خرید تور نوروزی

دو نامه اعتراضی مرحوم شربیانی به مظفرالدین شاه و امام جمعه تهران در باره یک موقوفه

یادداشت رسول جعفریان، تاریخ‌پژوه که در وبسایت “کتابخانه نخصصی اسلام و ایران” منتشر شده را در ادامه می‌خوانید:

خلاصه

محور این بحث، متن دو نامه از سوی یکی از مراجع نجف به مظفرالدین شاه و امام جمعه درباره تغییر تولیت یک موقوفه است که بخشی از در آمد آن هزینه حرم امامان و بخش دیگر، برای طلاب و زوار استفاده می‌شده است. برای توضیح آن، شرح چند نکته لازم است، و پس از آن متن نامه‌ها ارائه خواهد شد.

مقدمه

محور این بحث، متن دو نامه از سوی یکی از مراجع نجف به مظفرالدین شاه و امام جمعه، درباره تغییر تولیت یک موقوفه است که بخشی از در آمد آن هزینه حرم امامان و بخش دیگر، برای طلاب و زوار استفاده می‌شده است. برای توضیح آن، شرح چند نکته لازم است، و پس از آن متن نامه‌ها ارائه خواهد شد.

1. شیخ محمد بن فضل‌علی شربیانی [یا شرابیانی] آذربایجانی (متولد 1248ق) از علما و مراجع نجف است که در فاصله پس از درگذشت میرزای شیرازی (م 1312) تا 17 رمضان سال 1322ق که درگذشت، موقعیت ممتازی به ویژه میان شیعیان آذری داشت. (بنگرید: وقایع الایام: 2/627 – 628) وی علاوه بر شاگردان زیادی که تربیت کرد، آثار چندی نگاشت که بیشتر حاشیه‌نویسی بر آثار فقهی، مانند: مکاسب و رسائل شیخ انصاری، و نیز کتابی مفصل در اصول ناظر بر کتاب قوانین میرزای قمی است. ایشان علاوه بر کار علمی، در نقش مرجعیت هم فعال بوده و اخبار فراوان وی در منابع و اسناد آن دوران دیده می‌شود. زمانی که در حوالی سالهای 1316 – 1317 راه جبل به حج با مشکل مواجه شد، با میدانداری او، فتاوی مختلفی از علما برای تحریم آن راه صادر شد که انعکاس زیادی داشت و سبب شد تا قدری اوضاع بهبود یابد. نام وی در طبقات اعلام الشیعه، به فراوانی آمده و معلومات زیادی درباره او و شاگردانش در آن کتاب درج شده است. ایشان علاوه بر کارهای علمی، و تقریباً به مانند مراجع دیگر، به امور طلاب، از نظر رسیدگی به وضع آنان، ساختن مدرسه و نیز رسیدگی به امور عتبات هم فعال بوده است. هنوز مدرسه کوچکی که فاضل شربیانی با کمک مالی نیکوکاران آذری و قفقازی ساخته، در شارع الرسول باقی مانده است. (به نقل از «موقوفات ایرانیان» از دوستمان شیخ محمدرضا انصاری). می‌دانیم که مراجع، غالباً و در مرحله اول، با مناطقی که متعلق به آن بودند، کارشان را شروع می‌کردند و احیاناً اگر مرجعیتشان فراگیر می‌شد، با نقاط دیگر هم مرتبط می‌شدند.

2. نکته دوم، موقوفات ایرانیان برای رسیدگی به امور عتبات است که در ایران، از زمان صفوی به این سوی، بسیار فراوان بوده است. در سنت اسلامی، چه شیعه و چه سنی، وقف و آموزش، کاملاً دست در دست یکدیگر داشته و در دوره صفوی، این اتحاد بسیار گسترده بوده است. علاوه، در ایران، موقوفاتی برای عتبات وجود داشته و بخش عمده درآمد این موقوفات برای عمارت و رسیدگی به وضع اداره حرم امامان بوده است. بخشی از درآمد مزبور که بیشتر مربوط به دوره قاجاری است، مربوط به حوزه‌های علمیه و رسیدگی به طلاب نجف بوده که حوزه آن، پس از سقوط صفویه، رو به گسترش نهاد. در واقع، بخشی از هزینه‌های زندگی طلاب، بنای مدارس و اداره آنها از طریق وقف‌هایی که در ایران انجام می‌شده، پرداخته می‌شده است. این علاوه بر سهم امام است که در دو قرن اخیر رو به فزونی نهاده و به تدریج جای وقف را گرفته است.

