پاسخ حسین کروبی به محسن هاشمی
محمد حسین کروبی فرزند حجت الاسلام مهدی کروبی به نامهی محسن هاشمی فرزند مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی به پدرش [لینک]، پاسخ داده است که در پی میآید:
بسمه تعالی
برادر گرامی جناب آقای محسن هاشمی رفسنجانی
با سلام
پیرو نامه مرقومه شما به آقای کروبی، و با توجه به محدودیتهای موجود و نیاز افکار عمومی به آگاهی بیشتر پیرامون موضوع رخدادهای مربوط به انتخاب رهبری پس از رحلت امام خمینی؛ لازم دیدم نکاتی را بیان نمایم.
در ابتدا از شما تشکر میکنم که برخلاف همشیره محترم، پاسخی به دور از عصبانیت و توهین ارائه کردید.
همانطور که میدانید چهره های سیاسی در طی حیات سیاسی خود، تصمیماتی میگیرند که آن تصمیمات، یک ملت را به اوج عزت و یا چاه ذلت فرو میبرد. هر چه مقام فرد بالاتر باشد، شدت و حدت آن عزت و ذلت بزرگتر و بنیادیتر است؛ لذا طبیعی است که صاحبان نظر و اندیشه، این تصمیمات را به بوته آزمایش گذاشته و نقد کنند و حتی آن را به چالش بگذارند.
اما پیرامون سخنان آقای کروبی در نامه خود به اعضای مجلس خبرگان؛
۱- در آن شبی که در نامه روایت شده، آقایان هاشمی رفسنجانی، خامنه ای، موسوی اردبیلی، موسوی خوئینی، امامی کاشانی، جنتی، مومن و چندی دیگر از اعضای خبرگان حضور داشتند و آنطور که پدرم نقل کردند، کوچکترین بحثی درباره رهبری فردی نبوده و همه درباره شورای رهبری سخن می گفتند و اعلام نظر داشتند. اما روز بعد در مجلس خبرگان، آقای هاشمی با ذکر خاطره ای تحریف شده و ناقص از امام، موضوع شورای رهبری را به کناری نهاده و با هماهنگی برخی اعضای خبرگان رهبری، بحث رهبری فردی را مطرح و نهایی می کنند.
۲- در موضوع محدودیت دوران ده ساله برای رهبری نیز، پس از اینکه این موضوع در دوران حیات امام، تصویب شده بود، به یکباره بعد از رحلت ایشان جامعه مدرسین قم نامه ای نوشتند و خواهان لغو این ده سال شدند. آقای هاشمی هم لغو آن را به رای گذاشتند و با شمارش سطحی آراء، عنوان نمودند که لغو آن رای آورده است.
همانطور که در نامه آمده، پدر حضورا نزد آقای هاشمی می رود و می گوید که “این موضوع رای نیاورد و شما باید یکبار دیگر رای گیری کنید.” حتی یکی از اعضای بازنگری قانون اساسی به خودم گفت که اگر آقای کروبی شفاهی به آقای هاشمی گفتند، من کتبا اسامی ۱۱ تن از ۲۱ تنی که به موضوع رای ندادند را برای ایشان نوشتم و گفتم که ما رای ندادیم به لغو مصوبه گذشته، و شما چطور شمارش و اعلام کردید که لغو این ده سال رای اورده است؟ ولی متاسفانه آقای هاشمی حتی به این نامه هم اعتنایی نمی کند.
۳- اما اینکه تاکید کردید که آقای هاشمی برای رد صلاحیت ها در سال ۱۳۷۱ اقدام کردند؛ رد صلاحیت ها بعد از رحلت امام و درست از زمانی شروع شد که آقای هاشمی رئیس جمهور شدند. آقای هاشمی در آن دوران به خاطر موقعیتی که پس از ارتحال امام برایشان ایجاد شد و تا پایان مجلس سوم ادامه داشت، موقعیت ویژه ای در حاکمیت پیدا کرده بودند و رد صلاحیت ها بدون هماهنگی با ایشان نمی توانست انجام شود.
اولین رد صلاحیت ها از دومین دوره مجلس خبرگان شروع شد که در آن پدرم و برخی دیگر از اشخاص که پیشتر در آن مجلس حضور داشتند رد صلاحیت شدند و این موضوع رد صلاحیت به مجلس چهارم نیز کشیده شد که در آن بیش از۴۰ نفر از نمایندگان مجلس سوم و بسیاری دیگر رد صلاحیت شدند.
در آن دوران، آقای محمد هاشمی عموی حضرتعالی، رئیس وقت سازمان صداوسیما؛ به مدت یکماه با استفاده از تمام شبکه های آن سازمان از یسار و یمین در راستای سیاست رد صلاحیت کنندگان؛ بمباران تبلیغاتی می کرد که به فتنه گران رای ندهید، و نتیجه آن شد که پدرم و بسیاری دیگر از نیروهای وفادار به کشور و انقلاب از سپهر سیاسی کشور در آن دوره حذف شدند. این ردصلاحیت ها یک بدعت خطرناک و زشت بود که در جمهوری اسلامی پدید آمد و در انتها نیز دامان خود آقای هاشمی و فرزندان ایشان را نیز گرفت.
محمد حسین کروبی
انتهای پیام





سلام،
البته این بحث هایی که شما دو جوان محترم به آن مشغول شده اید و شاید هم فکر میکنید که ما مردمان از آن بی خبریم – موضوعی است که طرفین آن در صحنه نیستند ! شاید بهتر باشد بحث خود را از ۳۰ سال پیش به روزتر کنید، بلکه چیزی عایدمان شود.
شواهد پیداست . مردم حرف افراد را تحلیل کرده قضاوت میکنند اینها در حیاتشان هیچ چیزی نگفتند چون ترس داشتند ریاست هم ازشان گرفته بشه . اقای هاشمی با اینکه اواخر کمی مسیرش عوض شد ولی توان حقیقت گویی را نداشت بچه های ایشان هم حاضر نیستند مناصب خصوصی و غیر دولتی را همچون تعداد دیگر که کم نیستند از دنیای سیاست خداحافظی کنند که بتونن دو کلمه حق را فدای مناسب سیاسی نکنند اینها خودشون باور دارند نا اخر باید در سیاست بمانند