گزارشی از همایش «بازخوانی اندیشه شریعتی و آینده تفکر در ایران»
بیش از سی پژوهشگر دینی و علوم اجتماعی در همایش یکروزه «بازخوانی اندیشه شریعتی و آینده تفکر در ایران» به ارائه چکیده مقالات و طرح بحث خود درباره اندیشه دکتر علی شریعتی پرداختند. سخنرانان این همایش همزمان با بازخوانی اندیشه شریعتی در شرایط اکنون، سعی کردند راهی برای بهرهگیری نسل جدید از اندیشه این متفکر معاصر بگشایند.
به گزارش دیدارنیوز همایش «بازخوانی اندیشه شریعتی و آینده تفکر در ایران» شنبه، سوم آذرماه، یک روز پس از هشتاد و پنجمین زادروز دکتر علی شریعتی، با حضور پژوهشگران دینی و علوم اجتماعی و شخصیتهایی همچون سیدجواد میری، بیژن عبدالکریمی، حسن محدثی، قاسم پورحسن و … در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
سخنرانان این برنامه که به همت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و با همکاری انجمن جامعهشناسی ایران و گروه جامعهشناسی کشورهای اسلامی برگزار شد، به ارائه چکیده مقاله خود درباره محورهای گوناگون اندیشه شریعتی پرداختند؛ محورهایی همچون: شریعتی و زنان، شریعتی و اگزیستانسیالیسم، شریعتی و پروتستانتیسم اسلامی، شریعتی و علوم انسانی و … عنوان برخی از مقالات بود که هیئت داوران این همایش متشکل از سیدجواد میری، بیژن عبدالکریمی، رحیم محمدی، حمید تنکابنی، آتنا غلامنیارمی و زهرا حاجیشاهکرم، به ارزیابی و داوری آن پرداختند.
پنل اول
نگاه انتقادی زنانه به گفتمان شریعتی
«زهرا حاجیشاهکرم» دکترای جامعهشناسی، در این نشست در مورد اینکه چرا این موضوع را مورد مطالعه قرار داده است گفت: «ذات تأمل جنسیتپذیر نیست. تأمل اهلیت میخواهد. اهلیت داشتن هم ربطی به جنسیت ندارد. موضوع مهم، نسبت زنان با شریعتیشناسی است. اگر نگاه اجمالی به تاریخ شریعتیشناسی بیاندازیم نگاه او از در چارچوب گفتمان زنان است». وی که «تأمل» را برای زن و مرد یکسان میداند، از تبعیضهای جنسیتی در این موضوع سخن گفت.
حاجیشاهکرم در جایی اشاره کرد که شریعتی به سراغ زن روشنفکر میرود که از ابژگی رها شده و در راه رسیدن به سوژگی است. از منظر زنان، فاطمهای که شریعتی ارائه میدهد خصلتهای این زن را به خوبی نمایان میکند. در حقیقت زنی که به نهاد خانواده وفادار است، ساحت خانواده را محترم میدارد و از سنتها به طور کلی عبور نکرده است و در جامعه نیز حضور دارد».
شاخصههای مکتب وجودی در اندیشه شریعتی
«الناز پروانهزاد»، دکترای اندیشه سیاسی از دانشگاه تربیت مدرس و پژوهشگر علوم انسانی یکی از سخنرانان این همایش بود که به بیان شاخصههای مکتب وجودی در آثار شریعتی و مقایسه آن با اگزیستانسیالیسمِ «کییرکگور» پرداخت. وی با بیان اینکه علاقه شریعتی به اگزیستانسیالیسم از منظرهایی قابل درک است، گفت: «شریعتی ذاتاً به فلسفههای انسانشناختی علاقه داشت و شیفته فاعلیت انسان بود که به همین دلیل، شاهدیم بر جایگاه «امام» در ساخت جامعه تأکید میکند، نکته دوم این است که او خود را برای تبدیل سنت دینی به ایدئولوژی، ملتزم میدانست و در این مسیر مهمترین مانع، تقلیدهایی بود که تأکید بر مکتب وجودی میتوانست این راه را تسهیل کند. نکته سوم هم این است که شریعتی با کویریات میخواست خود را بشناسد».
این پژوهشگر با بیان اینکه شریعتی به یک «اگزیستانسیالیسم خداباور مدرن» دست یافته بود، اظهار کرد: «شریعتی با قدمگذاردن در این چارچوب فکری، در تلاش بود تشیع علوی را به تشکل انسانی بدل کند».
شریعتی و پروتستانتیسم اسلامی
«عباس نعیمی» دکترای جامعهشناسی و پژوهشگر تاریخ معاصر، سخنران دیگر این همایش بود که با ارائه تاریخچهای تفصیلی از جنبشهای اجتماعی دوره رنسانس در اروپا، در تلاش برآمد تا اثبات کند اصلاحات اجتماعی در اروپا، تک الگو نبوده است و آنچه که شریعتی از آن به عنوان «پروتستانتیسم اسلامی» یاد میکند، لزوماً برگرفتهشده از پروتستانتیسم کالونی نیست.
