خرید تور نوروزی

منطق انتصابات فامیلی | عباس عبدی

عباس عبدی، تحلیلگر سیاسی اصلاح‌طلب در یادداشتی با عنوان “منطق انتصابات فامیلی” در روزناما‌ی اعتماد نوشت: “انتصابات اخير چند تن از جوانان فاميل و از نزديكان مسئولين و روحانيون كشور در پست‌هاي مديريتي بالا و در سطح معاون وزير، بازتاب‌هاي گسترده‌اي داشت، به طوري كه آخرين مورد آن، داماد آقاي رييس جمهوري است، که شخصاً از اين پست استعفا داد. هم‌چنين در همه موارد اعلام شد كه اين انتصابات بدون توصيه و يا اطلاع منسوبين مشهور و صاحب قدرت آنان است و احتمالاً اين ادعا درست هم هست، زيرا نيازي به چنين اطلاع يا توصيه‌اي نبوده است. در اين باره چند پرسش را مي‌توان مطرح كرد و پاسخ‌هاي احتمالي به آنها داد.

اولين پرسش اين است كه آيا واقعاً اين افراد صلاحيت‌هاي كارشناسي دارند يا خير؟ براي نمونه همان طور كه پدر يكي از آنان وي را توصيف كرده، آیا نابغه اقتصادي است؟ واقعيت اين است كه اطلاعات دقيق و جزيي در رد و يا تأييد اين ادعا نداريم. ولي به طور كلي افرادي كه واجد اينگونه صلاحيت‌ها هستند، در عرصه عمومي نيز حضور دارند و از طريق اظهارنظر يا نوشتن مقاله و يادداشت صلاحيت‌هاي خود را عرضه مي‌كنند و جامعه نيز آنان را فارغ از وابستگي‌هاي خانوادگي ارزيابي مي‌كنند.

با اين حال ترديدي نيست كه همه اين افراد حدي از توانايي‌ها و صلاحيت‌هاي فردي را دارند. ولي از آنجا كه مرجع تشخيص آن صلاحیت‌ها مقام بالاي منصوب‌كننده آنان است و سازوكار مشخصي براي اينكه این ارزیابی فراتر از سليقه مقام بالاتر باشد وجود ندارد، لذا نمي‌توان در اين باره مناقشه كرد. براي مثال اگر فرد ديگري را كه صلاحيت‌هاي كمتري هم دارد منصوب كنند همچنان که بطور معمول منصوب شده‌اند، افكار عمومي چندان متوجه ماجرا نمي‌شود ولي هنگامي كه اقوام مسئولين منصوب مي‌شوند، بلافاصله توجهات به کیفیت و بود و نبودِ صلاحيت‌هاي آنان جلب مي‌شود.

بنابراين به نظر مي‌رسد كه موضوع صلاحيت در این مساله امري فرعي است، زيرا اگر درباره اين افراد لحاظ نشود، به طريق اولي درباره سايرين نيز رعايت نخواهد شد. ولي جامعه درباره سايرين سكوت پيشه مي‌کند و درباره اينها خير.

ولي جاي اين پرسش از منصوب‌كنندگان وجود دارد كه چگونه ممكن است اين افراد با صلاحيت‌ترين نامزدهاي چنين پست‌هايي باشند، در حالي كه به لحاظ آماري تعداد آنان در این پست‌ها زياد، و نسبت عددي حضورشان در جامعه بسيار اندك است؟ يعني در حالي كه در جامعه يك ده هزارم يا صد هزارم جمعيتي هستند كه بالقوه توان حضور در اين پست‌ها را دارند، ولي در واقعيت درصد قابل توجهي از پست‌ها به آنها اختصاص پيدا مي‌كند. آيا صلاحيت آنان از ميانگين جامعه اين اندازه بالاتر است؟ قطعاً چنين احتمالي ضعيف است. پس علت انتصاب چيست؟

علت انتصاب را بايد در جاي ديگري جستجو كرد. اين افراد صلاحيت‌هايي انتسابي دارند كه در انجام امور كارهاي آن نهاد يا خنثي كردن مخالفت‌ها با آن نهاد يا وزارتخانه بسيار موثر است. البته اين نگاه خوشبينانه است. بسياري از امور در ساختار مديريتي ايران براساس رابطه تعريف مي‌شود. بنابراين با منصوب کردن مديران رابطه‌اي، مي‌توانند امكانات بيشتري دريافت كنند، یا مخالفت‌ها را كاهش دهند. موانع را از پيش پا بردارند. در حقيقت مشكل اصلي نظام مديريتي ايران همين است. یعنی بر اساس مبانی سنتی اعتماد است. و چون ما هنوز وارد مرحله اعتمادهاي مبتني بر قواعد و مقررات نشده‌ايم، اعتمادهاي سنتي مبتني بر خويشاوندي و قوم‌مداري كاركرد دارند، و مديران نيز مي‌كوشند كه از اين نوع اعتمادها براي پيشبرد امور خود استفاده كنند.

البته اين نگاه خوشبينانه است. یک نگاه بدبينانه هم درباره قوم و خويش‌بازي افراطي و انتصاب آنان در پست‌های مدیریتی وجود دارد كه معتقد است مدیران از این طریق به يكديگر نان قرض مي‌دهند و حاميان شخصي پيدا مي‌كنند. به نظر می‌رسد که جامعه در برابر این انتصاب‌ها بیشتر از اين منظر واكنش نشان داده است.

يك مسأله مهم‌تر از اين وجود دارد، اينكه چرا مجريان اين سياست‌ها متوجه بازتاب اقدامات خود نيستند؟ حتي اگر آن فرد صلاحيت كامل هم داشته باشد، چرا متوجه نيستند كه بازتاب تصميم آنها بسيار منفي است؟ يا اگر متوجه هستند، چرا باز هم ريسك آن را به جان مي‌خرند و اين تصميم را مي‌گيرند؟ جالب است كه حتي براي مقدمه‌چيني و فراهم کردن زمینه جهت اتخاذ چنين تصميمي کوششی هم نمي‌كنند.

به نظرم مسئولين كشور توجه چنداني به تبعات تصميمات خُرد و حتي كلان گوناگوني كه در كشور گرفته می‌شود، نمي‌كنند. اين تصميمات كم‌كم اثرات منفي خود را بر افكار عمومي مي‌گذارد و چون تعدادشان زياد است، يك‌باره با نگاهي منفي و حتي ستيزه‌جويانه در سطح جامعه مواجه مي‌شوند و گمان مي‌كنند كه اينها توطئه دشمن است. در حالي كه محصول بذرهايي است كه كاشته شده است. مصداق ضرب‌المثل ذره ذره جمع شود وانگهي دريا شود همين جاست. ناتواني ساختار فعلي در مواجهه با افكار عمومي در رسانه‌هاي جديد هر روز بيشتر از گذشته عريان مي‌گردد.”

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا