تهدید جنگ و متناسبسازی صدای زنان؟
لیلا اسدی دانشجوی دکترای مطالعات عدالت در دانشگاه دولتی آریزونا در یادداشتی با عنوان «تهدید جنگ و متناسبسازی صدای زنان؟» در سایت سایت پلهایی برای زنان به دیدار مسیح علی نژاد با مایک پمپئو، وزیر خارجهی آمریکا واکنش نشان داد.
به گزارش انصاف نیوز، او نوشت:
شرایط سیاسی این روزها در داخل و خارج از ایران به قدری دوقطبی شده که امکان شنیدن تحلیلهای عمیقتر در حوزه مسائل زنان و صداهای متفاوت حداقل نسبت به گذشته کمتر امکانپذیر است.
تنها کارکرد مؤثر این فضای ملتهب که به شدت تحت تأثیر سطحی بودن و سرعت دیوانهوار رسانههای آنلاین و از طرفی فضای به شدت امنیتی داخل ایران قرار گرفته، فراهم کردن زمینه حضور پررنگ گروههای تندروی سیاسی از هر دو طیف است که بیشتر از توجه به منافع مردم ایران مقاصد و اهداف جناحی و فردی خود را دنبال میکنند.
بنابراین نباید آنچه را در دیدار اخیر مسیح علینژاد با مایک پمپئو اتفاق افتاد و به لشگرکشیهای مخالفان حکومتی و مدافعان تندرویش انجامید، از این بستر سیاسی و اجتماعی جدا دانست. نمیخواهم وارد جزییات نقدها و طرفداریها شوم، فقط میخواهم از همه مدافعان و فعالان زن- نه حتی فعالان سیاسی- درخواست کنم که زمان بگذارند و مقاله لیلا ابولقد منتشرشده در سپتامبر ۲۰۰۲ را بخوانند. این مقاله با عنوان Do Muslim Women Really Need Saving یک سال بعد از حمله آمریکا به افغانستان منتشر شد آن هم زمانی که لورا بوش به عنوان حمایت از زنان افغان و نجات آنها از چنگ طالبان، مبارزه با تروریسم را با مبارزه برای حقوق و کرامت زنان افغانستانی پیوند زد. اما در همان زمان اعضای انجمن انقلابی زنان افغانستان که نقش مهمی در طرح مشکلات زنان کشورشان در دوره طالبان داشتند، از مخالفان اولیه حمله آمریکا به افغانستان بودند.
قطعاً با برخی از مسائل طرحشده در این مقاله از جمله ضرورت توجه به تفاوتهای فرهنگی برای درک مسئله حجاب زنان افغان موافق نیستم بویژه این که مقاله حداقل ۱۶ سال پیش نوشته شده و دیگر اینکه تشبیه موقعیت زنان ایران به زنان افغانستان را نادرست میدانم. اما با نکته مهمی که لیلا ابولقد در مقاله مطرح میکند و قابل انطباق با شرایط کنونی ماست، موافقم یعنی مسئولیت بزرگتر ما در مقام فمینیست، فعال سیاسی، اجتماعی یا محقق، توجه به اشکال نابرابریهای جهانی است که به شیوه قدرتمندی فضا و معادلات جهان ما را شکل میدهند و اینکه بپذیریم نظم سیاسی موجود در روابط بینالمللی مسلماً بر شرایط داخلی و زیست همه افراد در همه کشورها تأثیر خواهد گذاشت.
من میخواهم نه از خانم علینژاد- که در هیچ شرایطی حاضر به پاسخگویی نیست- بلکه از فمینیستهای طرفدار و سینهچاکش سؤال کنم که چطور جنگ، ویرانی و بحران، بهبود شرایط زنان ایرانی را به دنبال میآورد و چگونه میتوان نجات زنان ایرانی از شرایط [بد] داخل کشور را به دستهای کسانی سپرد یا حداقل به متن مذاکرات سیاسیشان ضمیمه کرد که جنگ مهمترین و اصلیترین گزینهشان برای ایجاد تغییر است؟
در آن زمانی که لورا بوش برای نجات زنان افغانستان با هزینه راهاندازی جنگ تبلیغ میکرد، انجمن زنان انقلابی افغانستان از جامعه جهانی میخواستند تا به شرایطی توجه کنند که سیاستها را اطراف منافع نفتی، صنایع اسلحهسازی و تجارت بینالمللی مواد مخدر شکل میدهند. این زنان رادیکال هیچ نسبتی با دفاع از شیوههای سرکوبگری زنان به خصوص برقع پوشانیدن بر تن زنان و توجیه آن با نسبیت فرهنگی نداشتند، بلکه خواهان کشوری سکولار و دموکراتیک بودند. اما صدایشان تنها در نقد رویههای افراطی طالبان شنیده شد و نه نقد جنگافروزی و جنگطلبی گروههای سیاسی خارج از کشورشان.
اینجاست که لیلا ابولقد دعوتمان میکند تا هوشمندانه و نقادانه به دنبال برنامهها و سیاستهایی باشیم که منجر به خلق جهانی شوند که در آن زنان – یعنی همانهایی که قلب ساکنان جهانی غربی برایشان میتپد!- در امنیت و کرامت زندگی کنند. من میخواهم اضافه کنم که تهدید جنگ به معنی سکوت کردن ما و نادیده گرفتن فشار بر زنان نیست، بلکه میخواهم بگویم مواظب باشیم صدایمان کجا شنیده میشود و چگونه و با چه هدفی در راستای جنگطلبی متناسبسازی میشود.
انتهای پیام
متشکرم از مخالفتت با جنگ! اما کمی دیر اومدی! در حال حاضر در جنگیم، باور نداری؟ بیا که روبهرو کنم. هر چندروز، ی بار آقای رئیسجمهور تکرار میکنه.
فکر نون باش که خربزه آبه! ببین چطور میتونی تو این جنگ به زنان کشورت کمک کنی که کنون جای تائید و نفی نیست.