3. موقوفات مزبور طبق قواعدی که مرسوم بود، به جز واقف، یک متولی داشت که می‌توانست خود او یا بر اساس وصیت او کسی از نزدیکانش یا دیگری باشد. در مواردی ناظر داشت، و به دلیل اینکه وضع عراق و ایران از لحاظ سیاسی متفاوت بود، طبعاً انتقال پول، باید از طریق کسانی از تجار صورت می‌گرفت. هرچه بود، این موقوفات نقش مهمی در اداره حوزه‌های علمیه و آبادی حرم امامان داشت. تحول در اداره حوزه‌های علمیه، از وقف، به سهم امام، در دوره قاجاری گسترش پیدا کرده و به خصوص در دوره صفوی، غالب مدارس، دارای موقوفاتی بود که امور طلاب از آنها اداره می‌شد. طبیعی است که در این میان، تشکیلات وسیعی که البته در دوره صفوی منظم اما در دوره قاجاری قدری متشتت بود، در حوزه وقف پدید آمد و عده زیادی از درآمدهای ناشی از آن ارتزاق می‌کردند.

4. تصور اینکه مقامات دولتی در این کار مداخله و اعمال نفوذی کرده باشند، بعید نیست، زیرا تغییر تولیت، کاری بود که فقط به پشتوانه قدرت حکومت می‌توانست تغییر کند یا نهایتاً صدور حکمی از سوی یک عالم برجسته تهران که عددشان معلوم و دخالتشان در امور قضایی مبرهن و روشن بود. خاطرمان هست که یکی از ماجراهایی که منجر به منازعات مقدماتی مشروطه شد، در آوردن موقوفات مدرسه مروی از دست خاندان آشتیانی (و آن زمان رسماً حاج شیخ مرتضی مجتهد آشتیانی) بود که سبب برآشفتگی سیاسی و اعتراضات روحانیون علیه حکومت شد و بازگرداندن مدرسه مروی به خاندان آشتیانی به یکی از درخواست‌های رسمی معترضان منجر شد (بنگرید: حیات یحیی: 2/23). به هر روی، وقف بستگی به اینکه وقف خاص یا عام بود، می‌توانست شمار زیادی از مردم را از خود منتفع سازد. اغلب، افراد، موقوفه را به دست فرزند پسر بزرگ خود و پس از او، بزرگ‌ترین اولاد ذکور از نسل خود قرار می‌دادند. سهمی به او تعلق می‌گرفت و باقی آن برای مصارفی که در وقف‌نامه ذکر می‌کردند، هزینه می‌شد. حکومت‌ها، همیشه نسبت به درآمد موقوفات چشم طمع داشتند و برای این کار، در امور آنها مداخله می‌کردند. طبعاً رقابتی از این ناحیه، میان علما و دولتی‌ها وجود داشت.

