مهاجرت و به چالش کشیده شدن پدیده «دولت – ملت»
یک جامعهشناس معتقد است: با وجود بیش از 200 میلیون مهاجر در دنیا، دیگر نمیتوان جنبههای جامعهشناسانه این موضوع را نادیده گرفت و تمایل و رشد شتابان مهاجرت موضوع مهمی است که توجه به آن را به ما تحمیل میکند.
جلسه نقد و بررسی کتاب ‘در تنگنای بیم و امید’ با حضور مترجم کتاب، بهرنگ صدیقی در موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد. در این جلسه ابتدا دکتر صدیقی به بررسی کتاب پرداخت و سپس حاضران در جلسه در مورد کتاب بحث کردند و به طرح سوال پرداختند. این جلسه اولین جلسه از حلقه مطالعات مهاجرت بود که انجمن دیاران با همکاری موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران قرار است ماهانه برگزار کند.
در تنگنای بیم و امید، پژوهشی در مورد مهاجران مسلمان در کاناداست که عبدالمحمد کاظمیپور آن را به رشته تحریر درآورده است و بهرنگ صدیقی آن را به فارسی برگردانده است. این کتاب در سال 2015 کتاب سال جامعه شناسی کانادا شده است.
دکتر صدیقی در مورد تجربه خودش در مواجهه با موضوع مهاجرت و مشخصا کتاب در تنگنای بیم و امید گفت: من به عنوان مهاجر یک تجربه زیستهای در این زمینه دارم که غیرمهاجران ندارند و همین تجربه زیسته میتواند یکی از مهمترین انگیزهها برای پرداختن به یک موضوع باشد. این تجربه زیسته پر است از انواع خاطرات جورواجور که همه مهاجران دارند.
این تجربیات برای کسانی که جامعهشناسی میخوانند ابعادی به خودش میگیرد که حجیمتر از تجربهای است که غیرجامعهشناسان با آن مواجه میشوند. دائما به عنوان یک مهاجر این را از خودت میپرسی که من در این فضای جدید باید چه کنم و چطور تعاملات اجتماعیام را سامان دهم و با یک فرآیند پیچیده جامعهپذیری درگیر میشوی. این درگیریهای روزانه به من پیام میداد که موضوع مهاجرت موضوع مهمی است. نکته دوم دسترسی به کانتکس است. ارتباطهایی که با مهاجران داری، جمعیت عظیم مهاجرانی که در آن جا هست و فضا، فضایی است که مهاجران با آن درگیر هستند. دسترسی به فضا باز یکی از آن انگیزههاست که میتواند به تو بگوید که موضوع مهم است.
برخورد پدیده مهاجرت با ایده دولت-ملت
صدیقی ادامه داد: الان بیش از 200 میلیون مهاجر در دنیا وجود دارد و همین کمیت دارد به ما میگوید که جامعهشناسان نمیتوانند از این موضوع صرفنظر کنند. شتاب تمایل و اقدام به مهاجرت نشان میدهد که موضوع مهم است و دارد خودش را به ما تحمیل میکند. یکی از آن مواردی که فکر میکنم خیلی مهم است؛ آن جایی است که پدیده مهاجرت با ایده دولت-ملت درگیر میشود.
ما باید منتظر این باشیم که این حجم عظیم از مهاجرت، پدیده دولت-ملت را به چالش بکشد. نشانههای این امر هم در حال بروز است. یکی از نشانههای آن هم، آن جریان ناسیونالیستی، نژادگرایی، تمرکز بر سیاستهای هویت در دنیاست. رشد این امواج هویتگرایانه و این ناسیونالیسم حکایت از این میکند که یک جایی این ایده دولت-ملت به چالش گرفته شده است و مهمترین جایی که به نظرم به چالش کشیده شده، همان جایی است که امواج مهاجرتی دارد به کشورهای لیبرال دموکراسی غربی وارد میشود.
کیفیت تعاملات اجتماعی اثرگذار بر موقعیت اجتماعی مهاجران
صدیقی در مورد دلایلش برای ترجمه این کتاب میگوید: این کتاب ما را با عینک جامعهشناسی آشنا میکند. بعد از اینکه پدیده مهاجرت را مرور میکند محور دیگری به غیر از محور اقتصادی و سیاستگذاری اضافه میکند و آن هم بحث تعاملات اجتماعی است یعنی توجه به کیفیت تعاملات اجتماعی میشود که یکی از پارامترهایی است که میتواند بر موقعیت اجتماعی مهاجران تاثیر بگذارد.
این نگاه جامعهشناسانه که در کتاب به آثار کلاسیک پهلو میزند، یک تحقیق کلاسیک مرتب و منظم است که من دستکم نمونه آن را سراغ ندارم. از این حیث کتاب قابل توجه است. وجه دیگری که کتاب را قابل توجه میکند، تمرکزش بر روی یک گروه اجتماعی در جامعه کاناداست که میشود گفت گروه اقلیت است. منظور از اقلیت به لحاظ جمعیتی نیست، منظورم از اقلیت گروهی است که دسترسی آنان به منابع قدرت، اعم از تریبونها، رسانهها، کامیونیتیها، ثروت، بازار کار، نفوذ در دستگاه سیاستگذاری و چیزهایی از این دست، دسترسی کمتری است.
