از هاشمی قدیس نسازیم
یدالله اسلامی، دبیرکل حزب اصلاح طلب «مجمع نمایندگان ادوار مجلس» در یادداشتی تلگرامی با عنوان «از هاشمی قدیس نسازیم» دربارهی بحثهای اخیر نسبت به کارنامهی مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی نوشت:
گفتگوی موسوی خوئینیها دربارهی هاشمی رفسنجانی نقلهای تاریخی است، میتوانیم با آن موافق و یا مخالف باشیم. و اگر به آقای موسوی خوئینیها نیز برای مسائل دیگر اختلاف اساسی داریم بایستی در جای خود به آن پرداخته و روشنگری کنیم. نه اینکه به خاطر بیان این مطالب با هجمه به او امکان بررسی آنچه را که گفته است از خود سلب کنیم. از قضا این فرصت مناسبی برای درک درستتر رویدادهای تاریخی و شخصیتهای اثرگذار است. اگر همهی آنچه گذشته است خوب و درست بود که ما امروز در این جا و جایگاه قرار نداشتیم. پس اصولاً نیاز به قدیس سازی نداریم بلکه نیاز به درک درست تاریخ و روایت درستتر رخدادهای تاریخی داریم که سرنوشت ما را در هم گره زده است.
یکی از مهمترین مشکلات و ایرادات ما همین قدیس سازیهای بیحاصل و بد سرانجام است.
آقای هاشمی در همهی رخدادهای پس از انقلاب حضور داشته است و در بخش مهمی از تاریخ انقلاب اسلامی تصمیم گیرنده بوده است. نفر دوم تا پایان زندگی امام، آقای هاشمی بوده است و پس از درگذشت رهبری انقلاب، نقش اصلی را در سازمان و سامان دادن به کشور ایفا کرده است.
نمیتوان این تاریخ پرفراز و نشیب همراه با شکستها و کامیابیها و دشواریها را دید و تنها به تکریم و تعظیم و قدیس سازی هاشمی بسنده کرد. این روش درستی برای تاریخ نگاری و بررسی نقش شخصیتهای سیاسی نیست. بخش مهمی از گفتههای آقای هاشمی در خطبههای نماز جمعه موجود است. سخنان و اقدامات ایشان در دوران ریاست جمهوری و پیش از آن در ریاست مجلس شورای اسلامی به آسانی قابل دسترسی است.
یادداشتهای روزانهی ایشان نیز درسترس است. البته بخشی از یادداشتها و نوشتهها هم در دسترس نیست ولی به هر حال وجود داشته است.
نقش ایشان در فرماندهی جنگ هم در برابر همه است.
این بخشها برای تحلیل آقای هاشمی بسیار مهم هستند ولی مواردی هم هست که در این نوشتهها دیده نمیشود و بخش پنهانی شخصیت ایشان است. همهی کسانی که با ایشان مراوده داشتهاند به این بخش نیز آگاهی دارند.
فراز و فرودهای آقای هاشمی کم نبوده است و تغییر دیدگاه و نگرش هم بخشی از زندگی ایشان را شکل داده است. هاشمی را نمیتوان و نباید از سال ۸۸ به بعد دید و تحلیل کرد. هاشمی را در مجلس اول و دوم و سوم هم باید دید و به بررسی رفتار ایشان نشست. در انتخابات خبرگان دوم هم باید این بررسی انجام شود. در ردصلاجیتهای دوره چهارم هم باید ایشان را دید و نشانی از ایشان پیدا کرد. در جلسهی خبرگان پس از درگذشت امام خمینی هم باید به نقش ایشان اشاره شود.
به هر حال آقای هاشمی با خوب و بدهای پس از انقلاب همراه بوده است و نمیتوان تنها به یک بعد شخصیت ایشان اشاره کرده و سایر جنبهها را نادیده انگاشت و براساس همان یک جنبه و یک جانبه نگری از او قدیس ساخت.
انتهای پیام
كي گفته بايد از هاشمي قديس سازي كرد اتفاقا هاشمي معصوم نبود ولي اينكه اين اقا ميگه حرفاي خوئيني روايت تاريخي هست روايت نيست مثلا درباره زمان شاه نميشه فقط كتاب فقط خود شاه رو بخونيم و بگيم ايشون روايت تاريخي گفتن حرفاي خوئيني هم همينجوره مگه تو زمان خاتمي اين همه عليه هاشمي مينوشتن قديس بود هاشمي كه الان قديس سازي نكنن ولي هاشمي در مقابل چپهاي دهه شصت عقل كلشون بود مگه خوئيني اون عكس رو براي انتقاد هاشمي طرح نكرد كه سردمدار اون حملات جناب خودشون بودن و حالا به هاشمي ايراد ميگرن و ميگن روايت تاريخي كرديم روايت تاريخي يكجانبه؟يا روايت تاريخي ظالمانه؟يا همون قضيه سفارت كه خوئيني ميگه هاشمي مخالف نبوده و حتي از بهشتي هم اسم مي أورن كه حرفي نزدن در حالي كيه كه ندونه بهشتي رو ايا خوئيني واقعا فقط روايت تاريخي كردن؟در حالي كه سردمدار بسياري از اتفاقان اون روزها خودشون بودن چرا فقط و تنها بايد همه اتفاقات شده و نشده كه بسياري از اون شده و نشده ها زير سر خودشون و دوستانشون بوده يكطرفه همه را زير سر يكنفر دانست و از هيچ كرده و گذشته خودت هم پشيمان نباشي و سردمدار حذف باشي وبي رحمانه به ديگران به تازي و اسمش هم روايت تاريخي بگذاري ؟يك روايت تاريخي ديگر خوئيني و نه در اين مصاحبه زير سوال بردن خاطرات هاشمي بود كه ايشون نوشته بودن دوست دارم ريس قوه قضائيه بودن و چند سال اين خاطرات چاپ و درس بعد از فوت خوئيني اين رو إنكار ميكنن ايا اين هم روايت تاريخي هست ؟اصلا تا حالا كسي رو مثل هاشمي ما سياستمداري داريم از خود خوئيني ها تا خاتمي تا احمدي نژاد كه اين همه هم نقد شده باشه هم توهين شده باشه هم تهمت بعد بگيم روايت تاريخي بر فرض هم اگر روايت تاريخي اون زنده هاي ديگر هم كه هستن حق نقد اين روايت تاريخي كه مخالفش باشن رو ندارن و نبايد حرفي بزنن اونوقت اين خودش ديكتاتوري نيس؟پس ديكتاتوري چيه؟حداقل اقاي خوئيني ها خيلي رو داشتن كه هاشمي دهه شصت رو بهش ايراد گرفتن يكطرفه و يكجانبه كسي كه ادعاي روزنامه نگاري داره و روايت تاريخي تا حالا چند بار درباره اون دوران خودش مصاحبه كرده و چقد كتاب نوشته ايشون رو مقايسه كنيد با هاشمي اقاي خوئيني چقدر در اون حذف و جنجال هاي دهه شصت چقدر تاثير گذار بودن و ما بايد توقع همه اين سؤالا رو ايا بايد فقط از هاشمي داشته باشيم و هاشمي فقط يكنفر بود و فرد قدرتمند و تأثير گذار و با نفوذي هم برد ولي يكنفر بود ولي جناح چپ قدرتمند و تند ان زمان هم بودن.هاشمي تو يك مصاحبه كه به صورت كتاب منتشر شده به چيزي اشاره ميكنه و ميگه خيلي تلاش كرديم نذاريم كارمندان دولت زمان شاه رو بيگاري نبرن اين مصاحب با مسعود سفيري و نقل به مضمون در زمان خاتمي چاپ شده و احتمالا تيكه به اصلاح طلبان اون زمان كيا ميخواستن اين كار رو بكنن؟اونوقت هاشمي را اقاي خوئيني فردي راديكال و بيتوجه به قانون معرفي ميكنن