این پژوهشگر در ادامه به بیان اشتراکات پروتستانتیسم مسیحی و اسلامی پرداخت و گفت: «مواردی همچون بازگشت به متن مقدس، صلاحیت همگانی در تفسیر متن مقدس، آزادی ایمان، ارتباط مستقیم با خدا، تفکیک نهاد دین و حکومت، تقویت دنیاگرایی و توسعه مدنی و نقد رسمی نهاد دین از اشتراکات پروتستانتیسم مسیحی و پروتستانتیسم اسلامی است، با این تفاوت که شریعتی در ذیل پروتستانتیسم اسلامی خود، همزمان به نقد سنت و مدرنیته، میپردازد. همچنین شریعتی بر خلاف وبر، معتقد است پروتستانیزم واجد روح دنیاگرا و فارغ از زهد بسته دنیوی بوده و همین را از عوامل رنسانس در اروپا محسوب میکند».
نعیمی همچنین اظهار کرد: «میتوان گفت، میراث سیدجمالالدین اسدآبادی در جهان اسلام، به دو نحله «اصلاح دینی ضدمدرن» و «اصلاح دینی مدرن» تقسیم میشود، در اصلاح دینی ضدمدرن، شخصیتهایی همچون رشیدرضا، سیدقطب و نواب صفوی را مشاهده میکنیم، در حالی که علی شریعتی در نحله اصلاح دینی مدرن، کنار شخصیتهایی همچون محمد عبده، عابدالجابری، طالقانی و … قرار میگیرد».
وی همچنین دو نقد عمده را در ذیل پروتستانتیسم اسلامی به شریعتی وارد دانست؛ نخست اینکه او معتقد است شریعتی، مؤلفههایی خارج از چارچوب پروتستانتیسم اسلامی را برای تحول نادیده میگیرد و دیگر اینکه نظام سیاسی برآمده و مورد انتظار او از این پروتستانتیسم، نامشخص است.
شریعتی و بازگشت به قرآن
«مجتبی اصغری»، پژوهشگر قرآنی نیز در این همایش با بیان اینکه شریعتی با تأیید شعار «بازگشت به قرآن» به دنبال بازگشت به یک دوران تاریخی خاص نبود و اکتفای به نص به شیوه اوانجلیستها را دنبال نمیکرد، گفت: شریعتی در بررسی ریشههای رنسانس به این نتیجه رسید که جریان اصلاح دینی در اروپا، حاصل از تماس فرهنگی اروپاییان با مسلمانان در دوران مهاجرتهای صلیبی بود، چراکه اروپائیان قرون وسطی به واسطه همزیستی با مسلمانان، روحیه تضارب آراء، گفتوگو، نفی ظلمپذیری، علمپذیری و … را فراگرفتند. یکی از دلایل وجود این روحیات در مسلمانان، وجود قرآن بود که متنی زنده، تفسیرپذیر و تأویلپذیر است. شریعتی این تجربه را پیشروی مسلمانان قرار داد که میتوانند با مواجههای بدون پیشفرض، مسئلهمند و روشمند به قرآن رجوع کنند و با تحولی درونزا، رشد بیافرینند.
این فعال قرآنی در ادامه اظهار کرد: «شریعتی، قرآن را همچون داروخانهای میداند که اگر بیمار همه داروهای آن را ببلعد، میمیرد! به همین جهت شریعتی معتقد است قرآن از «تنزیل تدریجی»،«مُکث» و «اقضای وحی» سخن میگوید تا هر آیهای در موقعیت مناسب خود بنشیند و نیازی خاص را پاسخ گوید. ما نیز امروز باید با مسئلهمندی و پرسشمحوری به سراغ متن برویم و سپس برای استخراج پاسخهای مورد نیاز دینی از دریای قرآن، روش داشته باشیم. شریعتی این روش را در دو اثر عمده قرآنی خود، «زمینه شناخت قرآن» و «روش برداشت از قرآن» توضیح میدهد».
وی در بخش دیگری از سخنان خود به تشریح روش شریعتی برای مواجهه با قرآن پرداخت؛ روشی که بنابر پرسش مخاطب و ظرفیت وجودی سؤالکننده، به سطوح قرائت، ترجمه، تفسیر(تأویل)، روح و نور تقسیم میشود.
پنل دوم
شریعتی روشنفکر، شریعتی جامعهشناس
«امیررضا نوشین»، دکترای ادیان و عرفان از دیگر سخنرانان همایش یک روزه «بازخوانی اندیشه شریعتی و آینده تفکر در ایران» بود که به بیان تأثیر وجوه متمایز روشنفکری و جامعهشناسی بر تعریف شریعتی از دین پرداخت. نوشین معتقد است وقتی از شریعتی و تعاریف ارائهشده از سوی او صحبت میکنیم باید مشخص کنیم درباره کدام شریعتی صحبت میکنیم، چون زندگی شریعتی، رویکردها و برهههای مختلفی داشته است. او گاهی در مواجهه با دین، رویکرد روشنفکری سیاسی، گاهی روشنفکری فرهنگی و در برههای رویکرد جامعهشناختی اتخاذ میکند. شریعتی در قامت روشنفکر فرهنگی دین را با ایمانگرایی علمی توضیح میدهد که نقدهای مهمی به او در این زمینه وارد است.
وی پختهترین نظرات دینی شریعتی را مربوط به رویکرد جامعهشناختی او میداند که موجب میشود در مواردی، نظراتی بسیار متفاوت از دیگران اتخاذ کند؛ به اعتقاد این پژوهشگر شریعتی هر دو قرائت موجود از توحید، یعنی قرائت خدای متشخص و قرائت وحدت وجودی را نقد میکند و میگوید مراد از توحید، فنای در جمع و بقای در جمع است.
شریعتی و مناسبات دین و علوم انسانی
«مالک شجاعی»، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی نیز در این همایش به بیان تفاوت علم، فلسفه و ایدئولوژی در اندیشه شریعتی پرداخت تا از این رهیافت، به شریعتی و مناسبات دین و علوم انسانی با او بپردازد.