خیلی از شاخصهای این موضوع در کتاب آمده که به ما اجازه میدهد درباره این مساله صحبت کنیم و هم تجربه زیسته خود من این را میگوید. فلسفه اینکار هم این است که وقتی ما میتوانیم یک نظام را بشناسیم که از منظر گروه اقلیت به آن نگاه کنیم؛ آنجاست که تبعیضها و چیزهایی از این دست میتواند خودش را نشان بدهد. این کتاب بر اقلیت مسلمان متمرکز شده است تا آسیبهایی که نظام مسلط در یک جامعهای مثل جامعه کانادا دارد را به ما نشان بدهد. به همان اندازه که تمرکز بر روی مهاجران افغانستانی در ایران، که انجمن دیاران دارد انجام میدهد، در جامعه ایران اهمیت دارد، تمرکز بر مسلمانان در جامعه کانادا دارای اهمیت است.
نسبت امر اقتصادی و اجتماعی در پدیده مهاجرت
به گفته بهرنگ صدیقی، یکی از چیزهایی که در طی این سالها دغدغه اش بوده، نسبت امر اقتصادی و اجتماعی است چه در ابعاد جهانی و چه در ایران میتوانیم ببینیم که چطور با مسلط شدن گفتمانهای لیبرال مبتنی بر بازار آزاد و در ادامه در گفتمان نئولیبرال، امر اجتماعی و عقلانیت حاکم بر اجتماعی را پس زده، هم در گفتمان اقتصادی آن را به کار زده و هم به فضای اجتماعی مسلط شده است.
جایی که این مساله به موضوع مهاجرت و موضوع این کتاب مربوط میشود، آنجایی است که اوجگیری این گفتمان با اوجگیری موجهای مهاجرتی همزمان میشود و به نظر میرسد این موضوعی قابل پژوهشی باشد. یکی از اتفاقات مهمی که در این کتاب دکتر کاظمیپور افتاده است، رصد کردن همین بنیانهای اجتماعی در عرصه اقتصادی است حالا برای یک گروه مشخص یعنی مسلمانان و برای موضوعی مشخص یعنی مهاجرت. در کتاب ابعاد مختلف را بررسی میکند تا مشکلات اقتصادی که این گروه در مهاجرت با آن دست و پنجه نرم میکنند را نشان دهد.
مقایسه جمعیت مسلمان با بقیه گروههای دینی به ما نشان میدهد که مسلمانان اگر آخرین گروه نباشند و اگر بدترین وضعیت اقتصادی را در کانادا نداشته باشند، از آخر دوم هستند. مشکل مسلمانان آنجاست که جامعه باید آنان را به عنوان فردی مجرب بپذیرد و این اتفاق نمیافتد، مساله دیگر این است که مسلمانان نمیتوانند تحصیلات را به درآمد تبدیل کنند و در نهایت احساس تبعیض است. بیشترین تبعیض دینی، قومی و نژادی را هم خود مسلمانان گزارش کردهاند و هم خود کاناداییها.
این کتاب چند محور را دنبال کرده است؛ اول اینکه وضعیت مسلمانان در کانادا بهتر از بقیه کشورهای غربی است. این معضل، معضل خیلی عجیبی در مقایسه با کشورهای دیگر در کانادا نیست. در دل جامعه کاناداست که این موضوع موضوعیت پیدا میکند. وضعیت مسلمانان را هم باید در مقایسه با بقیه گروههای دینی در کانادا بخوانیم و اگر این کار را بکنیم متوجه خواهیم شد که چشمانداز نگرانکنندهای دارد. نکته دیگر این که بدتر شدن این وضعیت، ریشههای لزوما فرهنگی ندارد. این گرفتاریهایی که مسلمانان تجربه میکنند، طبق ادعای کتاب، در قدم اول ریشههای اقتصادی دارد و ابعاد اقتصادی این گرفتاریها ابعاد مهمی است که نسبت امر اقتصادی و اجتماعی را جستجو میکند.
ادغام مهاجران در جامعه کانادا، ایده مرکزی کتاب
در ادامه پیمان حقیقت طلب داستان دیاران و در تنگنای بیم و امید را بیان کرد: وقتی انجمن دیاران آغاز به کار کرد برای ما این سوال وجود داشت که چهاردهه هست که مهاجران افغانستانی و دیگر ملل در ایران هستند اما چرا اینها در جامعه پذیرش ندارند؟ دلیل دیگر هم این بود که همه در مورد مهاجرت از ایران صحبت میکردند، هیچکس راجع به مهاجرت به ایران صحبت نمیکرد. ما در شروع کار سعی کردیم لیست کتابی از کتابهای مهاجرتی تهیه کنیم و در آن زمان این کتاب چاپ شد و این کتاب کتابی بود که داشت در مورد ادبیات مهاجرت در ایران، چیزهایی به گفتمان ما وارد میکرد.
من ایده مرکزی که در این کتاب میبینم، ایده اینتگریشین است. این کتاب در مورد ادغام مهاجران در جامعه صحبت میکند. این موضوع را ما در ایران هم خیلی شدید شاهدیم؛ ما چهار دهه مهاجرت به ایران داریم و هنوز ادغامشان به طور کامل صورت نگرفته است. کتاب کنشهای مربوط به اینتگریشن را سه دسته میکند؛ یک دسته اینکه اکثریت چکار میتواند بکند، اقلیت چکار میتواند بکند و در نهایت اینکه اینها در تعامل با همدیگر چه کار میتوانند بکنند.
اکثریت منظور جامعه میزبان است و اقلیت هم جامعه مهاجر. اکثریت در بعد فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی چه کارهایی میتواند بکند. کتاب مخصوص جامعه کاناداست و ما برای استفاده از ایدههای آن، باید یک بومیسازی هم انجام بدهیم اما کتاب چهارچوبها را خوب میچیند.
انتهای پیام