از حمله به ناطق و قم تا روحانی
به گزارش انصاف نیوز، علیرضا شاکر در انتخاب نوشت:
یکی از مهمترین رویدادهای دیپلماتيك جمهوری اسلامی ایران توسط دولتي رقم خورد كه هنوز به چهلمين روز شروع بكارش نرسيده بود. روحاني و همكارانش برای نخستین بار در تاریخ جمهوری اسلامی ایران بین تهران و واشنگتن با احترام متقابل و تاکید بر منافع طرفین ، گفتگویی را استارت زدند.
رئیس جمهوری آمریکا در مقابل دیدگان جهانیان درمجمع عمومی سازمان ملل حق غنی سازی صلح آمیز هسته ای ایران را به رسمیت شناخت و تضمین داد که این کشور بدنبال براندازی حکومت ایران نخواهد بود. دو روز بعد در حاشیه نشست 1+5 و ایران جان کری و ظریف بر حل و فصل پرونده هسته ای ایران و لغو تحریم ها در کوتاهترین زمان تاکید کردند و سرانجام گفتگوی تلفنی روسای جمهوری ایران و آمریکا بود که به بمب خبری مهم و شگفت انگیز نیویورک تبدیل و تیتر یک تمامی رسانه های دنیا شد.
این شگفتی بزرگ که مورد توجه جهانیان و افکار عمومی داخلی قرار گرفته بود به شیوه ای عجیب از سوی برخی ها در داخل مورد تقدیر قرارگرفت . تندروهای ایرانی فرصت ندادند روحانی پای به خانه بگذارد. همانجا مقابل درب فرودگاه مهرآباد با لنگه کفش و شعار و لگدپراکنی به وی حمله کردند.
این عده که می گویند در واکنش به برنامه استقبال از روحانی و از طریق شبکه ارتباطی خاص خود سازماندهی شدند ، برای خود سخنگو تعیین کرده و در صدد سازماندهی حرکات خود هستند. صادق شهبازی که عکس وی در حال حمله به خودروی دکتر روحانی در رسانه ها منتشر شد از اعضای فعال ستاد انتخاباتی سعید جلیلی بوده است. جلیلی در انتخابات ریاست جمهوری اخیر از سوی جبهه پایداری به ریاست آیت ا… مصباح حمایت می شد.
اما شاید تعجب برانگیزتر از اقدام این گروه فشار، موضع گیری فرمانده نیروی انتظامی باشد.ارشدترین مقام انتظامی کشور که درباره اخلال در برنامه ورود رئیس جمهوری به کشور با تاخیر 5 روز موضع می گرفت! صبح پنج شنبه هفته گذشته در جمع خبرنگاران گفت که “اتفاق خاصی در فرودگاه مهرآباد رخ نداده” و “حرمتی هم شکسته نشده است”
جالب است که خود اخلالگران اذعان دارند که اخلال و حرمت شکنی صورت گرفته ولی فرمانده نیروی انتظامی می گوید حرمت شکنی نشده است.
یکی از تجمع کنندگان در مهرآباد در نوشته ای می آورد: “وقتی از ته جمعیت ما لنگه کفش پرتاب شد گفتیم اوه این چه احمقی است!؟”
نویسنده مذکور در جای دیگر می نویسد:”ماشین ها از تونل انسانی هوادار روحانی خارج و وارد جمعیت ما شدند رئیس جمهور داشت دستانش را تکان می داد که همه بچه ها با شعارهای ممتد مرگ بر آمریکا اطراف ماشین به راه افتادند”
امین فرج اللهی در بخش دیگری از نوشته اش بعد از اینکه از مسدود کردن راه ماشین می گوید می آورد : یک نفراینجا خودش را جلوی ماشین انداخت و سعی کرد جلوی آن دراز بکشد .
آقای رئیس پلیس اینکه یک عده می خواستند ماشین نفر دوم مملکت را به زور متوقف کنند ” اخلال و حرمت شکنی” نمی داند و در اظهار نظری مترقیانه ای می گوید:” ما نباید در این باره سخت بگیریم مردم با آرا و نظرات مختلف آمدند مسولان نیز تحمل کردند.”