شجاعی با این مقدمه، اظهار کرد: «ما برای بازخوانی مناسبات دین و علوم انسانی با تأکید بر میراث مرحوم شریعتی، باید امر دینی را در چهار سطح: تجربه زیسته، معرفتی، نهادی و گفتمانی تفکیک کنیم. بررسی آثار دکتر شریعتی نشان میدهد که برای او، مواجهه دین و علوم انسانی بیش از آنکه ناظر به سطح کلامی و معرفتشناسانه باشد، متوجه سطوح سهگانه دیگر بود».
این پژوهشگر فلسفه تصریح کرد: «شاید تقویت و توسعه امکانات مواجهه وی در طرح مناسبات دین و علوم انسانی بتواند به طرحی معاصر برای عبور از پاردایمهای سهگانه اروپامحور در علوم انسانی: پوزیتیویستی، هرمنوتیکی و انتقادی مدد برساند».
پیامهای شریعتی برای جهان امروز
یکی دیگر از سخنرانیهای این همایش که مورد اقبال مخاطبان قرار گرفت، صحبتهای «مهران صولتی»، دانشجوی دکترای جامعهشناسی دانشگاه علامهطباطبایی بود که به شرح «پیامهای شریعتی برای جهان امروز» پرداخت.
وی با بیان اینکه دنیای امروز و ایران از چند مشکل عمده رنج میبرد، گفت: «شکافهای بزرگ اقتصادی، شکافهای قومی، ملیگرایی افراطی، افزایش تضادهای جنسیتی، روابط غیرانسانی حاکم بر جهان که نظام اجتماعی مبتنی بر پول-قدرت را شکل داده است و افزایش مخاطرات زندگی در دنیا همچون بحران آب و تغییر اقلیم، بزرگترین مشکلات امروز بشر هستند».
این پژوهشگر در ادامه افزود: «اندیشه شریعتی میتواند برای امروز ما حاوی پیامهایی باشد تا در برابر این مشکلات منفعل نباشیم؛ شریعتی پیش از هر چیزی به ما میآموزد که باید اقتصاد را جدی گرفت. او همچنین به ما میآموزد که طردشدگی و حاشینهنشینان را از یاد نبریم و برای این معضلات چارهای بیندیشیم، از این روی، او چهرهای حاشیهنشین در تاریخ اسلام یعنی ابوذر را از دل تاریخ بیرون میکشد تا نشان دهد نسبت به طردشدگان حتی طردشدگان تاریخ بیتفاوت نیست».
صولتی تصریح کرد: «شریعتی به ما میآموزد در زمانهای که سرمایهداری به روایت هژمون دنیا تبدیل شده است، میتوان مطالبهگر بود و تغییر جهان را مطالبه کرد، چراکه این نظم فعلی جهان، نظم محتوم نیست. شریعتی همچنین به ما میآموزد که تغییر جهان از راه تغییر انسان ممکن است. او انقلاب را به معنای تمنای محال در نظر میگیرد و پروژه اصلی خود را استخراج منابع فرهنگی برای تغییر انسان قرار میدهد».
شریعتی و نقد کارگزاری اندیشههای غربی در ایران
«حسن محدثی»، جامعهشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی در همایش «بازخوانی اندیشه شریعتی و آینده تفکر در ایران» با بیان اینکه ایده نظریهپردازی مستقل در کشورمان جدی گرفته نمیشود، اظهار کرد: «شریعتی به نقد دگرسالاری اندیشه در ایران میپردازد و به ما یاد میدهد که از آرای دیگران الهام بگیریم، اما مستقل فکر کنیم و صرفاً تکرارکننده نظریات غربیها نباشیم».
وی در این همایش با اشاره به اینکه یکی از آموزههای دستگاه فکری شریعتی به نسل امروز ما، استقلال تفکر است، اظهار کرد: «متأسفانه امروزه در ایران، عده زیادی ایدههای دیگران و به خصوص غربیها را به نام خود و به عنوان مسائل جامعه مطرح میکنند!، در حالی که اگر شریعتی از جایی یا کسی در اندیشه خود الهام میگرفت، صادقانه ابراز میکرد و در ادامه مسیر، به شیوهای مستقل به تدوین و بیان نظرات خود میپرداخت. شریعتی از معدود افرادی است که از اندیشه و سرنوشت اندیشه در ایران صحبت میکند و به نقد دگرسالاری اندیشه در ایران میپردازد. او سنتیها را مقلد گذشته و روشنفکران را مقلد غرب میداند و به هر دو گروه از جهت عدم استقلالشان، نقد وارد میکند. مثلاً به بعضی جامعهشناسان ایرانی میگوید ضد جامعهشناس و به بعضی مارکسیستها، لقب طوطیان مارکسیست اطلاق میکند».
وی در ادامه گفت: «موجب تأسف است که بعضی از اساتید جامعهشناسی در کشور ما، نظریات مطرحشده توسط «دورکیم» یا «وبر» را جزء مقدسات و خط قرمز میدانند و اگر کسی بخواهد به آنها نقدی وارد کند، به او حمله میکنند. من به چشم دیدهام که یک استاد داور، پایاننامه دانشجویی را رد کرد، به این علت که دانشجو به یکی از همین نظریهپردازان جامعهشناسی غرب، انتقاد کرده بود. بسیاری از جامعهشناسان ایرانی عملاً به کارگزاران جامعهشناسان غربی و نظریهپردازان اجتماعی غربی در ایران تبدیل شدهاند. آنان نه تنها از نقد متفکران غربی هراس دارند و خود به آن اقدام نمیکنند، بلکه همکاران خود را از انجام آن باز میدارند».
محدثی تأکید کرد: «متأسفانه امروز ایده نظریهپردازی در کشورمان جدی گرفته نمیشود و دانشجویان را برای نظریهپردازی آماده نمیکنند. شریعتی به ما یاد میدهد که میتوانیم از آرای دیگران الهام بگیریم، اما مستقل فکر کنیم، چرا که فرآیند تولید اندیشه، زمینهمند و صورتبندی آن جهانشمول است».
چند دهه بعد از تلاش برای پروتستانتیسم اسلامی؛ ظهور معنویتگرایی از بطن عملگرایی
«ریحانه صارمی»، کارشناسی ارشد جامعه شناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران شریعتی را متعلق به پروتستانتیسم اسلامی مطرح میکند و به دنبال این است که وجوهی از پروتستانتیسم را در بازخوانی شریعتی از دین بیابد.
او مطرح میکند که به دنبال پاسخ به این پرسش است که آیا پروتستانتیسم شریعتی با فردگرایی و عرفانگرایی همراه می شود و آیا در دینداری حال حاضر ما می توان نشانههایی از پروتستانیسم اسلامی شریعتی مشاهده کرد؟
او به بحث مناسک جمعی در سخنرانی می پردازد که اما رنج آن را جمعی نمی داند و که مخالف دیدگاه شریعتی است. شریعتی از پروتستانیسم اسلامی و هویت جمعی صحبت میکرد که مفاهیم جمعی از دست رفته است و کاملا این الهیات و معنویات فردی شده است. خود شریعتی را نمیتوان با چیزی که امروز وجود دارد هم داستان و هم راه در نظر گرفت.
چرا دکتر شریعتی در میان روشنفکران کنونی محبوب است؟
«سید بیوکمحمدی»، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در این همایش به موضوع محبوبیت شریعتی در میان روشنفکران کنونی پرداخت. وی چهار علت را در خصوص این محبوبیت بیان کرد:
– تداوم تعارض بین سنتگرایی و مدرنیسم و نیاز به پیدا کردن موضعی حد وسط و سالم که ظاهراً در اندیشه شریعتی آماده است.
– زیگزاگ خوردن بین پارادایمهای دین و علم و احساس امنیت در حد وسط امن برای علمی بودن بدون طرد شدن با دلیل بیدینی و بیایمانی یا اجتناب از انگ غربزدگی. شریعتی در این میان مستمسک موجهی برای چنین موضعی است.
– شیوع فضای فکری عدم قطعیت در شرایط موجود و نیاز روانی به یافتن موضعی بیدغدغه بدون غلطیدن به خرافهگرایی یاامپریسیم افراطی؛ مانند خرافهزدایی از اسلام توسط شریعتی.
– مواجهه با غرب بدون خصومت با غرب و با لعاب شناخت غرب با توجیهات علمی همانطور که شریعتی تبلیغ می کرد.
پنل سوم
شریعتی و تاریخ کینه؛ پیکربندی مجدد تاریخ ایران و اسلام
«رحیم محمدی»، مدیر گروه جامعهشناسی انجمن جامعهشناسی ایران سخنران دیگر همایش شریعتی بود که سخنرانی خود را با طرح پرسش چگونه باید به شریعتی اندیشید؟ یا چگونه با شریعتی سخن بگوییم؟ آغاز کرد. وی در ادامه اظهار کرد: «باید از شریعتی فاصله گرفت و از شیدایی نسبت به او و کینه توزی به او فاصله گرفت و در ساحت اندیشه بر او اندیشید».
او در سخنرانی خود بیان داشت: «بنابراین اساساً اگر شما تاریخ را به مثابه تاریخ کینه و تاریخ زر، زور، تزویر و … پیکر بندی کنید، اگرچه بگویی رهایی از تاریخ و خروج از تاریخ ممکن است اما خروج از تاریخ و مبارزه با تاریخ با حرافی و هوس امکان ندارد. تاریخ بیرون از من و شما نیست. این شیوه پیکربندی تاریخ ایران و اسلام که شریعتی بیان میکند جز به انسداد تفکر و آینده نمی توانست بیانجامد».
وی در ادامه بیان داشت: «شریعتی در فرجام کارش نوعی تاریخ کینه از گذشته نکبت بار اسلام و ایران برساخته بود که مسبب فلاکت و زبونی و بدبختی امروزی است».
شریعتی و گذر از میراث منحط تشیع صفوی و مدرنیسم پهلوی: نگاهی دوباره پس از چهل سال
«محمد حسین بادامچی»، دکتری جامعه شناسی و پژوهشگر اندیشکده مهاجر دانشگاه شریف در همایش «بازخوانی اندیشه شریعتی و آینده تفکر در ایران» بیان داشت: «ما دچار یک گیجی اساسی هستیم که چرا آن نهضت بزرگ به وضع فعلی انجامیده است؟ نسبت ما با شریعتی دچار بحران است».
وی در سخنرانی خود اشاره کرد که شریعتی به دنبال صورتبندی جمهوری اسلامی و مدینه فاضله اسلامی بود و به دنبال جبران سالها عقب ماندگی سیاسی بود. اما چرا طرح شریعتی به وضع فعلی انجامیده است؟ زیرا از بازگشت به خویشتن شریعتی یک خوانش دست راستی ارائه شده است. یعنی خویشتنی که ملاک قرار گرفت آن خویشتنی نبود که شریعتی بیان میکرد و از آن صحبت می کرد. بلکه بازگشت به خویشتنی بود که در سیستم پهلوی نیز روی کار بود و دوباره بازتولید شد.
