توانمندیهای موسیقی ایرانی در ترکیه
امیر هاشمی مقدم، پژوهشگر فرهنگی و عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز که مقیم ترکیه است، در یادداشتی دربارهی توانمندیهای موسیقی ایرانی در ترکیه نوشت:
از راهروی گروه انسانشناسی دانشگاهمان داشتم میگذشتم که یکی از استادان صدایم زد. برگشته و وارد اتاقش شدم. صدای موسیقی رایانهاش را بیشتر کرد و گفت: «این را برایم معنی کن». آهنگ میکس شده «من و تو» در مایه بیات اصفهان بود که گروهی به نام «نو» (NU) خوانده است.
تنها دو بیت از یک شعر هفت بیتی از دیوان شمس است که تکرار میشود:
«خنک آن دم که نشینیم در ایوان من و تو
به دو نقش و به دو صورت به یکی جان من و تو
من و تو بیمن و تو جمع شویم از سر ذوق
خوش و فارغ ز خرافات پریشان من و تو»
به استادم میگویم این یکی از شعرهای مولاناست و بعد هم دست و پا شکسته به ترکی برگردانش میکنم. اما چون برگردان چنین شعری به زبانی دیگر واقعا دشوار است، برگردان ترکیاش را از اینترنت یافته و نشانش دادم. میگوید چند روز است دارد این آهنگ را گوش میدهد.
راست میگوید. تکرار همین دو بیت آنچنان در ترکیه پرطرفدار است که آن 12 میلیون بازدیدش در یوتیوپ ترکیهایها [لینک] برای بسیاریشان ارضاکننده نبوده و بنابراین یکی دیگر آمده همین آهنگ 10 دقیقهای را، آنچنان کنار هم چیده تا تکرارهایش چهار ساعت شود و نیاز به زدن دکمه تکرار/ریپلای نباشد. همین آهنگ چهار ساعته هم چهار و نیم میلیون بار [لینک] شنیده شده است.
جذابیت موسیقی ایران برای ترکیهایها بسیار زیاد است. محسن نامجو را همهی جوانان ترکیه میشناسند و کنسرتهایش در شهرهای گوناگون این کشور، بهویژه استانبول و آنکارا همیشه جزو شلوغترینهاست. به تازگی برخی کارهای همایون شجریان (همچون «آرایش غلیط») هم میانشان مشهور شده است. مهر 1394 که استاد شجریان آخرین کنسرتش را در قونیه اجرا کرد (که واقعا امیدوارم آخرینش تا الان باشد نه برای همیشه)، با چشمان خودم دیدم که برخی ترکیهایها همینطور که توی صف ورود به سالن ایستاده بودند، آهنگ مرغ سحر او را همخوانی میکردند.
در حالیکه دولت ترکیه بیشترین پشتیبانی را از گسترش و پخش آثار هنرمندان ترکیه کرده و یا دستکم دستشان را باز میگذارد، بیشترین خوانندگان و هنرمندان ایرانی که در ترکیه طرفدار دارند، در ایران با محدودیت روبرو هستند. حتی شوربختانه بخش قابل توجهی از گردشگران ایرانی که به ترکیه میروند هم، برای مصرف فرهنگ ایرانی است. یعنی چون بخشهایی از فرهنگ ایرانی را در خود ایران نمیتوانند مصرف کنند، این خواسته و نیازشان را در ترکیه برآورده میکنند. موسیقی و کنسرت، یکی از همین بخشهاست. بسیاری از خوانندگان ما، بدون اینکه اشعاری با مضمون سیاسی یا غیراخلاقی خوانده باشند، ناچار به ترک وطن شده و همچنان آمدنشان به ایران ممکن نیست؛ آن هم در حالیکه میلیونها ایرانی شنونده پر و پا قرص آهنگهای آنها هستند. بنابراین طبیعی است که در تعطیلات نوروز یا تابستان، کنسرت اینان در ترکیه، جمهوری آذربایجان، ارمنستان، گرجستان، کردستان عراق، دبی و… بتواند دهها هزار ایرانی را به سوی خود کشانده و پولی که میتوانست در اقتصاد گردشگری داخلی کشور بچرخد، به جیب کشورهای دیگر برود. مثلا واقعا برایم فهم این مساله دشوار است که آهنگهای آقای معین یا رفتار و گفتار خودش در این سالهای غربتنشینی چه مشکلی داشته است؟
اینها به کنار، سنتیترین خوانندگانمان همچون استاد شجریان، ناظری، سراج و حتی افتخاری (که سال 88 آن همه جنجال دربارهی پشتیبانیاش از احمدینژاد درست شد) هم گاهی نمیتوانند در کشور خودشان کنسرت برگزار کنند. مسوولین برخی استانها همچون خراسان رضوی هم که کلا دارند تجزیهطلبی فرهنگی میکنند و به دیگر همفکران خود در استانهای دیگر، راه و روش نشان میدهند.
به هر رو نمیتوان انتظار داشت موسیقی ایرانی را در تگنا و تحریم قرار دهیم، بعد هم انتظار داشته باشیم موسیقی غربی و استانبولی و… درون هر خانواده نفوذ نکند و از تهاجم فرهنگی هم بنالیم. تهاجم فرهنگی دقیقا به چه چیزی؟ به چیزی که خودمان داریم از میانش برده و میدان را خالی میکنیم؟ گمان نمیکنم هیچ موسیقیدان ایرانی یا حتی شهروند منطقی از دولت و حکومت انتظار پشتیبانی از موسیقی ایرانی را داشته باشد. اما شکی نیست که اگر کاری به کار موسیقی ایرانی نداشته باشند و جلویش سنگاندازی نکنند، توانمندی بسیار بالایی برای نفوذ و گسترش در کشورهای دیگر دارد.
انتهای پیام