این سخنان سردار احمدی مقدم در حالی است که در دوره مدیریت ایشان دختر پسرهای نوجوان و جوان را فقط بخاطر آب بازی دستگیر کردند. اگر کسی هم به یاد نداشته باشد حتما ایشان مرداد 1390 و ماجرای پارک آب و آتش و دخالت و دستگیری های نیروی انتظامی را به یاد دارند؟
اما الان موضوع حمله به نفر دوم كشور است. رئيس جمهوري كه از حمایت همه جانبه رهبر معظم انقلاب برخوردار بوده و هست . حسن روحاني که با بوسه رئیس دفتر رهبری بر پیشانی اش بدرقه سفر شده بود هنگام بازگشت با لگد بر ماشين و پرتاب كفش مورد استقبال قرار گرفت. آيا چنين برخوردي با وی، اتفاقي خاص و حرمت شكني نيست”؟ آيا بايد تير جهالت بر پيشاني تدبير شليك شود تا باور كنيم كه افراطيون دوباره بازگشته اند؟
در هر صورت روحاني قبل از حرکت بسوی نیویورک به حضور رهبری انقلاب رفت و اخرین رهنمودها را از ایشان دریافت کرد. رهبر معظم انقلاب پیش از آن در سخنرانی اجاز مشروط مذاکره را داده بودند.
ایشان با تاکید بر موافقت با نرمش قهرمانانه در سیاست خارجی فرموده بودند: یک کشتی گیر فنی نیز بعضی مواقع بدلیل فنی نرمش نشان می دهد اما فراموش نمی کند که حریفش کیست و هدف اصلی او چیست؟
شاید حسن روحانی هم بدلیل شناخت از حریف و آگاهی از هدف اصلی او در مدت اقامت 6 روزه اش در نیویورک به 5 نوبت درخواست مذاکره آمریکایی ها پاسخ منفی داد ، گرچه اختیار تام از سوی رهبری داشت و می توانست بر اساس مصلحت آن لحظه و تشخیص خود عمل کند ولی چنین نکرد چراکه او خود را مطیع رهبری می داند.
علاوه بر تائيدات ويژه رهبري كه علي القاعده بايد براي نيروهاي حزب اللهي اتمام حجت باشد، بحث منافع ملی نيز مطرح است . روحانی و تیم همراهش به نمایندگی از مردم و رهبری برای مذاکره با دشمن رفته بودند و در سیاست خارجی حمایت همه جانبه داخلی از مذاکره کننده ضرورت دارد و هر اقدامی که در زمان و محل نامناسب و زیر هر پرچمی صورت گیرد خلاف منافع ملی و نابخشودنی است. خواه حزب اللهی باشد خواه مومن فرقی نمی کند.
مقام معظم رهبری در این باره فرمودند: کسانی که راه می افتند و شعار می دهند اگر واقعا حزب اللهی و مومن هستند بدانند که این کارها خلاف شرع است و اگر هم اعتنایی به این حرف ها ندارند حساب ایشان جداست.
معظم له که این سخنان را در 30 بهمن 1391 و در واکنش به ماجرای برهم زدن سخنرانی علی لاریجانی در 22 بهمن همان سال بیان کردند. تا با افراد و جریانات تنش آفرین اتمام حجت کرده باشند.
رهبری معظم انقلاب علاوه بر “ماجرای 22 بهمن قم” ” داستان تاسف بار مراسم سالگرد امام و توهین و بی حرمتی به سید حسن خمینی” را نیز مردود شمردند. شاید مقصود ایشان از بیان این دو واقعه در کنار هم هشدار درباره امتداد خط تنش آفرین در کشور بوده است . جریانی که قبل از این وقایع سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین ناطق نوری را در مشهد متشنج کرد و اکنون نیز به رئيس جمهوري رسيده است . جالب اينجاست در ماجراي مهرآباد در حالي يكي از فعالان ستاد كانديداي جبهه پايداري شناسايي شده است كه هنوز پرونده غائله قم و برخورد با گروه ديگري از همين جريان بلاتكليف مانده است ؟ مقامات امنيتي و انتظامي تا كجا اجازه پيشروي به جريان افراط را خواهند داد؟ آيا آنطور كه رئيس جمهوري در حاشيه نشست هيات دولت گفت لحن انتقادها کاملا مودبانه و اخلاقی و در چارچوب قواعد بازی و منافع ملی خواهد شد ؟ يا در همچنان بر همين پاشنه خواهد چرخيد؟ اگر اين سخن دكتر روحاني را كه گفت ” دولت از این به بعد قدم های بلندتری خواهد برداشت ” جدي بگيريم بايد فكري جدي نيز براي انتقادات و اعتراضات داشته باشيم.
انتهای پیام