ما و شریعتی
«محمدرضا زمردی»، عضو هیئت علمی دانشگاه بوعلی همدان اشاره داشت که در این دوران هیچ کس به فکر فهم شریعتی نیست. این روزها کوشش میشود که نشان داده شود که شریعتی برای روزگار دیگری بوده و تمام شده است.
او در این همایش اظهار داشت: «برخلاف کسانی که بر انقلابیگری شریعتی تاکید کرده و او را مناسب عصر پساانقلابی نمیشناسند، اینجانب تصور میکنم ایدهها و بینشهای بسیاری در اندیشه شریعتی است که هنوز هم موضوعیت خود را از دست ندادهاند. او معتقد است که نمیتوان مردی مثل شریعتی را جدی نگیریم.
شریعتی و بنیانگذاران جامعهشناسی
«رضا تسلیمیطهرانی»، دکترای جامعهشناسی فرهنگی از دانشگاه تهران در پی بررسی این است که تفکرات متفکران جامعهشناسی چه نسبتی با دکتر شریعتی دارد و وی تا چه حدی توانسته است که نظریات جامعهشناسان مختلف و بخصوص بنیانگذاران جامعهشناسی را به درستی درک کند.
طهرانی معتقد است که ارتباط شریعتی و بنیانگذاران جامعه شناسی ارتباطی دوسویه، متوازن و متعادل است. به بیان دیگر در مواردی شریعتی تحت تاثیر نظریات بنیانگذاران جامعهشناسی قرار داشته اما در مواردی نیز نقد کرده است و در حقیقت حالت انفعال نداشته است.
پنل چهارم
چشمانداز نواندیشی دینی در الگوی فکری شریعتی
«محمدباقر تاجالدین»، استادیار جامعهشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز در همایش «بازخوانی اندیشه شریعتی و آینده تفکر در ایران» گفت: «دکتر شریعتی از جمله روشنفکران مذهبی بود که کوشش داشت بین دین و مدرنیته پیوندی مناسب زمانه و زمینهای که در آن می زیست فراهم کند. اما شریعتی از آنجا که هم در زیست جهان سنتی و هم در زیست جهان مدرن زیسته بود دل در گرو دومی داشت».
وی بیان داشت: «براساس گفتهها و نوشتههای علی شریعتی میتوان این گونه قضاوت نمود که وی اگرچه در مسیر نواندیشی دینی قرار گرفته بودند و کوششهای ارزشمندی هم در این زمینه به خرج داد اما نه از سنت و نه از مدرنیته شناخت منطقی و درستی ارائه نداده است و به دلیل عدم درک پایهای و بنیادی از مدرنیته و در مواردی حتی فهم ناقص و سطحی از مدرنیته در نهایت نتوانست پروژه خود را پیش ببرند و دچار نوعی التقاط و حتی تناقض شد».
تاجالدین اظهار داشت که در الگوی فکری شریعتی چشم انداز چندان روشنی برای زیست عقلانی و اخلاقی در جهان مدرن دیده نمی شود.
وحی سامی، سبک پیامبری (مکانیسم وحی پیامبر در اندیشه شریعتی)
«فرامرز معتمددزفولی»، دانشجوی دکترای جامعهشناسی فرهنگی پیرامون متن مقدس و شریعتی سخنرانی کرد. وی بیان داشت که پرسش از مکانیسم وحی و نحوه صورتبندی آن در کلام و ذهن پیامبر، بیشک پرسشی نو و سوالی جدید است. شریعتی نیز به عنوان یک نوگرا و روشنفکر دینی در آثار خود هنگامی به این پرسش مهم رسید که سه مرحله تفسیری متفاوت اما هم سو را در کار خود یافت:۱- غیرواقعی ۲- واقعگرایی ۳- ناواقعگرایی
آشنای ناآشنا
«سید محسنفاطمی»، دکترای روانشناسی از دانشگاه هاروارد در این همایش بیان داشت دکتر شریعتی آشنایی است که برای جامعه ایران تا اندازه ای بسیاری ناآشنا است.
وی گفت: «بسیاری از تفکرات به جای فهمیدن شریعتی در ابعاد مختلف با حرکتهای تدافعی با تفکر دکتر شریعتی برخورد کردهاند. دلیل هم این است که یک بعد از او را مورد بررسی قرار میدهیم و ابعاد دیگر او را به فراموشی میسپاریم».
در ادامه بیان داشت: «شریعتی متفکری است که مهمترین دغدغهاش تحول اجتماعی و احیای اجتماع است. او به شدت از انتزاعی و تدریجی نگاه کردن پرهیز میکند. برای فهمیدن شریعتی باید همه زمینههای فکری و شخصیتی او را مورد توجه قرار داد».
مقایسه آراء نیچه و شریعتی در باب مفهوم نیمروز
«حسین روحانی»، دانش آموخته دکترای جامعهشناسی سیاسی در زادروز شریعتی گفت: «یکی از مفاهیم اصلی ولی کمتر شناخته شده در منظومه فکری نیچه، مفهوم نیمروز است. حقیقت به نزد نیچه در نیمروز رخ می دهد. نیمروز، لحظهای است که وقفه و گسستی در سیر متناوب و مسلسلوار جهان ایجاد میشود و بستار پیوستار کرونولوژیک زمان منفجر می شود».
