چالشهای “صلح مثبت” در روابط ایران و آمریکا چیست؟
دبیر انجمن علمی مطالعات صلح ایران گفت: دستیابی به صلح مثبت و سازنده در روابط ایران و آمریکا از گفت وگوی ملی موثر و فراتر از اجماع سازی، از طریق مصالحه سیاسی امکان پذیر است.
به گزارش ایرنا، مجتبی مقصودی عصر امروز (یکشنبه) در همایش موانع و چالش های صلح مثبت و تعامل سازنده در روابط ایران و آمریکا با تاکید بر لزوم شکل گیری بر گفت وگوهای ملی موثر تصریح کرد: برای شکل گیری چنین گفت وگوهایی نیازمند اراده جدی هستیم. گفت وگوهای ملی ناظر بر دموکراتیزه کردن فرآیند سیاست گذاری و تصمیم گیری است. در این فرآیند باید مردم و گروه های مختلف اجتماعی در سیاست خارجی ذی سهم باشند.
وی ادامه داد: صلح مثبت واژه ای جدید و فراتر از ادبیات سنتی صلح است. زمانی که از صلح مثبت در روابط ایران و آمریکا سخن می گوییم تنها فقدان جنگ را مد نظر نداریم بلکه منظور ما از صلح به معنای رعایت حقوق حقه ایران از سوی مهمترین قدرت غرب، به رسمیت شناختن سهم عادلانه و جایگاه ایران به عنوان یکی از بازیگران مهم در عرصه منطقه ای، تعمیق روابط در سطوح مختلف، رفع سوء تفاهمات و حذف سیاست های محدود کننده تجاری در سطح منطقه است.
مقصودی در ادامه به تامین 10 فرض یا گزاره در ایجاد صلح مثبت در روابط ایران و آمریکا اشاره کرد و گفت: اولین مفروض این است که مهمترین وظیفه و کارکرد دیپلماسی هر کشور در خارج از مرزها، تامین منافع ملی بر پایه کاربست ابزارهای نرم مانند مذاکره و رایزنی است. ابزار دستیابی به اهداف و منافع ملی نیز از طریق صلح میسر می شود.
دبیر انجمن مطالعات صلح ایران در بیان دومین گزاره تصریح کرد: جنگ بسیار پرهزینه و پرصدمه است و باید کمترین استفاده از این ابزار شده یا آخرین ابزار باشد. بیشترین نیروی آماج حملات نیز مردم خواهند بود. با این منطق جنگ باید آخرین ابزار سیاستمداران باشد.
مقصودی افزود: سومین گزاره این است؛ به رغم گذشت چهار دهه از انقلاب، سیاست خارجی ایران بر سطوحی از تنش و ستیزه با نظام بین الملل استقلال یافته است. آیا خاتمه ای بر این می توان متصور بود؟ از نگاه آینده پژوهی باید چشم اندازی برای تعاملات مثبت و صلح سازنده برای ایران درنظرگرفت. حتی جنگ ها نیز روزی به صلح می رسد.
وی در ادامه به نشانه هایی از خاتمه ناگزیرِ جنگ در تاریخ ایران اشاره و تصریح کرد: در بسیاری موارد در شرایط سخت مصالحه را پذیرفتیم. از آزادسازی گروگان های آمریکایی گرفته تا قبول قطعنامه 598 و خاتمه جنگ. اما چرا باید به شرایط ناگزیر برسیم تا به مصالحه و معامله تن دربدهیم؟
این استاد دانشگاه در باره مفروض چهارم چنین توضیح داد: انقلابی گری و ستیزه جویی ویژگی جمهوری اسلامی ایران با نظام بین الملل است. مردم با جان و مال خود در هزینه های سنگین فرآیند این ویژگی سهیم شده اند. اگر بپذیریم اکنون در شرایط جنگ سرد هستیم بخش اعظم بودجه کشور به جای صرف در بخش های بهداشت، درمان و آموزش صرف رقابت های تسلیحاتی و جنگ های رقابتی منطقه ای می شود. از این رو، جای مردم و گروه های اجتماعی و حق بر توسعه کجاست؟ نمی توانیم بپذیریم که تا ابد و نسل های آینده نیز مسئولیت سیاستگذاری های ما را بپردازند.
دبیر انجمن علمی مطالعات صلح ایران در بیان پنجمین گزاره گفت: به رغم تلاش های محدود برای کاهش سطح تنش در مناسبات ایران و آمریکا، تاکنون رویکرد حل المساله ای وجود نداشته و تنها به صورت محدود اقداماتی صورت گرفته است.
مفروض ششم از نگاه این استاد دانشگاه، درپیش گرفتن رویکرد آنتاگونیستی (معاشرت غیراجتماعی انسان ها) نسبت به جهان است.
وی در این باره اظهار کرد: در طول چهاردهه اخیر نسبت به هر چه خارج از مرزهای ایران بوده به دیده شک و تردید نگریسته ایم. قانون اساسی گویای این است. در این قانون نگاه بدبینانه ای نسبت به خارج و هرآنچه که در خارج است، وجود دارد. به نظر می رسد در آینده ای نه چندان دور باید رویکرد تعاملی را پیش گرفت.
مقصودی در توضیح گزاره هفتم گفت: کاربست سیاست های خیابانی و توده ای فرآیند مدیریت به ویژه در سیاست خارجی را مشکل می سازد. هرجا که سیاست، خیابانی شود، مدیریت آن دشوار می شود.
نتیجه این نوع سیاست، اشغال سفارت عربستان است. این نوع از سیاست ظرفیت تخریب در روابط را دارد اما ظرفیت بازسازی ندارد. از طرفی با تکثر نیروهایی مواجه هستیم که ظرفیت تخریب گری دارند.
این استاد دانشگاه در بیان ادامه مفروضات خود گفت: جنگ نهایت سیاست گذاری و تصمیمات نیست. به طور منطقی هر جنگی باید به صلح برسد. از این رو ضرورت بازفهمی، بازاندیشی و محاسبه هزینه فایده سیاست خارجی در پایان دومین دهه قرن بیست ویکم احساس می شود. این مهم از طریق بازبینی و بازفهمی منافع ملی میسر می شود. پس از چهار دهه نیاز به خوانش جدیدی از منافع و سیاست های ملی داریم.
انتهای پیام