تحریمهایی لنگان | نجاح محمدعلی
نجاح محمدعلی، روزنامه نگار عراقی و کارشناس حوزهی ایران و جهان عرب، در یادداشتی که در روزنامهی لبنانی الاخبار منتشر شد، نوشت:
از اعمال تحریمهایی که هدف از آن جلوگیری از صادرات نفت ایران به بازارهای جهانی بود، تا مستثنی نمودن هشت کشور برای ادامهی معاملات تجاری خود با ایران که عمدتاٌ مشتری بیش از 80% از صادرات نفت هستند، بدینگونه رسما به ناکام ماندن سیاستهای رییس جمهور ایالات متحده آمریکا اشاره دارد که قصد داشت تا الگوی مشابه الگوی تحریمهایی که بر کره شمالی اعمال کرد را بر تهران به اجرا در آورد تا جمهوری اسلامی را مجبور به نوشیدن جام زهر کند و بدون هیچ قید و شرطی به پای میز مذاکره بنشاند. سیاستی که راه بهجایی نبرد، تا آنجا که ترامپ از 12 شرط تعجیزی و ناممکنی که وزیرخارجهی خود، مایک پومپئو، پس از خروج واشنگتن از برجام گذاشته بود صرف نظر کند.
نخست میتوان تحریمهای جدید ترامپ، که وعدهی آنها را در کارزار انتخاباتی خود قبل از ورود به کاخ سفید داده بود را بینظیر توصیف کرد، چون در اساس این تحریمها لنگان و ناکارآمد متولد شده است، وعدههای ترامب برای جلوگیری از صادرات نفت ایران نه تنها عملی نشد بلکه بدلیل برخورد با منافع برخی از همپیمانان واشنگتن در منطقه و جهان مجبور به مستثنی کردن برخی از این کشورها از تحریمها شد. یکی از این هشت کشور امارات است که بنا به نیاز مبرم دبی به نفت سبک ایران برای تولید سوخت هواپیمای جت و برآورده کردن دیگر نیازهای داخلی خود از نفت ایران، و یا بندر الفجیره که میزبان بسیاری از کشتیهای ایرانی است و یکی از مهمترین بنادر خاورمیانه که نفت خام ایران در آن بفروش میرسد. با اینکه بهگفتهی مسوولین در واشنگتن این استثناها موقتی است اما این احتمال وجود دارد که این استثناها همیشگی شود.
ایران در سال 2018 بسیار قوی تر از ایرانی است که در سال 2013 ظاهر شد، در آن هنگام ایران برای اولین بار با میانجیگری عمان در مذاکرات مستقیم با رقیب اصلیاش آمریکا بر سر یک میز نشست، تحریمها در آن زمان بسیار سختتر از تحریمهای کنونی بود. این تهران بود که واشنگتن را مجبور به پذیرفتن این کرد که باید هر پروندهای به شکل مجزا در مورد آن گفتوگو شود، تا مقدمهای برای مذاکراتی جدیتر بر سر پروندهی برنامهی هستهای باشد که به شایستگی هر چه بیشتر با گروه 1+5 بخوبی اداره شد و نتیجهی آن توافق هستهای یا برجام شد.
اما اینبار این آمریکاست که کانون توجه است چون جامعهی جهانی، به ویژه همپیمانان غربی او، همچون گذشته که در شورای امنیت در پنج قطعنامه و تحریمهای یک جانبه علیه ایران هریک از واشنگتن و لندن در این موضوع کنار آمریکا بودند، دیگر ایالات متحده را همراهی نمیکنند. امروز ترامپ در بدترین شرایط ممکن قرار گرفته، رییس جمهور ایالات متحده دیگر سیستمی یکسان و یکپارچه را در کنار خود نمیبیند، تا جایی که دولتی از هم گسیخه را در دست دارد. به گونهای که تعداد وزرایی که ترامب در این دوسال گذشته در کابینهی خود عزل و نصب کرده در تاریخ ایالات متحده بیسابقه بوده، این امر ایران را قادر کرده تا مانوری بیشتر از قبل در جامعهی جهانی برای دفاع از مواضع خود داشته باشد. بهویژه اینکه تنها رژیم صهیونیستی و عربستان هستند که موافق تحریمهای جدیدند. حتی کویت که آمریکا در سال 1990 این کشور را از اشغال رژیم سابق عراق آزاد ساخت هم مخالف اعمال تحریمهای جدید است.
جامعهی جهانی اعتقاد دارد که ایران تمامی مفاد توافق هستهای را بخوبی اجرا کرده، اما در مقابل این واشنگتن است که در انظار جامعه جهانی و به استناد قطعنامه 2231 شورای امنیت، هنجار شکنی میکند.
همانگونه که سخنان اخیر ترامپ واضح است که ایران تا کنون موفقتر عمل کرده، بهویژه پس از پیامدهای ترور خبرنگار عربستانی جمال خاشقچی در کنسولگری عربستان در استانبول و پشتیبانی بیقید و شرط واشنگتن از محمد بن سلمان که ایالات متحده را در بحران فقدان راست آزمایی انداخته، این تهران است که انزوای آمریکا در این بحران را به یک فرصت تبدیل کرده و احترام جامعه جهانی را برای خود به ارمغان آورده است و به جامعهی جهانی ثابت کرد که منطق گفتوگو بر منطق زورگویی پیروز شده، واین دوره دیگر عصر نه آمریکا است و نه عصر نخست وزیر رژیم صهیونیستی بنیامین نتانیاهو، که در رؤیای برقراری روابط دیپلماتیک با برخی از کشورهای عرب حوزه خلیج فارس است.
نجاه محمدعلی اضافه کرد: بگونهای که منابع موثق در عمان گفتهاند که هنگام سفر نتانیاهو به مسقط، نخست وزیر رژیم صهیونستی از مسوولین عمانی خواست تا به تهران پیغامی برسانند که اسرائیلیها خواستار جنگ با ایران نیستند، همچنین این ترامپ است که مایل نیست تنش میان ایران ورژیم صهیونیستی به جایی رسد که جنگی تمام عیار میان این دو در سوریه و لبنان آغاز شود، به این دلیل ترامپ حاضر به سازش با تهران در عراق شد، و در سازمان ملل از ایران به خاطر رسیدن به توافقی بر سر بحران ادلب تشکر کرد، و از طرفداران خود (حتی مخالفین خود) در کنگره به خاطر ناکامیهای پیاپی عربستان در لبنان انتقاد کرد، تا جایی که از عربستان خواست تا به جنگ یمن خاتمه دهد.
برای ترامپ و گروهی که با وی در دولتاش برای حمایت از گروهکهای تروریستی همچون مجاهدین خلق کار میکنند بسیار روشن است که این تحریمها از آغاز با استثناهایی که برای برخی از کشورهایی که اساسا تحریمهای قدیم علیه ایران را دور میزدند لنگان و ناقص الخلقه متولد شده.
این بدان معناست که واشنگتن تنها این تحریمها را در راستای جنگ روانی و برای به تحریک درآوردن افکار عمومی داخلی ایران برای تغییر حکومت جمهوری اسلامی اعمال کرده و یا همانگونه که اعلان میکنند برای وادار کردن حکومت و رهبران تهران به تغیر رفتار خود، یا به عبارتی دیگر به مجبور کردن ایران به نشستن بر سر میز مذاکره با ایالات متحده. پیش از این آمریکا و عربستان سعودی به همراه اسرائیل شبکههای تلویزیونی با امکانات مالی و فنی بسیار گسترده تاسیس کردند که هدف از آن جنگ روانی و رسانهای علیه ایران برای تحریک افکار عمومی داخل ایران بود به ویژه قصد داشتند جوانان این کشور را وادار به ریختن به خیابانها و برپایی تظاهرات به بهانهی برپایی رفراندوم کند و در نهایت به سرنگونی جمهوری اسلامی برسند. تا جایی که این شبکهها برخی مخالفانی که سالهاست در غرب زندگی میکنند را در برنامههای زنده میپذیرفتند که علنا از مردم میخواستند تا به ماموران نیروی انتظامی حمله کنند و یا آنها را به اسارت بگیرند و مساجد و اماکن مذهبی و پمپ بنزینها را به آتش بکشانند، به گونهای که حتی کشورهایی آنها ساکنشان هستند تاکنون هیچ واکنشی به این گونه سخنان نشان ندادهاند.
این به وضوح نشان میدهد که تا چه اندازه تحریمهای جدید آمریکا ناکارآمد بوده که متوسل شدهاند به تحریک برای شورشهای داخلی. شاید حملهی تروریستی اخیر در اهواز و فعالیتهای مخربی که جیشالعدل در سیستان و بلوچستان انجام میدهد وخشونتهای اخیر و کشته شدن چندین سرباز در مرز ایران و عراق که اغلب افراد جداییطلبی که در کردستان عراق بسر میبرند این گونه عملیات را به انجام میرسانند، از این رو باشد.
انتهای پیام