وی در ادامه بیان داشت: «علی شریعتی نیز به مثابه متفکری آیرونیک، نقاد و پرسشگر، همچون نیچه به فراسوی خیر و شر میاندیشد و فکر کردن با پتک را به ما میآموزد و از این رهگذر به جنگ تمام دگمهای سنتی و مدرن میرود. شاید شریعتی به صراحت از مفهوم نیمروز استفاده نکرده باشد اما با اندکی غور و مداقه در مضمون آثارش، خاصتاً کویریات به روشنی به این نکته خواهیم رسید».
شریعتی و غرب زدگی
«قاسم پورحسن»، دانشیار دانشگاه علامهطباطبایی دیگر سخنران این همایش گفت: «شریعتی در واکنشی به تحولات سیاسی و اجتماعی ایران، گرایشی چپ و ایدئولوژیک را در باب غرب در پیش گرفت. ناکامی ما در فهم غرب به فهمهای نادرست روشنفکران ایران در دهههای پس از بیست باز میگردد فهمی که معضلاتمان را در آشنایی با فهم افزون ساخته انسداد فهم را به همراه داشته و مواجهههای خشن و غیر عقلی را مودی شده است».
وی اشاره داشت که با بازخوانی متفکرانی همچون شریعتی میتوانیم دلایل وضع کنونی ما با غرب را دربیابیم تا از اتخاذ مواجههای ایدئولوژیک پرهیز نماییم. در آخر بیان داشت: «ما نیازمند فهم صحیح و بنیادین شالوده های غرب هستیم».
شریعتی و معاصریت
«بیژن عبدالکریمی»، استاد فلسفه این پرسش را در سخنرانی خود مطرح کرد که آیا شریعتی را میتوانیم بگوییم که متفکر معاصر ما است؟ آیا باید بگوییم روزگار شریعتی سپری شده است؟
وی گفت: «حقیقت برای متفکر معاصر عین رویدادگی و تقدیر تاریخ هستی است و متفکر معاصر کسی است که در این رویدادگی و تقدیر خانه میکند. معاصریت امیری سوژه محور نیست. ما نمیتوانیم تعیین کنیم چه کسی میتواند و چه کسی نمیتواند معاصریت باشد. تعیین معاصریت امری سوبژه محور نیست آنچنان که جهان سوژه محور نیست آنچنان که زندگی و تاریخ بشر سوژه محور نیست. متفکر معاصر برخلاف شیفتگان و دلسپردگان به اکنونیت، سفری اکتشافی به قلمروهای ناشناخته آینده را میآغازد. آنچه که از ابهام از آن تعبیر میکنند. متفکر معاصر خود تعین بخش زمان خویش است. اما این زمان نسبت با تاریخ هستی است».
دز آخر نیز اظهار داشت که آیا براستی نقادان شریعتی خود انسانهایی معاصر هستند؟ آیا ما توانستهایم از اکنون فاصله گرفته و استمرار گذشته را در حال دریابیم. به نظر بیش از شریعتی خود ما هستیم که محل این پرسش هستیم.
پنل پنجم
نگاهی به نظریه استحمار شریعتی
«سیدجواد میری»، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در همایش شریعتی گفت: «اصلا میتوان شریعتی را به عنوان یک جامعه شناس محسوب کرد یا خیر؟ به نظر من یکی از مشکلات بنیادین در مواجهه با شریعتی متن او نیست, بلکه رویکردهای غالب در مواجهه با متن شریعتی است که ایجاد نافهمی و ناهمدلانگی مینماید. متن شریعتی را باید در بستر سنت پسااستعماری خوانش نمود و در این سنت باید به دنبال فهم استحمار همت گمارد. زیرا شریعتی به دنبال رویکردی بود تا بتواند پروسه خالی شدن جوامع را که در زیر آسمان غیر اروپایی زندگی می کنند، از فرهنگ خویش تبیین کند».
وی بیان داشت: «سنت فکری شریعتی و رویکرد تئوریک وی را می توان سوشیال تئوری پسااستعماری با رویکرد اگزیستانسیالیستی نام گذاری نمود».
مطالعه تطبیقی گفتمان زن شناختی شریعتی و بتی فریدان:
مقایسه دو مفهوم “زن قالبی” و “زن رازور”
«آتنا غلامنیارمی»، دکترای جامعه شناسی مطالعات خود را از تطبیق دو کتاب «فاطمه، فاطمه است» نوشته شریعتی و «رازوری زنانه» نوشته بتی فریدان انجام داده است.
وی گفت: «حاصل این بررسی تطبیقی نشان میدهد که هر دو متن را به این دلیل که نشانگر مولفهها و شاخصهای بنیادی یک نظریه زنانهنگر است، می توان در چارچوب ادبیات فمنیستی قرار داد. اگر چه مساله مشترک هر دو مولف، تحلیل و تبیین وضعیت “زن مدرن معاصر” در اوایل نیمه دوم قرن بیستم بوده است، اما شاید عمده ترین دلیل تمایز این دو اثر، تفاوت میان شرایط جامعه بومی و زیست جهان نویسندگان و همچنین نوع نگاه پروبلماتیک آنان به مساله بوده است».
