به بهانهی ادعایی از بهروز افخمی در مورد صادق هدایت
کامبیز نوروزی، حقوق و جامعه در یادداشتی تلگرامی با عنوان “ابتذال زرد گویی و بی اخلاقی در سخن” نوشت:
“مدتهاست بهروز افخمی نشان داده یک نکته از کار و کارکرد رسانه را دریافته و نکتۀ مهمتری را اصلاً در نیافته است. او متوجه است که در کار رسانه ای برای مطرح شدن و دیده شدن هرچه بیشتر ، باید چیزهای تازه و صریح و جذاب و بحث برانگیز بگوید و حتی تا آنجا که می تواند بزرگترها را هدف بگیرد . این تکنیک موجب دیده شدن و بحث و نظر و حتی جنجال می شود . هرقدر بحث شود ، یعنی آن مطلب و گویند یا نویسنده بیشتر دیده می شوند و طرف شهرتی به هم می زند و شاید این شیوه وسیله ای بشود برای توسعه قدرت و نفوذ .
اما آن نکتۀ مهمتر که ایشان در کار رسانه ای متوجه نیست این است که آن موضوع صریح و جذاب و بحث برانگیز وقتی ارزش دارد و محترم است که به شکل مستند و دقیق و بی طرفانه و تحقیقی مطرح شود . چنین شیوه ای را در کار رسانه ای ، روزنامه نگاری تحقیقی یا اکتشافی می نامند .
در غیر اینصورت آن مطلب از نظر معیارهای رسانه و نیز موازین سخن گویی مطلبی مبتذل و اصطلاحاً زرد تلقی می شود که فقط عمری چند روزه دارد و نزد مخاطب نه احترام می یابد ، نه ارزش خبری یا تحلیلی دارد و نه ارزش اخلاقی و آن راوی و گوینده و نویسنده ای که به این روش ها متوسل می شود آدمی “زرد” مسلک محسوب می گردد که برای بقا و ارتقا جز انگ زنی و زردگویی و زرد نویسی بلد نیست . در زردگویی و زرد نویسی ، برای گوینده مهم نیست که حرفش چقدر مستند یا دقیق است ؛ مهم نیست که حق مخاطب است که حرفی بشنود یا نوشته ای بخواند که بی طرفانه و مدلل باشد ؛ مهم نیست که سوژۀ او حق دارد عادلانه و منصفانه داوری شود . برای چنین کسانی حقیقت مهم نیست که برای کشف آن باید فکر و تأمل و تلاش و اخلاق داشت ، بلکه مهم مطرح کردن خود است ، به هر قیمت .
او فرق سخن اخلاقی یا روزنامه نگاری تحقیقی با سخن یا روزنامه نگاری مبتذل و زرد را یا نمی داند یا می داند و نمی خواهد رعایت کند. حرف نو زدن محتاج تحقیق و دلیل و استدلال و پاکیزگی بیان و حفظ حرمتها و اصول اخلاقی و دقت و بی طرفی است .
در نوشتن و گفتن مرز میان ابتذال و اکتشاف ، خیلی باریک نیست که دیدنش مشکل باشد . آنکه خود را متعهد به حقیقت و حق مخاطب و حق سوژ نداند ، برای طرح هر ادعا زحمت کمی تحقیق و اکتشاف و استدلال را برخود هموار نمیکند.”
انتهای پیام
جناب نوروزی چه بایدگفت؟؟؟؟دراین اشفته بازار سفلگی چه کالایی باید ارائه داد؟؟؟؟؟روزی ارزوی زندگی در امریکارا از زبان فرزندش فریاد میزند ودر واپسین خودش قبور مردگان را می شکافد..بل لقمه حقیر وناپاکی بر دهان های گشاد وتامات سرایشان بچپانند…….