5. در اینجا و در ادامه مورد وقف خاصی داریم که در ایران بوده، و طبق وقف‌نامه، دقیقاً در دو بخش، امور حرم امامان، و نیز امور طلاب، می‌بایست هزینه می‌شده است. وقف مزبور متولی خاصی داشته و درآمدی از آن که اختصاص به امور عتبات در هر دو بخش داشته به مرحوم شربیانی منتقل و توسط ایشان هزینه می‌شده است. تولیت این وقف در سال 1316‌ق از دست متولی درآمده و به دیگری سپرده شده و به احتمال، و علاوه بر اعمال نفوذ، با این بهانه بوده است که متولی جدید بر اساس وقف‌نامه، می‌بایست در این کار مداخله می‌کرده است. شخص مزبور، سهم نجف را نپرداخته و همین سبب شده است تا مرحوم شربیانی نامه‌ای به شاه و نامه‌ای به امام جمعه تهران نوشته و از این امر گلایه کرده است. این نامه‌ها بسیار روشن و حاوی اطلاعاتی از وضع این اوقاف و نیز درآمدی است که هر ساله از آن به نجف می‌رسیده و جمعاً 1140 تومان بوده است. وی در این نامه‌های گلایه‌آمیز، از اعمال نفوذی که در این امر شده سخت گلایه کرده و به صورت انتقادی، از آنان خواسته است تا در این امر مداخله کرده و با گفتگو با صدراعظم، این موقوفه را به وضع سابق باز گردانند. نوع ادبیات یک مرجع تقلید با مقامات تهران از این نظر که گاه تند و انتقادی است، قدری قابل توجه است. از جمله در جایی از این نامه آمده است: «سبحان اللّه! مال وقفی که معلوم و مشهور نصف اهل ایران است، چنین حیف و میل فاش بکنند، پس در آن حقوقی که مستور و نامعلوم است چه می‌نمایند! اگر خود جناب میرزا محمود خان را به خلوت احضار فرمایند، ماجرا را به عرض می‌رساند».

6. نکته جالب در این امر، تقسیم درآمد وقف در نجف، برای امور مختلف، هم حرم و هم طلاب، و تعیین مبلغ هرکدام است. فهرستی که در این زمینه در این نامه آمده، و اعداد با حروف سیاق درج شده، دقیقاً نسبت هزینه و تقسیم آن را معین کرده است. علاوه بر آن، نوع مصرف هم مشخص شده است.

عزاداری برای رسول و اهل بیت(ع): ۱۲۰ تومانروشنایی حرم امام علی(ع): 120کمک به طلاب فقیر: ۱۲۰ تومانخرید کتابهای فقهی برای طلاب: 120روشنایی حرم امام حسین(ع): ۸۰ تومانتعزیه داری برای امام حسین(ع): ۸۰ تومانکمک به زوّار فقیر: ۸۰ تومانروشنایی سرداب مقدس امام عصر(ع): 24 تومانروشنایی حرم حضرت عباس(ع): ۴۰ تومانهزینه حرم [احتمال کاظمین و] عسکریین(ع): 96 تومانروشنایی بقعه مسلم: ۲۰ تومانکمک هزینه ازدواج سادات: ۹۰ تومانکمک هزینه ازدواج غیر سادات: ۹۰ تومانحق تولیت راجعه به عتبات عالیه: ۶۰ تومان

جمع مبلغ 1140 تومان است که برای سال 1317ق، مبلغ قابل توجهی است.

در میان این نکات، خرید کتاب‌های فقهی برای طلاب، موضوع جالبی است.

این سند در لابه‌لای یک مجموعه اوراق اسنادی که در یک مجلد قرار گرفته، در کتابخانه مجلس نگهداری می‌شود و عمدتاً مربوط به دوره اخیر قاجاری است، نگهداری می‌شود.

[نامه آیت‌اللّه شربیانی به مظفرالدین شاه]

بمنه العالی

صورت صحایف شریفه و مرقومات منیفه صادره و واصله از جانب والی مسلمین، نایب‌الامام، حضرت حجةالاسلام فاضل الشربیانی – متع اللّه المؤمنین بطول بقائه – مورخه بیست و دوم ذی‌قعده 1317 از نجف اشرف به طهران