گونه شناسی شریعتی از روحانیت به روایت نخبگان انقلاب
«سمیه قریببلوک»، دکترای تاریخ انقلاب اسلامی سوالی را در اول همایش مطرح کرد که چه رابطهای بین نقد شریعتی به روحانیت و مفهوم ایدئولوژی و شدن به روایت نخبگان انقلاب وجود دارد؟
وی گفت: «من به این یافته رسیدهام که با توجه به گفتمان فکری شریعتی که تعبیر ایدئولوژیک از دین و ترسیم یک نوع تیپشناسی از روحانیون بوده است، نقد او به روحانین غیر ایدئولوژیک به چشم میخورد و در همان حال تعامل با روحانیون انقلابی و ایدئولوژیک و با نظر به مقوله دیگری به نام شدن و تکامل در اندیشه و تفکر او به علت عدم آشنایی با روحانیون اصیل، ابتدا یک نوع سردی و اصطکاک در روابط او با روحانیون به چشم میخورد، اما بعد که این آشنایی ایجاد شد، این حالت سردی از بین رفت و به حالت دوستانه رسید».
پروژه شریعتی و اکنون ما
(باز اندیشی در مفهوم امامت نزد شریعتی)
«حسین حجتپناه»، دبیر گروه جامعه شناسی کشورهای اسلامی دیگر سخنران همایش «بازخوانی اندیشه شریعتی و آینده تفکر در ایران» گفت: «شریعتی برای اکنون ما چه کارکردهایی دارد و چه کمکی می کند؟ باید نگاه پروژه ای به شریعتی داشته باشیم. انتقاد شریعتی از تفکر غربی به معنای نخواندن و مواجه نشدن با غرب نیست. شریعتی به دنبال جامعه و انسانی است که بتواند زندان ها و حصارهای چهارگانه را بشکند. پروژه شریعتی به جز جنبه نظری ، جنبه عملی نیز به خود میگیرد».
«خودآگاهی رهایی بخش» به عنوان مفهوم کانونی مستتر در اندیشه شریعتی
«محمدحسن علایی»، دانشجوی دکترای جامعه شناسی فرهنگی بیان کرد: «خودآگاهی به عنوان مفهوم کانونی اندیشه شریعتی در تعریف اکثر مفاهیم موجود نقش اساسی ایفا می کند.در همه این موارد جنس این خودآگاهی به گونه ای است که آن را محدود در دایره تنگ نگاه تئولوژیک یا نگاه ایدئولوژیک نمی کند و در واقع خودآگاهی ای که شریعتی از آن سخن می گوید گونه ای خودآگاهی رهایی بخش است».
وی اظهار کرد که به زعم شریعتی “احساس خودآگاهی” بارزترین شاخصه نوعی انسان است.
بازگشت به متن و پلورالیسم معرفت شناختی در گفتمان شریعتی
پیوند نامبارک تکثر فهم امر واقع و فهم متن
«آیدین ابراهیمی»، دانشجوی دکترای جامعه شناسی در همایش گفت: «باید پیش از ورود شتابزده و ژورنالیستی به متن شریعتی از این انسان “بی جا” امروزی بخواهیم جای خود را در متن شریعتی پیدا کند و نوع ورود به متن شریعتی به مثابه گرانیگاه عرصه تفکر معاصر در ایران را مشخص کند».
وی سه اپیزود در ورود به متن شریعتی بیان می کند:
اپیزود اول: ورود به متن به مثابه یک اثر نظری
اپیزود دوم: یک فوبیا
اپیزود سوم: برخورد عوامانه با متن
پنل ششم
امکان و یا امتناع تحلیل توسعه در اندیشههای شریعتی
«شهریار پاکنیا»، دکتری جامعه شناسی دیگر سخنرانی بود که در مورد شریعتی گفت: «نسبت توسعه ایران با چارچوب نظری شریعتی چگونه قابل نقد و تحلیل است. وقتی از شریعتی صحبت میکنیم برای تغییر و بهتر شدن وضعیت حال حاضر است. آیا میتوان اساساً به دنبال مفهوم توسعه و تحلیلی کاربردی از وضع توسعه یافتگی ایران در اندیشههای شریعتی بود و اگر چنین است مدل اکتشافی توسعه منبعث از اندیشههای وی کدام است؟»
شریعتی و فلسفه علم
«وحیده صادقی»، کارشناسی ارشد فلسفه علم بیان کرد: «از دیدگاه شریعتی که نقاد فلسفه است و نه فیلسوف به معنای عامه، نوعی از فلسفه و علوم، آدمی را دربند و ذلیل میکنند. پرسش این است که شریعتی فلسفه علم را میان رشته ای می داند یا خیر؟ به همین جهت ضروری است نخست به دیدگاه شریعتی در مورد «علم» و «فلسفه» بپردازیم، سپس فلسفه علم را از منظر او مورد بررسی قرار دهیم تا دریابیم در بستر کدام خوانش از فلسفه و به مدد کدام علم می توان به ان ایدهآل علمی دست یافت که نجات دهنده انسان و اصالت انسانی باشد».
شریعتی سرخ، شریعتی سیاه
تفاوت اقبال از افکار و آثار علی شریعتی میان جامعه شناسان بین المللی و ایرانی
«شیما وزوایی»، دانشجوی دکتری دانشگاه برلین آلمان به بررسی اجمالی دلایل محبوبیت نویافته شریعتی در سطح بین المللی و اقبال از آثارش در حوزه جامعه شناسی، مطالعات ادیان و اندیشه چپ گرایی اسلامی پرداخت و همچنین دلایل اقبال از شریعتی در میان جامعه شناسان ایرانی، نامربوط دانستن اثار وی در شرایط اقتصادی- سیاسی- فرهنگی ایران و تقلیل آن آثار به حوزه تاریخ اندیشه ارائه داد.
