«نگذاریم آزادی بمیرد»
/ روزهای انقلاب /
۲۶ دیماه ۱۳۵۷، یکی از شهروندان در ستون کیهان و شما نوشته بود که نگذاریم آزادی بمیرد.
به گزارش انصاف نیوز او در این یادداشت کوتاه با گلایه از اینکه چاپ اعلامیهی چریکهایی فدایی توسط عبدالرضا حجازی ممنوع شده بود خطاب به او نوشته بود: «اگر اشخاصی مثل شما پیدا شوند که حق هیچگونه اظهارنظری را برای مخالفان خود قائل نباشند، دیگر حرف از آزادی و آزادگی مفهومی نخواهد داشت.»
عبدالرضا حجازی از سلسله روحانیونی بود که در قم دهه سی درس خواندند و سپس برای منبر و درس و دبیرستان و دانشگاه به تهران رفتند. کسانی چون مطهری و بهشتی و باهنر و هاشمی رفسنجانی و خیلیهای دیگر، کسانی که در بخش اندیشگی انقلاب نقش مهمی داشتند. اما این یکی قدری متفاوت بود و بعدها نیز سرنوشت دیگری پیدا کرد. ضمن اینکه با آنها بود، اما پشت صحنههایی داشت که تاکنون دربارهی آن بحث کافی نشده و طبعاً تا اسناد درستی در اختیار نباشد نمیشود با اطمینان دربارهی آنها چیزی گفت. در اینجا مقصودم مسایل قبل از انقلاب است. اما بعد از انقلاب، ایشان که تقریبا از سوی روحانیون انقلابی طرد شده بود، در اطراف آقای شریعتمداری بود و در جریان آنچه به عنوان کودتا عنوان شد با قطب زاده و روحانی دیگری به نام مهدوی درگیر ماجرا شد و گفتهاند که پیغام هایی در این میانه رد و بدل کرد که مربوط به کودتا می شد(خاطره ها، محمدی ری شهری، [تهران، مرکز اسناد، 1383] 1/206). مدتی بعد هم اعدام شد.
نتهای پیام