل از 76 هم برای ما دشوار نبود. چون بخش عمده ای از دوستان قبلا در وزارت اطلاعات کار کرده بودند و با این مسائل آشنایی داشتند. ولی واقعیت این است که در فضای رسانه ای قبل از 76 نه می توانستیم این موارد را در سلام بنویسیم و نه امکان اثبات آنها را داشتیم.
اما بعد از 76 وضع تغییر کرد. روزنامه های فراوانی به میدان آمدند و مانند گذشته کنترل آنها در عمل دیگر امکان پذیر نبود.
از همان روزهایی که این قتل های زنجیره ای رخ داد ما تقریبا مطمئن بودیم قضیه از کجا آب می خورد. بعدها فهرستی منتشر شد از افرادی که قرار بود به قتل برسند و من هم جزو آنها بودم.
در مورد افشای قتل های زنجیره ای اما روزنامه « صبح امروز» آقای سعید حجاریان پر و پیمان تر بود. اما سال بعد در بحث اصلاح قانون مطبوعات سلام بهتر از بقیه ظاهر شد و آن نامه را منتشر کرد.
ایرنا: آقای حجاریان هم مزد پرداختن به این قتل ها را گرفت؟
عبدی: بله. سیاست است دیگر.
ایرنا: آن نامه صحت داشت؟
عبدی: صددرصد.
ایرنا: آقای اکبرخوش کوشک از متهمین آن پرونده در گفت و گو با انصاف نیوز گفته بود یکی از اعضای وزارت اطلاعات آن نامه را سرقت کرد و به سلام داد. سلام هم آن را منتشر کرد و واقعه کوی دانشگاه رخ داد؟
عبدی: این ارتباط دادن به نظرم بی ربط است. کوی دانشگاه خیلی راحت می توانست اتفاق نیفتد. بعید می دانم این ها چنین برنامه ریزی پیچیده ای داشته باشند. در رابطه با کوی دانشگاه از روز شنبه 19 تا دوشنبه 21 تیر این ها کاملا منفعل شده بودند و برایشان یک جهنم درست شده بود.
ایرنا: اینکه آقای خاتمی رییس جمهور وقت، کوی دانشگاه را پیامد قتل های زنجیره ای دانسته بود چه؟
عبدی: اینکه کسی بگوید این نامه دست سلام رسید تا کوی دانشگاه به وجود آید من شخصا چنین اعتقادی ندارم. اگر ادعای خوش کوشک صحت داشت و کسی نامه را عمدا ربوده و در اختیار سلام گذاشته است. این شخص اولا از کجا مطمئن بود سلام آن را منتشر می کند. ثانیا از کجا می دانست که دانشجویان چنین واکنشی نشان می دهند.
ایرنا: آن نامه دست شما رسید یا آقای خویینی ها؟
عبدی: دست من نرسید. اگر بگویم آن نامه ساختگی است پیامدی برایم ندارد اما اصلا ساختگی نبود. من آن موقع کمتر در سلام بودم و در صبح امروز کار می کردم. سلام تا حدود زیادی خود را از آن فضا کنار کشیده بود.
ایرنا: چرا؟ چون سلام به هدفی که در انتخابات 76 داشت رسیده بود؟
عبدی: شاید و تا حدودی بله. سلام خیلی دنبال اسم در کردن نبود. دنبال کسب درآمد هم نبود. آقای خویینی ها هم دوست نداشت در فضای جدید به وجود آمده بعد از دوم خرداد موضع رادیکال بگیرد. من آن روز در صبح امروز بودم. تردیدی هم نداشتیم که این نامه، نوشته شخص سعید امامی است. دست خط او بود. اما یک چیز را مطمئنم اگر سلام مطمئن نبود این نامه واقعی است اصلا آن را منتشر نمی کرد. قطعا از جایی معتبر و مطمئن دستشان رسیده بود که منتشرش کردند.
ایرنا: فکر می کردید واکنش دانشجویان به توقیف سلام این طور باشد؟
عبدی: واکنش دانشجویان عادی بود. آنها تا بزرگراه جلال آل احمد آمدند و شعار دادند و تمام شد و رفت. بارها در کوی دانشگاه این اتفاق می افتاد. اصلا اتفاق خاصی نیفتاد اما بعدا طرف مقابل عصبانی شد و به آنها حمله کرد و آن وقایع تاسف بار رخ داد.
ایرنا: برخی می گویند عده ای از انتشار آن نامه برآشفته شده بودند؟
عبدی: شاید هم این طور بوده است. اما به نظرم همیشه در دانشگاه ها چنین اعتراضاتی اتفاق افتاده و می افتد. واکنش دانشجویان هم چیز غیرمنتظره و عجیبی نبود.
ایرنا: ماه قبل با آقای حمید رضا ترقی عضو حزب موتلفه صحبت کردم. ایشان می گفت پروژه قتل های زنجیره ای اقدامی برای تضعیف وزارت اطلاعات بود و باعث شد دیگر وزارت اطلاعات هیچ وقت نتواند قدرت قبلی خود را بیابد؟ ایشان همچنین از اختلاف بین گروه سعید امامی با گروه سعید حجاریان در این وزارتخانه صحبت کرد.
عبدی: من نمی توانم این حرف را رد کنم به خاطر اینکه نمی توانم آن را تایید کنم. اصلا سعید امامی هم رده سعید حجاریان نبوده است. اینکه سعید حجاریان در وزارت اطلاعات طرفدارانی داشته حتما درست است. اینکه سعید امامی هم نیروهایی داشته است می تواند درست باشد. اما وضع سعید حجاریان با سعید امامی در این وزارتخانه اصلا قابل قیاس با یکدیگر نیستند.
سعید امامی وزارت اطلاعات را خراب کرد و بخش هایی از آن را در مسیر جنایاتی چون قتل های زنجیره ای انداخت که از کارکرد اصلی آن فاصله زیادی داشت. در آن شرایط عده زیادی در وزارت اطلاعات با این کارهای سعید امامی مخالفت می کردند.
اطلاعات به خاطر این ادعا تضعیف نشد. وزارت اطلاعات به خاطر این ضعیف شد که آقای سعید امامی و فلاحیان وزیر وقت آن را وارد فازهای دیگری کردند.
وزارت اطلاعات که باید چشم و گوش و چراغ کشور باشد وارد این اقدامات و درگیری شده بود. اگر آن روند ادامه می یافت یک فاجعه تمام عیار در این سرزمین رخ می داد. اما وقتی امامی برکنار شد وزارت اطلاعات تا حدی به ریل اصلی خود برگشت.
در عوض برخی این را مستمسک قرار دادند تا نهادی موازی آن درست کردند. سعید امامی باعث شد عده زیادی از ناراضیان از اقدامات او عطای ماندن در این وزارتخانه را به لقایش ببخشند و بروند و وزارت اطلاعات به این دلیل ضعیف شد.
انتهای پیام