وزیر جوان و وزیر میانسال و وزیر پیر
اسد زم در یادداشتی با عنوان “وزیر جوان و وزیر میانسال و وزیر پیر” در کانال تلگرامی “مکتوبات” نوشت:
همه جا را پر کرده اند از خبر ملاقات توییتریها با “#وزیر_جوان” یا خبر خادمی امام رضای او و همه هم به شکلی منسجم از همین ترکیب “وزیر جوان” استفاده میکنند.
شما را نمیدانم، من که از شنیدن این ترکیب «وزیر جوان» واقعا حالم بد می شود.
آیا آقای وزیر به بازار آزاد معتقد است یا به اقتصاد برنامهریزی شده؟ دنبال برنامههای اجتماعی عدالت طلبانه است یا رویکرد لیبرالی دارد؟ معتقد به استقلال است یا چشم به بازار جهانی دارد؟ محافظهکار است یا انقلابی؟ تخصص خاص یا روش مدیریت خاصی دارد؟ و…
خیر (یا حداقل چیزی درباره آن گفته نمی شود). ایشان فقط «جوان» هستند!
فامیلش جوان است؟
خیر، خودش جوان است!
تصدیق میکنید که این صفت اطلاع خاصی از چگونگی وزارت ایشان بدست نمیدهد. ده سال دیگر هم لابد وزیر میانسال و سی سال بعد وزیر پیر است.
ماهیت نواصولگرایی در زبانی که بکار می برد هویداست. زبانی که گوینده را به امری متقید نمیکند. بلکه با وسواس کلماتی میجوید که بار مفهومی نداشته باشد. صفاتی که فقط “دهن پرکن” هستند، و نه توصیف کننده واقعیت.
صفات خنثی و فاقد بار سیاسی یا اجتماعی. مثل همین “جوان” که کارکردش به واقع پنهان کردن ماهیت سیاسی وزیر است.
سیاست زدایی از سیاست، تا «پرداختن به سیاست» به کار و کسبی برای موفقیت فردی تبدیل شود، و نه پیشبرد اهداف سیاسی. شاید تنها علت وجودی “نواصولگرایی”.
انتهای پیام