معروضه حضور مهر ظهور اعلیحضرت اقدس شاهنشاه اسلام پناه – ارواح العالمین فداه

هواللّه تعالی

به عرض حضور معدلت دستور مبارک می‌رساند، اوقات در دعاگویی ذات اقدس اسعد شاهنشهانه – خلّد اللّه تعالی ملکه و سلطانه – مصروف، و این وظیفه را تالی فرایض در این آستان ملایک پاسبان می‌داند؛ تلواً جسارت می‌نماید، در باب املاک وقفی مرحوم حاجی میرزا موسی خان قایم‌مقام، چندین سال است که تولیت آنها راجع به جناب سلیل‌الاطیاب میرزا محمودخان قایم‌مقامی بوده، مداخل برّیه آنها در نهایت خوشی به عتبات عالیه می‌رسید، و در اینجا به توسط داعی، حَسبُ الوقف به مصارف روشنایی تمام روضات مطهّره، و اقامه‌ی تعزیه‌داری و تقسیم به طلّاب و محصّلین علوم دینیّه، و اطعام فقرا و زواج سادات صرف می‌شد.

هذه السنۀ تنگوزئیل که امر تولیت را بی‌جهت به جناب میرزا علی‌اکبر خان راجع نموده‌اند، دیناری از حقوق راجعۀ به عتبات عالیه نرسیده است؛ و معلوم هم نیست که به دخالت مشارٌ الیه، امر این موقوفات کلّی منظم و مرتب باشد؛ زیرا که سال اوّل با تسعیر کذائی غلّه چیزی ایصال ندارند، و امور خیریه معروضه، تا حال که آخر سال است، به عمل نیاید. بدیهی است سالهای دیگر چگونه خواهد شد!

استدعای دعاگوی و علمای عظام در این باب، اینکه امر مطاع همایونی شرف صدور که:

اوّلاً امر تولیت موقوفات کما فی السابق، به جناب میرزا محمود خان اعاده شده، به دستور سنوات قبل عمل نماید، بی‌دخالت کردن معزّی‌الیه، و پیش آوردن میرزا علی‌اکبر خان بی‌وجه است؛ و اگر غرض همین بوده است که حقوق طلاب بیچاره، و سادات آل محمد(ص)، و به مصارف روشنایی روضات طاهرات، و انفاق فقرای زوّار نرسد، یک سال نرسید، بس است؛ بیشتر از این اعانت بر خیر نکنند! و مع اینکه به نصّ صریح وقف‌نامه که سواد آن را برای داعی فرستاده‌اند، تولیت با اقرب ارحام واقف، به وصف امانت، و نظارت با اعلم علمای آذربایجان است، دخل و تصرّف غیر را از جهت عزل و نصب متولّی حقی نیست. جناب میرزا محمود خان را تا حال دعاگوی، عامل و امین دانسته، باز ایشان را در تولیت متعیّن می‌دانم، و دخالت غیر را باطل؛ والسلام.

ثانیاً امر فرمایند مباشر و ضابط هذه السنة تنگوزئیل هر که بوده است، حقوق راجعۀ به عتبات عالیه را در تبریز به جناب حاجی میرزا جعفر وکیل موقوفات پرداخته، ایشان به دستور سنوات ماضیه روانه نجف اشرف نمایند؛ و امورات خیریه که تا حال در ساحت تعویق مانده است، اقامه شده، موجب ازدیاد دعاگویی ذات اقدس شهنشهانه بشود.

دیگر راجع به معدلت و حق‌گذاری عاکفین حضور مبارک است. والسّلام.

ثم الامر لمن له الامر، اطال اللّه تعالی بقائه،

و السلام علیکم من الاحقر الجانی محمد الغروی الشرابیانی

شهر شوال سنه 1317

(پشت: امضای همه/ مهر دارد)

[نامه آیت‌اللّه شربیانی به امام جمعه تهران]

مرقومه صادره به عنوان جناب مستطاب عماد الاسلام غوث المسلمین

آقای امام جمعه طهران، سلّمه اللّه

به عرض می‌رساند، ان‌شاءاللّه وجود مسعود – دامت برکاته – قرین تمام عافیت و ایام افاضت دائم باد.

بعدها، باید به سمع شریف رسیده باشد که اوقافی در آذربایجان، مشهور به موقوفات قایم مقام حاجی میرزا موسی خان مرحوم، کلّی عایدات ملکی دارد که برای امور بِرّیه مقرّر است. مِن جمله چند سهمی راجع به عتبات عالیه.

و چندین سال است به دخالت جناب جلالت‌مآب میرزا محمودخان قایم‌مقامی، در نهایت نظم، مجری بوده. هذه السنۀ تنگوزئیل، بعض آقایان طهران بی‌جهت معلومه، معزّی الیه را بی‌دخالت کرده، و موقوفات را به جناب میرزا علی‌اکبر خان سپرده، عمل چندین ساله را مختل کرده‌اند؛ و آنچه موافق ملفوفه جوف به عتبات عالیه می‌رسید، هذه السنه، دیناری نرسیده است. و گویا غرض آقایان نیز همین بوده است. و از قراری که از خارج برای داعی نوشته‌اند، هذه السنه غلّه قیمت داشته، و کلّی عاید موقوفات شده، آن را آورده، در طهران قسمت کرده‌اند.

سبحان اللّه! مال وقفی که معلوم و مشهور نصف اهل ایران است، چنین حیف و میل فاش بکنند، پس در آن حقوقی که مستور و نامعلوم است چه می‌نمایند! اگر خود جناب میرزا محمود خان را به خلوت احضار فرمایند، ماجرا را به عرض می‌رساند.

و غرض داعی از تصدیع دو مطلب است:

اوّل اینکه، به موجب صریح وقف‌نامه که سواد آن را برای داعی فرستاده‌اند، تولیت این موقوفات با اقرب ارحام واقف با وصف امانت است، و نظارت اوقاف با اعلم علمای آذربایجان. جناب میرزا محمود خان چنانچه نوشته‌اند، شخصاً اقرب ارحام است، و در این سنوات که دخالت داشته، خلافی از او مشهود نشده است. پس او را بی‌دخالت کردن و میرزا علی‌اکبر خان را پیش آوردن، بی‌محلّ است. مع اینکه، میرزا علی‌اکبر خان، عاید هذه السنه را رأساً نرسانیده، و حقوق طلّاب و صرف روشنایی روضات مطهّره و تعزیه‌داری حضرت سید الشهداء – علیه السلام – و انفاق فقرای زوّار و امر زواج سادات و استبیاع کتب دینیّه تا حال [2] که آخر سال است، معوّق مانده، خلاف و خیانت بیشتر از این چه خواهد بود! پس به ضرورت و لزوم داعی جناب میرزا محمود خان را کماکان در تولیت اوقاف منصوب و مستقل کرده، دخالت میرزا علی اکبر را غیرمشروع می‌دانم.

دویم آنکه مباشر و ضابط محصول هذا السنۀ تنگوزئیل هرکس بوده است، باید موافق حساب، چند سهمی که به جهت امور مذکوره راجع به عتبات عالیه است، و همه ساله به نظر داعی در اینجا صرف می‌شد، تسلیم حاجی میرزا جعفر تبریزی، وکیل موقوفات، رد نماید، و اگر عذر بیاورد که به فلان داده‌ام، مسموع نیست؛ زیرا که علی الحساب ید غاصب بوده، باید شرعاً از عهده برآید.

استدعای داعی اینکه حضرت مستطاب عالی – دامت برکاته – مراتب را به حضرت اجلّ اشرف صدراعظم و اولیای دولت معلوم و خود نیز حق‌گذاری فرموده، هر دو فقره موافق شرع انور استقرار یابد.

در مثل طهران و پای‌تخت سلطانی، چنین بی‌اعتدالی و هرج و مرج بشود، و مال وقف را چون بلامالک حیازت و تقسیم کنند، در جاهای دیگر چه‌ها می‌کنند!

زیاده چه زحمت دهد، بسته به التفات جناب عالی است، و حضرات طلّاب مخصوصاً عرض دعاگویی دارند، و سهمی که در این باب همه ساله داشتند، و هذه السنه نرسیده است، از حضرتعالی می‌خواهند. دیگر راجع به رأفت پدری و انوا النوعی! حضرتعالی است. ایّام افاضت دائم،

والسلام علیکم من الاحقر محمد الغروی الشرابیانی [کذا]

26 شهر شوال سنه 1317

(مختوم است ظَهراً به خاتم حضرت فاضل)

(صورت ملفوفه جوف)

مصارف وجوه که از بابت موقوفات قایم مقامی ارسال عتبات عالیه شده

هذه السنه ایت ئیل 1317

1140 تومان:

جهت تعزیه‌داری حضرت رسول خدا و اهل بیت آن بزرگوار، علیه و علیهم الصلوة و السلام: 120 تومانصرف روشنایی حرم محترم حضرت سلطان الاولیاء امیرالمؤمنین، علیه الصلوة والسلام: ۱۲۰ تومانوجه فقراء طلاب که محصلین علوم دینیه هستند: ۱۲۰ تومانقیمت کتب فقهیه برای حضرات طلاب: ۱۲۰ تومانصرف روشنایی حرم مطهر حضرت سید الشهداء، علیه السلام: ۸۰ تومانصرف تعزیه‌داری حضرت سید الشهداء، علیه السلام: ۸۰ توماندر وجه فقرای زوّار داده شود: ۸۰ تومانصرف روشنایی سرداب مقدس امام عصر، عجّل فرجه: 24 تومانصرف روشنائی حرم حضرت عباس، علیه السلام: ۴۰ تومانصرف (×××  ×××) عسکریین، علیهم السلام: 96 تومانصرف روشنایی بقعه شریفه مسلم ابن عقیل، علیه الرحمة: ۲۰ توماندر امر زواج سادات عالی درجات صرف شود: ۹۰ تومانصرف زواج رجال غیر سادات: ۹۰ تومانحق متولی در امور مذکوره راجعۀ به عتبات عالیه: ۶۰ تومان

بسم اللّه تعالی

بلی تنخواهی همه ساله از بابت موقوفات قایم مقامی – طاب ثراه – می‌رسید، و سنه ماضیه ایت ئیل هم موافق اقلام فوق رسیده، و به نظر این خادم شریعه صرف می‌شد، هذه السنۀ تنگوزئیل تا حال چیزی نرسیده است، و آخر سال است، امور بِرّیه فوق، همه در ساحت تعویق مانده، حضرات طلّاب از جهت حقوق خود، و قیمت کتب شکایت دارند، و شموعات روضات مطهّره خاموش شده است. هر کس مباشر و ضابط هذه السنۀ تنگوزئیل بوده است سهام راجعه به عتبات عالیه را برساند. تأخیر آن، مع القدره، خلاف شرع اقدس است، و اما سنه جدیده سیچقان ئیل، باید کماکان به دخالت جناب میرزا محمود خان، و مباشرت جناب حاجی میرزا جعفر، وکیل موقوفات، عمل شود، والسلام علی المؤمنین.

من الاحقر محمد الشرابیانی 27 شهر شوال 1317

محل مهر مبارک حضرت فاضل مُدّ ظله

[شهادت دیگران بر درستی اظهارات مرحوم شرابیانی]

[1] بسم اللّه خیر الاسماء. مطابق للاصل الملحوظ طابق النعل بالنعل، الاحقر صالح ارومیه. [مهر]

[2] بسم اللّه الرحمن الرحیم. السواد مطابق لأصله، أقلّ السادات نصرت‌اللّه. [مهر]

[3] سواد مطابق اصل است. [مهر:] سردار مکرم

[4] (… … …) [مهر:] مستشار السلطان

[5] بسم اللّه تعالی: مطابق مع اصله المبرم، لدی الاقل، ذی‌القعده 1317. [مهر:] علاء‌الدین موسوی.

دو نامه اعتراضی مرحوم شربیانی به مظفرالدین شاه و امام جمعه تهران در باره یک موقوفه

چاپ شده در دفتر نشریه نسخه های خطی دانشگاه تهران، دفتر چهاردهم.

[1]. استاد دانشگاه تهران و رئیس کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا