ما و «شبکه» | عبدالله شهبازی
عبدالله شهبازی، تاریخ پژوه، در یادداشتی تلگرامی با عنوان «ما و «شبکه»» نوشت:
پدیدهای که امروزه «شبکه» مینامیم، در ایران بسیار دیر شناخته شد؛ زمانی که آنقدر قدرتمند بود که بتواند این شناخت را به بنبست کشاند یا به بیراهه برد.
پدیده فوق از دهه ۱۹۹۰ میلادی، در فضای پس از فروپاشی اتحاد شوروی و پایان دوران ۴۵ ساله «جنگ سرد»، ابتدا در ایتالیا با نام «گلادیو» و سپس در ترکیه با نام «ارگنهکن»، شهرت جنجالی یافت و بتدریج در برخی کشورهای دیگر، با نامهای دیگر، موجودیت آن شناسایی شد.
«شناخت» فوق نه کامل بود و نه به خنثی شدن شبکههای مخفی دوران «جنگ سرد» انجامید، ولی روشن شد که این سازمان در پس بسیاری از کودتاها و بمبگذاریها و عملیات تروریستی دهههای پیشین ایتالیا و ترکیه و کشورهای اروپایی، و در بسیاری موارد در پوشش سازمانهای راست یا چپ افراطی، بوده است.
ربودن و قتل آلدو مورو، نخستوزیر پیشین ایتالیا (سالهای ۱۹۶۳- ۱۹۶۸، ۱۹۷۴- ۱۹۷۶)، از مهمترین موارد است که «بریگاد سرخ»، سازمان مارکسیستی- چریکی نامدار ایتالیا، انجام داد (۱۶ مارس- ۹ مه ۱۹۷۸) ولی در دهه ۱۹۹۰ معلوم شد که این اقدام عملیات شبکه گلادیو، از طریق «بریگاد سرخ»، بوده است.
شبکههای سری پیمان ناتو را دو چهره مقتدر اطلاعاتی جهان غرب، با اتکا بر امکانات پیمان ناتو و در چارچوب عملیاتی بنام «استی بیهایند»، از حوالی سالهای ۱۹۵۱- ۱۹۵۲ میلادی بنیان نهادند:
جرج کندی یانگ، قائممقام وقت سرویس اطلاعاتی بریتانیا (ام. آی. سیکس)، و ژنرال لوسین تراسکات، معاون وقت سیا مستقر در فرانکفورت آلمان. بگفته یکی از مأموران سابق ناتو، که به پروندههای عملیات سری در چند کشور اروپایی دسترسی داشته، میان سرویسهای بریتانیا و ایالات متحده آمریکا تقسیم کار وجود داشت؛ انگلیسیها مسئولیت فرانسه و بلژیک و هلند و پرتغال و نروژ را به دست گرفتند و آمریکاییها مسئولیت سوئد، فنلاند و مابقی اروپا را.
دوران حضور ژنرال لوسین تراسکات آمریکایی (متوفی ۱۲ سپتامبر ۱۹۶۵) در «ناتوی اطلاعاتی» کوتاه بود ولی جرج کندی یانگ تا زمان مرگ (۹ مه ۱۹۹۰/ ۱۹ اردیبهشت ۱۳۶۹) به تکاپوی خود ادامه داد. سالها پیش در مقالهای مفصل درباره جایگاه یانگ در تحولات تاریخ معاصر ایران، در مقام قائممقام وقت ام. آی. سیکس و «طراح و فرمانده کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲» سخن گفتهام. (فصلنامه مطالعات تاریخی، سال اول، شماره اول، زمستان ۱۳۸۲، صص ۹- ۵۷)
همان زمان و بعدها بارها به نقش کمپانی کلینورت بنسون، و شبکه مافیایی همبسته با آن بويژه رویال داچ شل و توتال و مجتمع بانکی HSBC، در ایران از تیر ۱۳۷۸ (سفر بزرگترین هیئت تجاری بریتانیا به ایران پس از انقلاب که کلینورت بنسون طراح آن بود) پرداختهام که یانگ، پس از خروج از ام. آی. سیکس، در پوشش عضو هیئت مدیره آن عمل میکرد.
هنوز نیز اطلاعات مربوط به یانگ کمیاب است. در سالهای اخیر است که نقش یانگ در ایجاد گروههای راست افراطی در بریتانیا و ساقط کردن دولت هارولد ویلسون (معروف به «ویلسون پلات» یا «توطئه علیه ویلسون») و اخیراً (۲۰۱۵) نقش او در پرونده جنجالی نقش شخصیتهای مهم بریتانیا در سوءاستفاده از کودکان (قربانی کردن کودکان) بیشتر آشکار شده است.
«ناتوی اطلاعاتی» مختص به اروپا نبود. در سایر کشورهای متحد آمریکا و بریتانیا، بویژه آنان که در مجاورت اتحاد شوروی بودند، نیز شبکههای مخفی پدید آمد. مهمترین این کشورها ایران و ترکیه است.
این شبکه در ترکیه، با نام ارگنهکن، زودتر از ایران شناخته شد و جنجالهای فراوان برانگیخت که تا امروز ادامه دارد. ولی در ایران چنان ناشناختگی و سکوتی حاکم بوده است که تنها میتواند ناشی از اقتدار بینظیر یا کمنظیر «شبکه» باشد.
آگاهی ما، گامبگام، برغم موانع فراوان، با تلاش و ایثار کسانی که در این تکاپو گرفتار شدند، و در آغاز نمیدانستند با چه هیولایی مواجهاند، و تحمل آزار و رنج فراوان، از نیمه دوم دهه ۱۳۷۰ به دست آمد یعنی در زمانی که «شبکه» آنقدر قدرتمند بود که بتواند هر گونه تلاش پژوهشی یا دستاورد اطلاعاتی تصادفی را، که به این شناخت میانجامید، به بنبست کشاند و تمامی راههای آگاهی را مسدود کند.
امروزه میدانیم که در ماههای مشرف به پیروزی انقلاب، بویژه از زمان دولت جعفر شریفامامی(از ۵ شهریور تا ۱۴ آبان ۱۳۵۷)، برجستهترین چهرههای تاریخ اطلاعاتی دوران «جنگ سرد»، از جرج کندی یانگ و لرد ویکتور روچیلد تا سِر شاپور ریپورتر و یعقوب نیمرودی به ایران وارد شدند و در تهران مستقر بودند. آنان به چه کاری اشتغال داشتند؟ جمع کردن بساط خود و خداحافظی با ایران یا بررسی تمهیدات لازم و دقیق برای آینده کار در ایران؟
انقلاب اسلامی ایران در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷/ ۱۱ فوریه ۱۹۷۹ به پیروزی رسید. قریب به ده ماه پیش، در ۸ اردیبهشت ۱۳۵۷/ ۲۸ آوریل ۱۹۷۸، در مجاورت ایران، در افغانستان، کودتای حزب مارکسیستی «دمکراتیک خلق» (هوادار شوروی) رخ داده بود. آنگونه که برژینسکی، مشاور امنیت ملی جیمی کارتر، در اواخر عمر (مصاحبه ژانویه ۱۹۹۸) بیان کرد، اولین فرمان رئیسجمهور برای شروع پروژه تسلیح و تربیت «مجاهدین چند ملیتی» علیه حکومت شورویگرای افغانستان در ۳ ژوئیه ۱۹۷۹/ ۱۲ تیر ۱۳۵۸ به امضای کارتر رسید. حدود شش ماه بعد (۲۴ دسامبر ۱۹۷۹/ ۳ دی ۱۳۵۸) ارتش شوروی وارد افغانستان شد. با سقوط کارتر «دوران ریگان» (۱۹۸۱- ۱۹۸۹) فرارسید. این سالها بعنوان «اوج جنگ سرد»، و پرتکاپوترین دوره «جنگ سرد» در حوزه اطلاعاتی، شناخته میشود. در این تکاپوی عظیم عملیات مخفی در ایران جایگاه ویژه داشت.
بعلاوه، انقلاب اسلامی ایران، از نخستین راهپیماییهای خیابانی، چنان پتانسیل عظیم ضد آمریکایی- ضد صهیونیستی بروز دارد، و از بدو پیروزی چنان پژواک گسترده منطقهای یافت، که آن را، فینفسه، به تهدیدی برای استیلای آمریکا و متحدانش بر منطقه تبدیل کرد. از اینرو، پیروزی انقلاب پایان کار «شبکه» نبود بلکه آغازی دوباره، و اوج تکاپوهای آن، در ایران بود.
در دوران پسا انقلاب «شبکه» همچنان فعال بود و کارکردی سهگانه داشت: هم به مأموریت کلاسیک و سنتی دوران «جنگ سرد» (پیشگیری از گسترش کمونیسم) عمل میکرد، هم میکوشید انقلاب اسلامی را مهار کند و نظام برخاسته از انقلاب را به بیراهه برد و به تباهی کشاند، و هم، آنگونه که بنیانگذاران و گردانندگان «شبکه» در دوران نهضت «ملی شدن صنعت نفت» عمل کردند، از وضع ایران و منطقه، بویژه جنگ هشت ساله، سودهای مالی کلان برند. اینگونه بود که «شبکه» به مافیایی وحشتناک و بسیار قدرتمند بدل شد.
با انحلال رسمی اتحاد شوروی (۲۶ دسامبر ۱۹۹۱/ ۵ دی ۱۳۷۰) کارکرد سنتی «شبکه» (مقابله با کمونیسم) منتفی شد ولی مهار نظام جمهوری اسلامی ایران، و همپای آن بهرهبرداریهای مافیایی عظیم، همچنان ادامه یافت.
تصویر فوق نخستین مطلبی است که درباره «شبکه» در مطبوعات ایران منتشر شده: روزنامه کیهان، شنبه، ۶ بهمن ۱۳۶۹/ ۲۶ ژانویه ۱۹۹۱، ص ۱۱.
یادداشت فوق از من است. آن زمان هنوز نمیدانستم «ارتش سری سیا و ام. آی. سیکس در ایران» بازوی اطلاعاتی پیمان ناتو يا همان «ناتوی اطلاعاتی» است. و تصور نمیکردم این «شبکه» در ایران پس از انقلاب همچنان فعال و قدرتمند، و حتی قدرتمندتر از پیش، است. به این دلیل، در پایان آن، سادهاندیشانه، نوشتم: «با پیروزی انقلاب اسلامی ایران این شبکه فعالیت خود را آغاز کرد ولی بتدریج کشف و متلاشی شد.»
بهرروی، آغاز شناخت ما از «شبکه» مقارن با موجی است که در همان سالها از ایتالیا، با افشای «عملیات گلادیو»، آغاز شد و بتدریج دانش ما را مستندتر و عمیقتر کرد:
اولین بار جولیو آندرئوتی، نخستوزیر وقت ایتالیا، در ۲۴ اکتبر ۱۹۹۰/ ۲ آبان ۱۳۶۹، در مجلس ایتالیا وجود شبکههای مخفی ایجادشده از سوی آمریکا و بریتانیا را در این کشور، و با همکاری مقامات نظامی و دولتی وقت، پذیرفت و موجودیت آن را اعلام کرد.
انتهای پیام