وی تفاوت در اقبال با شریعتی را در چهار بستر جستجو خواهد کرد:
1) بستر زبانی و تفاوت ادبیات شریعتی در فارسی و سبک ترجمه آثار وی
2) بستر تطبیقی و غفلت جامعه شناسان ایرانی از مطالعات تطبیقی و در نتیجه محدود بودن به بازخوانی و حوزه نقد آثار
3) یوروسنتریسم در میان جامعه شناسان ایرانی
4) نگاه شی واره به جامعه شناسی ایرانی توسط جامعه شناسان بین المللی.
علی شریعتی، گفتار اجتماعی امر سیاسی
تئو لینکن(Teo lee ken) ، در این همایش حضور داشت و گفت: «در تاریخ ایران امر سیاسی از زمان انقلاب مشروطه شکل گرفته زمانی که مردم شروع کردند از خودشان بپرسند که سیاست چیست؟ با سیاست چیکار میتوان کرد؟»
در ادامه گفت: «در عرصه سیاسی که در ایران شکل گرفت سوالهای اجتماعی صورت میگرفت. سوالهایی مثل اینکه دولت چیست و ارتباطش با ملت چیست؟»
ینکین در آخر گفت: «چارچوبی که پیشنهاد می دهم و مطلوب نظرم است همین رویکرد امر سیاسی است. که همین امر سیاسی در حال گسترش در نظر بگیریم می توانیم المانهای مختلفی درونش در نظر بگیریم، مثل فرهنگ و… و همین امر استلکه ایدههای جدید را در امر سیاسی بوجود میاد و به همین دلیل گفتار امر سیاسی باید بازخوانی شود و متفکرین و جامعهشناسان و… رویش کار کنند.
شریعتی و تفکر
«فلورا عسکریزاده»، دانشجوی دکتری فلسفه تعلیم و تربیت در سخنرانی خود این سوال را مطرح کرد که آیا در اندیشه شریعتی راهی برای بروز موقعیتهای نو و در عین حال تاریخمند گشوده میشود؟
وی در ادامه گفت: «شریعتی درباره زیست زن امروزی نظر داده و به چند نوع و تیپ زیستی اشاره می کند. و بعد تیپ پیشنهادی خود را مطرح می کند. از نظر شریعتی چنین تیپ پیشنهادی را اتفاقا می توان از درون سنت بازخوانی کرد و به عنوان الگو و برای راه چاره از آن یاری جست».
انسان شریعتی، انسان خودآگاه
«سیده هانیه حسینی»، کارشناسی ارشد الهیات گفت: «علی شریعتی با در نظر گرفتن سه بعد حقیقی و اساسی برای انسان شامل آزادی، آگاهی آفرینندگی توجه ویژه ای به ادراک و شناخت انسان به عنوان مسالهای ضروری و مهم در دوران جدید دارد. شریعتی به عنوان متفکری دغدغه مند، تلاش دارد انسان را مساله مهم انسان نوین قرار دهد تا با درک خویشتن بتواند خود و جامعه خود را راهبری و هدایت نماید».
علی شریعتی و آینده تفکر در ایران
به نظر «علیرضا کیانپور»، دانشجویی دکترای حقوق عمومی شریعتی از جدی ترین متفکران تاریخ معاصر است. وی از سه گانه سنتز شریعتی گفت: «سهگانه شریعتی به این صورت است که ضلع اول عرفان، منزلگاه دوم برابری و سومین ضلع آزادی است.»
وی در آخر گفت: «پروژه سنتز شریعتی البته به دلیل عمر کوتاه او و عمر بسیار کوتاهتر اندیشه او عقیم مانده و شریعتی تنها موفق به طرح موضوع شده است».
شریعتی و اینک اندیشه پیشرفت
«احمد آکوچکیان»، دانشیار مرکز تحقیقات استراتژیک توسعه گفت: «شریعتی یک راه بود که کنش گفتاری یافت، به صدق، یک منش دیالکتیکی، میان ماتریسی از یک نظام اندیشگی و یک پراکسیس خود ویژه از سویی و متن و زمینه از سوی دیگر و اصیلتر از بسیاری داعیههای در اندرون همان شبحهای مارکسی به صندلی قدرت نشسته امروز. شریعتی چونان دیگر آموزگاران دیالکتیک خرد-اقدام، برای این روزگار تازهآمده فرصت عبرت روشمند اندیشه تا تدبیر آیندهنگار پیشرفت است».
وی شریعتی را فصلی از مضمون تاریخی این تجربهگذار دیالکتیکی می داند.
شریعتی و گفتمان های فلسفی
«سیدحجت مهدویسعیدی»، دکترای عرفان اسلامی گفت: «تنقید و تعریض شریعتی بر اهالی فلسفه از زاویه و پایگاه رفیع یک روشنفکر دینی است، نه از منظر یک پوزیتویسم یا متحجر مذهبی. او بواقع از فیلسوفانی حکایت و شکایت دارد که از روی بطالت و بیعملی رفتار میکنند و گاه ، آگاه و یا ناآگاه در اردوگاه زورمندان، زراندوزان و تزویر پیشگان فرو میافتند».
این نشست که ۱۳ ساعت به طول انجامید به مناسبت سالروز تولد دکتر علی شریعتی برگزار شد و از جهات مختلف این اندیشمند بزرگ مورد بررسی اساتید، محققین و… قرار گرفت.
انتهای پیام