خرید تور نوروزی

«تراژدی حسین ع یک آینه‌ی فرهنگی است»

عضو هیات علمی دانشگاه آزاد تهران گفت: منابع تاریخی به ما می‌گویند که حسین ع تا شب آخر و در آخرین گفت‌وگوهایش با «عمر بن سعد» و «شمر»، تصور می‌کند که او را نخواهند کشت و به آن ها پیشنهادهای مختلفی مطرح می‌کند که نه بیعت کند و نه جنگی رخ دهد ولی همه آن ها از سوی طرف مقابل رد می‌شود.

دکتر حسن محدثی، شام‌گاه سه‌شنبه ۱ آبان‌ماه ۱۳۹۷ در برنامه «تعزیت آفتاب» در مسجد میرنشانه کاشان در سخنانی با عنوان «ما و تراژدی حسین» با اشاره این‌که بحث او در مورد واقعه عاشورا بحثی «برون دینی» است و می‌خواهد از زاویه نگاه  یک محقق، نگاهی از بیرون به این شخصیت داشته باشد توضیح داد: بحث من «زمینی» و «این جهانی» است.

محدثی به توضیح «تراژدی» و تبیین ویژگی‌های آن پرداخت و گفت: نخستین ویژگی یک اثر تراژیک، وجود یک کاراکتر یا «قهرمان والا» ـ نه الزاماً به معنای قدّیس ـ  بلکه کاراکتری که به لحاظ اجتماعی و شخصیتی سرآمد دیگران است.

او افزود: ویژگی دوم تراژدی، در راهی‌های خطرناکی که سر راه او قرار می‌گیرد و او باید دست به «انتخاب» بزند و انتخاب‌های او، مسیر را برایش «پر مخاطره» می‌کند و هر انتخابی که او در این دو راهی‌ها انجام دهد، آینده‌ای متفاوت برایش ایجاد می‌کند.

محدثی سومین ویژگی تراژدی را، پایان فاجعه‌بار، تلخ و اندوهناک قربانی‌شدن قهرمان برشمرد و تصریح کرد: در این مسیری که قهرمان والا طی می‌کند، در هر گام، فضیلت‌ها و پستی‌های انسانی نمایان می‌شود.

مدیرگروه جامعه‌شناسی دین انجمن جامعه‌شناسی ایران پس از تبیین تراژدی و برشمردن ویژگی‌های آن توضیح داد: وقتی قصه حسین را بررسی می‌کنیم، نخستین ویژگی تراژدی را در خود او می‌بینیم. حسین انسان والا و قهرمان داستان است. نوه بنیان‌گذار دین و برادر حسن‌بن علی است ـ که به‌نوعی جانشین علی بودهـ  بنابراین او در آن جامعه «منزلت اجتماعی» دارد.

او اضافه‌کرد: حسین دارای منزلتی است که به راحتی با کسی قابل مقایسه نیست. و ما در تاریخ می خوانیم که معاویه به یزید می‌گوید برای حفظ قدرتش مراقب چهار نفر باشد: عبدالله بن زبیر، عبدالله بن عمر، عبدالرحمن بن ابوبکر و حسین بن علی؛ و سفارش می‌کند از همه بیشتر مراقب حسین باشد. یعنی حسین در آن جامعه جایگاهی ممتاز دارد.

محدثی تصریح کرد: از همین‌جا ویژگی دیگر تراژدی حسین شروع می‌شود. یزید می‌خواهد به اجبار از او بیعت بگیرد و حسین چون با خطر مرگ مواجه است، از مدینه به مکه می‌رود. خطر همچنان در مکه نیز وجود دارد. از سویی نامه‌های زیادی از کوفه آمده و حسین را به آن‌جا دعوت کرده و از سویی عده‌ای به او سفارش می‌کنند که به کوفه نرود، و باز حسین باید «انتخاب» کند و او در نهایت برای حفظ حرمت کعبه و پاسخ به دعوت کوفیان، حرکت به سمت آن‌جا را برمی‌گزیند، نماینده می‌فرستد و منزل به منزل هم اخبار را پیگیری می‌کند تا سرانجام «حر» با سپاهش راه را بر او می‌بندد.

عضو هیات علمی دانشگاه آزاد تهران خاطرنشان کرد:‌ منابع تاریخی به ما می‌گویند که حسین حتی تا شب آخر و در آخرین گفت‌وگوهایش با عمر بن سعد و شمر، تصور می‌کند که او را نخواهند کشت و با آن‌ها پیشنهادهای مختلفی مطرح می‌کند که نه بیعت کند و نه جنگی رخ دهد ولی همه آن‌ها از سوی طرف مقابل رد می‌شود تا در نهایت عبیدالله بن‌زیاد به مأمورانش می‌گوید به حسین بگویید یا بیعت کند یا جنگ؛ که حسین در این دو راهی دشوار، مسیری را انتخاب می‌کند که به شهادت می‌انجامد. یعنی انسانی با آن منزلت اجتماعی، قربانی می‌شود و پایان اندوه‌بار تراژدی نیز در ماجرای حسین به شکل فاجعه‌باری اتفاق می‌افتد.

او با بیان این‌که داستان حسین و مخالفان او، تماماً درس‌آموز است؛ به همان معنایی که تراژدی می‌تواند باشد، یاد‌آور شد: حسین و یارانش، قربانی جامعه‌ی منحط  زمان خود می‌شوند. البته برای آن ها فرصتی است که فضیلت‌هایشان را نمایان کنند و با انتخاب‌های خود، از یک قهرمان ِ با منزلت اجتماعی به یک قهرمان ِ «قدّیس» برسند.

محدثی تاکید کرد: فارغ از بحث دینی که می‌گوید حسین از ابتدا قدیس و متصل به آسمان بود، او نخست یک «انسان والا» بود ولی به دلیل مسیری که طی کرد و انتخاب‌هایی که در این مسیر داشت، به یک الگوی برجسته بشری تبدیل شد.

مدیرگروه جامعه‌شناسی دین، با اشاره به سخنان حسین در اواخر حادثه که شب قبل از اتفاق نهایی به یارانش می‌گوید از تاریکی استفاده کرده و خود را برهانید، زیرا این‌ها با من کار دارند؛ گفت: هم این سخنان و هم سخنان یارانش، از لحظات فوق‌العاده عظیم تاریخ هستند. قصه حسین یک تراژدی است که در تاریخ، «تحقق» پیدا کرده است، برخلاف بسیاری از تراژدی‌ها که خیالی هستند ولی حسین و یارانش، انسان‌های واقعی بودند که آن‌را عملی کردند.

محدثی تصریح کرد: اگر آن کاراکتر قهرمان تراژدی را به تنهایی بررسی کنیم، او را به‌دلیل انتخاب‌های بزرگش، پیروز می‌دانیم، ولی از نظر اجتماعی، جامعه‌ای که انسان‌های بزرگش را به قتل‌گاه می‌برد، یک فاجعه است. یعنی جامعه منحط است و قدر او را نمی‌داند. در چنین جوامعی معمولاً صحبت از ظلم و ستم حکّام می‌شود ولی یک غفلت رخ می‌دهد و آن هم این است که جامعه آن‌قدر منحط شده که به چنین حاکمانی تن داده است و فاجعه اصلی این است.

او اضافه‌کرد: غربت حسین بن علی در جامعه خودش، از آن قربانی‌شدن در صحرای کربلا، دردناک‌تر است. حسین اگر شهید هم نمی‌شد، باز هم باید سال‌ها در غربت می‌زیست. یعنی گناه و مسئولیت کشتن حسین را نباید فقط گردن حکومت بیندازیم، بلکه جامعه‌ای که چنین نظام سیاسی ظالمی را تحمل می‌کند، و با فاصله کوتاهی بعد از پیامبر، «اسلام نبوی» به «اسلام اموی» تبدیل می‌شود، جامعه‌ای منحط است.

نویسنده کتاب «دین و حیات اجتماعی» با بیان این‌که؛ نقش درگیرکننده و شلاق‌زننده داستان حسین این است که همه ما باید از خود بپرسیم اگر من در آن وضع بودم چه می‌کردم؟ تاکید کرد:‌ از آن مهم‌تر این‌که الان در کجای کار هستم و وظیفه‌ام چیست؟ و در عصر کنونی و برای دو راهی‌هایی که سر راهم قرار دارد، کدام را انتخاب می‌کنم؟

او تاکید کرد: می‌خواهم نتیجه بگیرم که «تراژدی»، «بعثت‌آفرین» است و به ما نهیب می‌زند. تراژدی حسین، یک آینه‌ی فرهنگی است که ما باید خود را در آن ببینیم و از آن منظر برای خود و جامعه داوری کنیم.

محدثی در ادامه با طرح این پرسش که ما با این آینه چه کرده‌ایم؟ به تشریح چهار نوع عزاداری و روایت از داستان حسین اشاره کرد و توضیح داد: نخست، روایت اسطوره‌ای است. این که ما کل داستان را به امور ماوراء طبیعی ربط بدهیم و عزاداری اسطوره‌ای انجام دهیم و در پی آن مناسک هم اسطوره‌ای شوند و ما بخواهیم با مدد از آن، خود را تطهیر کنیم؛ در حالی که در دین، انسان از این طریق تطهیر نمی‌شود. این نوع عزاداری تحولی هم ایجاد نمی‌کند. با این نوع عزاداری، قرار نیست مثل حسین شویم. به قول آیت‌الله مطهری «ملتی که الگویی مثل حسین دارد ولی وضعش آن‌طور که باید باشد نیست، ملتی سفیه است.» بنابراین، این روایت از حسین، آن آینه را تیره و تار می‌کند.

او اضافه‌ کرد: روایت دوم آن است که بگوییم حسین پاسدار فقه و احکام شریعت بوده است. این روایت هم جنبه جهان‌شمولی و انسانی قصه حسین را به احکام شرعی تقلیل می‌دهد. چنین روایتی نمی‌تواند حسین را عام و بشری و جهانی به تصویر بکشد؛ بنابراین قصه‌ای که ظرفیت جهانی دارد، تبدیل می‌شود به محافظ جوانب شرعی؛ و جنبه‌های اخلاقی آن نادیده گرفته می‌شود؛ و حتی تبدیل می‌شود به امر فرقه‌ای و اجتماع محدود شیعی.

عضو هیات علمی دانشگاه آزاد تهران سومین روایت را «عزاداری کارناوالی» عنوان و اضافه‌کرد: این نوع عزاداری که از دهه 80 شکل‌گرفته، به جوانانی که از فرهنگ دینی و رسمی بیزار هستند و فرصتی برای شادی و تفریح ندارند، فرصتی می‌دهد تا به بهانه حسین دور هم جمع بشوند و لذت ببرند. در این‌جا تراژدی جنبه کمدی و مضحک پیدا می‌کند. این روایت، تنش‌های روانی جوان را کم می‌کند ولی نگه‌دارنده‌ی وضع موجود است و بعثتی نمی‌آفریند.

محدثی تصریح کرد: اما چهارمین روایت از داستان حسین را من «عزاداری اعتقادی» نام می‌نهم. این روایت، الگویی بشری و عام از داستان حسین است که نمایان‌گر فضیلت‌های عمومی بشری است. این روایت، کارگشا است و می‌تواند آینه‌ای برای نقد اجتماعی باشد. به عنوان نمونه در دهه اخیر می‌توانم به برخی عزاداری‌های هیئت «بعثت یزد» اشاره کنم. به نظر من باید این نوع عزاداری را گسترش بدهیم.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا