سیدرضا اکرمی: پیامبر اهل گفتوگو و مذاکره بود
معصومه رشیدیان، خبرنگار انصاف نیوز: یکی از حوادث تاریخی که ممکن است بتوان نسبتهایی اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی میان آن با وضعیت امروز ایران یافت، سه ماه محاصرهی پیامبر اسلام و همراهانش در شعب ابیطالب است. اتفاقی که در آن بزرگان قریش در میان خود عهد بستند تا پیامبر(ص) و یارانش را تحت فشار شدید اقتصادی و اجتماعی قرار دهند.
اما چه نسبتهایی میان این اتفاق با وضعیت امروز ایران پس از تحریمهای آمریکا میتوان یافت؟ فارغ از بعد دینی این رخداد، آیا بهلحاظ تاریخی میتوان درسی از نحوهی مدیریت آن اتفاق برای امروز گرفت؟
حجت الاسلام والمسلمین سید رضا اکرمی، عضو شورای مرکزی جامعهی روحانیت مبارز و همچنین رییس شورای فرهنگی نهاد ریاست جمهوری ضمن بررسی شباهتها و نسبتهای محاصرهی اقتصادی مسلمانان در شعب ابیطالب با تحریمهای آمریکا علیه ایران، به تحلیل رویکردهای سیاسی پیامبر(ص) در این اتفاق پرداخت.
او که معتقد است نه تنها سه ماه محاصره در شعب ابیطالب بلکه تمامی 23 سال پیامبری حضرت محمد(ص) را برای رسیدن به یک بینش کامل باید تحلیل کرد، میگوید: پیامبر(ص) در تمامی این 23 سال اهل گفتوگو و مذاکره بود، اما از اصول خود هم هرگز عقب نشینی نکرد.
متن کامل گفتوگوی انصاف نیوز با سید رضا اکرمی را در ادامه بخوانید:
آیا میتوان میان تحریم ایران از سوی آمریکا و سه سال محاصرهی مسلمانان در شعب ابیطالب در زمان پیامبر(ص)، از بعد اجتماعی و اقتصادی نسبتی پیدا کرد؟
بله؛ قاعدهای در ادبیات وجود دارد که میگوید “حکم الامثال فیما یجوز و فیما لایجوز واحد”. در وجه تشبیه قرار نیست که عینا هم دو موضوع مشابه هم باشند، اگرحتی دو یا سه وجه شبه هم بین دو ماجرا باشد میتوانیم بگوییم که شبیه آن قصه است.
یقینا در مورد شعب ابیطالب دشمن به این جمعبندی رسید که به هیچوجه نمیتواند پیامبر(ص) را در کارش متوقف کند، نمیتواند علاقمندان به او را از او جدا کند و نهایتا فکر کردند که بهتر این است پیامبر(ص) و یارانش را در جایی محاصره کنند که کنترلشان کنند تا میان اینها و گروهها و افراد دیگر برقرار نشود. اما بعد از سه سال وقتی رسول اکرم به ابوطالب خبر داد که “آن عهدنامهی در خانهی کعبه، توسط موریانه خورده شده، ببینید که اگر راست بود دست از این محاصره برداری”د. آنها هم دیدند که چنین اتفاقی رخ داده بنابراین دست از محاصره کشیدند.
به هر حال ما الان میتوانیم بگوییم که ما مومنیم، موحدیم و متعهدیم و به عهد خود وفا میکنیم و این دشمن است که بههیچ وجه نه قانون سرش میشود، نه اخلاق، نه انصاف و نه قوانین بینالملل و افکار عمومی. یقینا خداوند ما که مظلومیم را یاری میکند و آمریکا چون ظالم است شکست خواهد خورد.
نحوهی مدیریت اجتماعی و اقتصادی در آن سه سال محاصرهی شعب ابیطالب به چه صورت بود؟
اینها خانوادهی محدودی بودند. رسول اکرم و حضرت خدیجه و علیابن ابیطالب و حضرت ابوطالب بودهاند. پس جمعیت اندکی بودند که به حداقل اکتفا میکردند و زندگی را ادامه میدادند.
البته در این میان افرادی هم بودهاند که به آنها پنهانی کمکی میرساندند.
روایتی وجود دارد که نهایتا قریش مجبور به لغو این محاصره شد. این اجبار و احتیاج قریش به لغو محاصرهی اقتصادی که–که اتفاقا قدرتمند هم بودند- حاصل چه سیاستی بود؟
غیر از ماجرای از میان رفتن عهدنامه توسط موریانه و لغو محاصره که پیش از این هم اشاره کردم، این موضوع زمان هم برده بود و دیده بودند که فایده و نتیجهای ندارد. در نهایت خودبخود از این محاصره دست برداشتند و پیامبر(ص)، حضرت خدیجه و حضرت ابوطالب به خانه بازگشتند. بعد از آن حضرت خدیجه و ابوطالب هم به فاصلهی کوتاهی از دنیا رفتند و پیامبر(ص) آن سال را سال حزن نامید.
به نظر میرسد که حضرت ابوطالب و خود پیامبر(ص) در آن دوران هم دست از گفتوگو برنداشتند. آیا میتوان اهمیت گفتوگو و مذاکره را از این موضوع برداشت کرد؟
زندگی رسول اکرم در نبوت 23 سال طول کشید نه 23 روز یا 23 ماه. پیامبر(ص) در طول این 23 سال با مشرکین صحبت کرد، با منافقین صحبت کرد، با ملحدین صحبت کرد، با پیروان ادیان دیگر هم صحبت کرد، حتی بعد از فتح مکه، ابوسفیان و معاویه هم که دشمنان جدی و قسمخوردهی رسول اکرم بودند در نهایت اسلام آوردند –ولو اسلام ظاهری- و با پیامبر(ص) رفت و آمد کردند و حتی رسول اکرم “ام حبیبه” دختر ابوسفیان را به همسری گرفت.
پیامبر(ص) اهل گفتوگو و مذاکره بود؛ منتها الان هم اگر راجع به مذاکره صحبت میشود، که ما موافق باشیم یا مخالف، باید طرف مقابل مشخص کند که این مذاکرات با چه هدفی انجام میگیرد.
اگر میخواهند بگویند قانون، خب قانون مشخص است، اگر میخواهند بگویند اخلاق، احکام اخلاق هم مشخص است؛ اما اگر میخواهند وقتگذرانی کنند، بیایند حرفها را بپذیرند و بعد که رییس جمهوری جدیدی آمد خلاف همه چیز، از جمله شورای امنیت و قطعنامهی 2231 عمل کنند و عهدنامه را زیرپا بگذارند، ما برویم برای وقتگذرانی؟ برای چه برویم و مذاکره کنیم؟
پس هدف مذاکره هم باید کاملا روشن باشد. اگر هدف وقت تلف کردن و عمر سپری کردن است، خلاف همهچیز انسان است. ما نه بیکاریم و نه بیعار. ولی اگر قرار است صورت مساله روشن شود، طبق صحبت آقای روحانی که اشاره کردند “اگر میخواهید صحبت کنید، اول به تعهدات خود عمل کنید، ما حاضریم صحبت کنیم”، باید عمل شود.
تعهدات هم یعنی همین برجامی که دو سال وقت صرف شده تا نتیجه داده. 5+1 بودند و ایران با 1 نفر مذاکره نکرده بود،با شش کشور مذاکره کرده، نمیشود که از اول آنسوی جوی بیاستند و بگویند “لکم دینکم ولیالدین” در این صورت مذاکره چه نتیجهای دارد؟
فکر میکنید احتیاج به مذاکره با ایران از آن طرف یعنی دولت ترامپ هم وجود دارد؟
بنظرم میرسد که در مقابل واضحات و چیزهایی که شورای امنیت و 5 کشور قبول دارند میایستد؛ از این میتوان نتیجه گرفت که بهدنبال وقتکشی است. میخواهد ظاهر حقبهجانبی داشته باشد و ما را سرگردان کند. این برخلاف همهچیز است.
خط قرمز پیامبر(ص) در آن سه سال محاصره چه بود؟
خط قرمزش توحید و نبوت و قرآن و معاد است. اما کاملا دو بحث وجود دارد. یکی اینکه رسول اکرم وظیفه دارد ارشاد کند، دعوت کند و گفتوگو کند که ایشان تا آخرین روز زندگی اینها را ادامه داده است. ولی اگر دشمن بخواهد که پیامبر(ص) انعطاف نشان دهد و از اصول و خطوط قرمز خود عدول کند، در این مورد ابدا انعطافی درکار نبود.
خط قرمز اجتماعی، اقتصادی و سیاسی ایشان چه بوده؟
اگر این دشمنان تنها بهدنبال همین حرافیها و اتلاف وقتها بودند که پیامبر(ص) یقینا گذشت میکرد؛ اما اگر خدای ناکرده مانع ترویج و تبلیغ دیگران میشدند، یا پنهانی و در خفا عملیات براندازی و مقابلهای را در برنامه داشتند، پیامبر اکرم(ص) اهل معامله نبود.
سیاستهای راهبردی ایشان در آن سه سال محاصره چه بود؟
در آن سه سال دشمن تمام تلاشش این بود که بر پیامبر(ص) فشار آورد و ایشان تسلیم شود. رسول اکرم با تمام وجود مقاومت کرد ولو اینکه بر ایشان و عزیزانشان سخت گذشت.
پیامبر(ص) کار خودش را کرد و تسلیم نشد، البته باز هم راه را باز گذاشت. بالاخره بعد از آن ماجرا هم تبلیغ را ادامه داد؛ در مقابلش مقاومت کردند و نپذیرفتند و تصمیم بر کشتن پیامبر(ص) گرفتند که در نهایت مامور به حجرت شد و از مکه به مدینه رفت.
ما یک محکمات داریم و یک متشابهات. محکمات را باید از قرآن و سیرهی غرس و قاطع پیامبر(ص) بگیریم و متشابهات را هم باید عرضه کنیم بر محکمات و چیزهای روشن و قاطع. اگر جای انعطاف داشت، انعطاف را پیشه کنیم، در غیر اینصورت انعطاف معنا ندارد.
محکمات در کار پیامبر(ص) دعوت به خدا بود، مسالهی دعوت به توحید و نبوت و معاد و اخلاق و عمل صالح بود و در مواردی هم که مقامت میکردند، پای سخن خود میایستادند. اگر دشمنان ایشان در عمل میخواستند براندازی کنند، پیامبر(ص) با آنها مقابله میکرد و اگر براندازی نبود تحمل میکرد.
رمز اتحاد و انسجام اجتماعی ساکنین شعب چه بود؟
اصحاب پیامبر(ص) متنوع و متعدد بودند. برخی مثل حضرت سلمان، ابوذر، مقداد، علیابن ابیطالب، حضرت خدیجه و حضرت فاطمه بودند که غرس و محکم تا آخر میایستادند و تا پای جان فدایی بودند.
اما عدهای هم این درجه از ایمان و ایثار را نداشتند. به قول معروف اهل علم بودند و نه عمل. باز پیامبر(ص) با اینها هم مدارا میکرد. اما اگر کسانی بودند که بدنبال براندازی و یا جلوگیری از تبلیغ اسلام بودند با آنها مقابله میکرد.
چون در شعب ابیطالب علیرغم تمامی سختیها انسجام اجتماعی بین محاصره شدگان وجود داشت. آن انسجام اجتماعی را چطور میتوانیم میان مردم خودمان که دچار مشکلات فراوانی هستند ایجاد کنیم؟
بنظرم که فقط بر 3 سال شعب ابیطالب نتمرکز نکنیم. حضرت 23 سال دوران نبوت و رسالتاش طول کشید. در همین 23 سال محکمات و بینات داشت که هیچوقت از آنها کوتاه نمیآمد، اما 13 سال در مکه توقف کرد و حتما نرمشهایی داشت. چون یاور و کمککار نداشت.
اما وقتی وارد مدینه شد و مسلمانان از مهاجرین و انصار جمعیت اضافه شدند، پیامبر اکرم(ص) به مقابله پرداخت. ما جنگ بدر و حنین و خندق را داریم که اینها باهم متفاوت است.
پس من معتقدم باید تمام این 23 سال را باهم دید و تنها بر 3 سال شعب ابیطالب متمرکز نشد.
انتهای پیام
امیدوارم کسانی که با مذاکره به هر نحو و شکلش مخالفند پیامدهای آن را نیز بپذیرند و ملت رو سپر اهداف خودشون قرار ندهند. وضع امروز دنیا به گونه ای است که باید با تعامل و ایجاد اطمینان به دیگر کشورها ایران را از مخمصه های امروز نجات داد.
لابد وقت اضافی داشته که به گفتگو می پرداخته است ، ما که هم سرمان شلوغ است و هم بنانداریم از اصولمان کوتاه بیائیم ، چه نیازی به گفتگو !