تدبیر امام خمینی برای رهبری آینده
هادی یاسمنی، بخش تحلیلی انصاف نیوز: بی شک آنچه در اولین جلسه ی خبرگان رهبری بعد از رحلت امام خمینی (ره) باعث حل سریع چالش انتخاب دومین رهبر جمهوری اسلامی و ناامیدی بدخواهان نظام نوپا شد، توصیه و پیشنهاد صریح ایشان برای رهبری بعد از خود بود؛ که اگر نبود چنین توصیهای، احتمال بروز بحران در نظام جمهوری اسلامی و در آن مقطع زمانی وجود داشت.
در دههی شصت شمسی و در بیشتر طول زمامداری رهبر فقید انقلاب، دو جریان چپ و راست اسلامی، عمده جناحهای نظم حاکم وقت را تشکیل میدادند که با الحاقاتی در دههی هفتاد، آنجا که جریان میانه و عملگرا با جریان چپ اسلامی و تندروهای نوظهور با جریان راست پیوند برقرار کردند، تحت عناوین اصلاحطلب و اصولگرا تا امروز نیز طرفین طناب رقابت درون نظام را به دست دارند. آنچه موجب موفقیت امام خمینی در راهبری جریان انقلاب اسلامی و به پیروزی رساندن آن شد، مرام متفاوت ایشان از روحانیت سنتی بود.
نقل است که امام خمینی تا حیات آیت الله بروجردی و مرجعیت غالب ایشان، نسبت به عملی کردن مرام خود که دگرگونی نظام شاهنشاهی بود ابا داشت؛ چرا که آقای بروجردی با چنین رویکردهایی همراه نبود؛ اما بعد از وفات آیت الله بروجردی و همزمان با تثبیت مقام مرجعیت آیت الله خمینی، مبارزه علنی و عملی برای تغییر نظام حاکم بر کشور نیز شدت گرفت.
بعد از پیروزی انقلاب و حذف جریانات ناهمراه از عرصهی قدرت و تحکیم جناحهای وفادار به امام خمینی در نظام جمهوری اسلامی، رهبر فقید انقلاب عموما در گیر و دار دو جناح چپ و راست اسلامی، طرف جریان چپ را داشت. علت هم آن بود که نه تنها پیوندی محکم میان جریان راست و روحانیت سنتی برقرار بود که خود روحانیت سنتی با همراهی بازاریون، دو بازوی اصلی این جریان بودند که این همراهی ریشهی تاریخی قویای داشت.
دوری امام خمینی از محافظهکاری روحانیت سنتی و وجود مرام رادیکالی و روحیهی قویتر انقلابی در جریان چپ اسلامی که تحت تعالیمی چون اندیشههای دکتر علی شریعتی قرار داشت، سبب ساز همراهی بیشتر ایشان با این جریان در دههی شصت شد. مصادیق زیادی برای این همراهی وجود دارد؛ از جمله تایید محکم امام خمینی بر اشغال سفارت آمریکا در سال 58 که چپها انجام دادند و راستها از جمله آیت الله مهدوی کنی مخالف بودند، انجام مجازاتهای سنگین اوائل انقلاب توسط نیروهای منتسب به چپ ار جمله صادق خلخالی، حمایت رهبر فقید انقلاب از ادامهی نخست وزیری فردی از جریان چپ [مهندس میرحسین موسوی] و مخالفت صریح و آشکار جریان راست با این امر از جمله رای مخالف 99 نمایندهی این جریان در مجلس، تعبیر اسلام آمریکاییِ امام خمینی که به طور گسترده و در آستانه ی انتخابات مجلس سوم توسط جریان چپ به جریان رقیب نسبت داده شد و عدم رد این نسبت علیرغم درخواست جریان راست از ایشان در فاصله ی دو مرحله ی انتخابات مجلس سوم که موجب پیروزی گستردهی جریان چپ شد، بروز اختلاف در تفسیر اختیارات ولی فقیه که در خطبههای نماز جمعه ی تهران مطرح و موارد متعدد دیگر که در طول زمان رهبری امام خمینی موجب شد جریان همراه، جناح چپ باشد و جریان نقاد، راستگرایان اسلامی.
اما آنجا که کار به توصیه و پیشنهاد رهبری آینده رسید، امام خمینی فردی را مطرح کردند که منتسب به جریان راست آن زمان بودند. چرا که بر اساس رویکرد ایشان حفظ نظام از اوجب واجبات بود و ملاحظهی مسالهی حساسی چون انتخاب رهبر بعدی، ورای اصل گیر و دار جریانات، و مهم آن بود که چالش گزینش رهبری آینده، حفظ نظام را به خطر نیندازد.
طبیعتا با این انتخاب، جریان راست و منتقد آرام میگرفت و راضی بود و جریان چپ نیز که عمدهی حیثیت خود را در همراهی و تبعیت از امام خمینی داشت، در برابر هر انتخابی راهی جز تمکین نمیدید. شاید بدین تدبیر بود که حداقل، جریانهای سهیم در قدرتِ درون نظام، بعد از انتخاب رهبر جدید نیز وفادار میماندند و صرف تغییر رهبری، تهدیدی را متوجه نظام نمیکرد. ضمن آنکه بنیانگذار انقلاب، ورای چنین ملاحظهای به موارد مهم دیگر فرد نیز توجه داشتند؛ از جمله داشتن مقبولیت مردمی که شخص مورد نظر ایشان، موفق به کسب رای فراگیر در انتخابات ریاست جمهوری شده بودند، داشتن اعتماد “متداوم” در طول زمامداری چرا که عمدتا منتصبشان بودند، دارا بودن تجربهی کافی به دلیل تصدیهای مختلف و دوری از پیری که حداقل نظام تا مدتها از چالش انتخاب رهبری به دور باشد.
آیت الله دری نجف آبادی از اعضای مجلس خبرگان، اشاره کرده اند که “خدا رهبری را حفظ کند و به ایشان طول عمر دهد انشاالله؛ اما به هر حال باید برای بعد از ایشان به فکر باشیم”. با توجه به آرای متفاوت در مجلس خبرگان و خطر تاخیر برای حل چنین اختلافی، به نظر میرسد باید چشم انتظار توصیهی رهبر انقلاب بود که علاوه بر داشتن بالاترین مقام در نظام جمهوری اسلامی، بیشترین تجربه ی مسوولیت را نیز در طول نظام اسلامی داشتهاند که قطعا ملاحظات لازمِ اوجب واجبات از دید امام خمینی را خواهند داشت که ابتداییترینش همین تداوم وفاداری جریانات مختلف درون نظام خواهد بود. چراکه ایشان در مساله ی کوچکتری نظیر انتخابات نیز حتی به کسانی که به تعبیرشان دل صافی با نظام اسلامی ندارند، توجه داشتند؛ چه برسد به مهمترین تصمیم نظام جمهوری اسلامی که انتخاب رهبری است. چه وظیفهی خبرگان را انتخاب ولی فقیه و چه بر اساس نظر برخی اصولگرایان کشف رهبری بدانیم اما نظر و توصیهی ولی فقیه زمان تاثیر اصلی را خواهد داشت.
انتهای پیام