پیشنهاد فرخ نگهدار برای واکنش به نشست ورشو
/ در گفتوگو با انصاف نیوز مطرح شد /
معصومه رشیدیان، خبرنگار انصاف نیوز: فرخ نگهدار میگوید که نشست ورشو با حضور 60 کشوری تشکیل شد که هیچیک تا یک قرن پیش وجود خارجی نداشتهاند و دولتهای شرکت کننده عموما اقتصاد، امنیت و گاه موجودیت خود را در ارتباط با حمایت از ترامپ میبینند.
نشست ورشو، سوچی و کنفرانس امنیتی مونیخ که همگی در روزهای اخیر برگزار شدند نشان از تحرکات کشورهای مختلف برای کنشگری در دنیای جدیدی هستند که پس از روی کار آمدن ترامپ شکلی دیگر بهخود گرفته است.
بسیاری این نشست را شکستی بزرگ برای برگزار کنندگان و شرکتکنندگان آن میدانند و بسیاری پیامهای مخابره شده از حاشیهی آن را درخور توجه و تحلیل. اما فرخ نگهدار فعال سیاسی چپگرا و رهبر سابق سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) که ساکن خارج از کشور است در گفتوگوی خود با انصاف نیوز که به صورت اینترنتی انجام شد، میگوید این نشست نمیتواند اثر تخریبی گستردهای داشته باشد.
او همچنین در بخش دیگری از این گفتوگو به نقش فعالان سیاسی خارج از کشور از طیفهای گوناگون پرداخت. نگهدار با اظهار اینکه استفاده از واژهی اپوزیسیون در ایران پس از انقلاب یکی از دردسرسازترین اقدامات بود ضمن صورتبندی مخالفان و منتقدان جمهوری اسلامی، مرزبندیها و شکافهای آنها با یکدیگر پس از این نشست را تحلیل کرد.
متن کامل گفتوگوی انصاف نیوز با فرخ نگهدار را در ادامه بخوانید:
انصاف نیوز: اجلاس ورشو و روندی که طی کرد را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا تحلیل شما از مواضع اتخاذ شده در این نشست و حاشیهی آن، این است که آن مواضع تنها شعار هستند و اهدافی تبلیغاتی را دنبال میکنند یا اینکه به اقدامی عملی علیه ایران منجر میشود؟
فرخ نگهدار: رفتار عمومی ایالات متحده تحت رهبری ترامپ نشان میدهد که او برخلاف تمام روسای جمهوری سابق، اعتقادی به نقش رهبری کنندهی امریکا برای حل و فصل مسایل بینالمللی یا گلوبال ندارد. شعار «امریکا اول» معنایش این است که نهادهای بینالمللی چون تحت ارادهی ما نیستند باید برانداخته شوند و اتحادهایی جایگزین شوند که ولایت (سرپرستی) امریکا را قبول دارند. در این اتحاد به امریکا- اسرائیل-عربستان سعودی نقش شورای امنیت واگذار شده است. اصلا تصادفی نیست که امریکای ترامپ تمام بار مسوولیت این کشور در زمینهی مهار رقابت تسلیحاتی (به شمول برجام)، گرمایش زمین، تروریسم، آوارگان و مهاجرت، حقوق بشر، و میراث فرهنگی را زمین گذاشته است.
نشست ورشو با حضور 60 کشور تشکیل شده و جالب اینجاست که هیچیک از این 60 کشور یک قرن پیش وجود خارجی نداشتهاند و همگی تراشهها و تکهپارههای امپراطوریهای مضمحل شدهاند. هیچ یک از کشورهایی که قبل از فروپاشی امپراطوریها هویت داشتهاند در این نشست شرکت نکردهاند. دولتهای شرکت کننده یا عموما اقتصاد، امنیت و گاه موجودیت خود را در ارتباط با حمایت از ترامپ میبینند، و یا چنان محتاجاند که بخشنامهی کاخ سفید برای تعیین خط آنها کافیست.
این کنفرانس تلاشی بود برای اینکه معنای «جهان غرب» و «بحران خاورمیانه» رنگ بازد و بازتعریف شود:
-کنفرانس برای این بود که نشان داده شود اتحادیهی اروپا و ایالات متحده نزدیکترین هم پیمانان نیستند و این 60 کشور به مراتب به امریکا نزدیکترند.
-کنفرانس برای این بود که بحران یکصد ساله در خاورمیانه، که مشخصا ناشی از پس لرزههای جنگ اول جهانی، جنگ دوم جهانی و جنگ شش روزه بوده است، به فراموشی سپرده شود و به بحرانی ناشی از انقلاب ایران و پیامدهای آن گره بخورد.
(آقای نتانیاهو فیلم جلسهی خصوصی با بحرین و عربستان را بیاجازهی آنها روی یوتیوب گذاشت. این دیدار رویای 40 سالهی او بود برای تبدیل دشمنی اعراب با اسرائیل به دشمنی اعراب و اسرائیل با ایران.)
به این ترتیب بهتر است به جای طرح بحث پیروزی یا شکست کنفرانس، آن را حلقهای از زنجیرهای ببینیم که امریکای ترامپ درصدد بافتن آن است تا هم جهان را به قطبهایی تازه تقسیم کند و هم کانونهای بحران آنطور که درخور وضعیت تازه است بازتعریف شوند.
ایران در واکنش به این اجلاس چه عملکردی باید داشته باشد؟ ارزیابی شما از عملکرد ایران در مواجهه با رخدادهایی مشابه چیست؟
از فردای پیروزی انقلاب ایران، اسلاف حاکمان فعلی امریکا به رهبری ریگان تلاش خود برای دگرگونسازی ماهیت بحران در خاورمیانه را آغاز کردند. تجاوز عراق به ایران و تداوم 8 سالهی آن مهمترین گام در راستای فاصلهاندازی میان کشورهای منطقه با اکثریت مسلمان بود.
با روی کار آمدن دولت هفتم و غلبهی سیاست منطقهای و جهانی تهاجمی و مقابلهجویانه، فرصتی پیش آمد که نه تنها عربستان و اسرائیل، که تمام کشورهای عمدهی جهان حول ایالات متحده گرد آیند و کشور ما در سراشیب تحریم و تهدید نظامی قرار گیرد.
با روی کار آمدن دولت روحانی، و نرمش بجای رهبری نظام، و با استقبال و تلاش بسیار موثر رییس جمهور سابق امریکا، سرانجام فضا برجامی شد و امید به برداشتن بار سنگین تحریمها و تخاصمها بالا گرفت.
برجام نخستین توافق معنادار و مهم میان «مدیران جامعهی بین الملل» و یک عضو عادی آن بود. پیام آن به جهانیان آموخت: «آری؛ جهان سوم هم میتواند با ابرقدرتها در جهت منافع مشترک از موضع برابر مذاکره و توافق کند.»
برجام، و به زبان روشنتر بازگشت ایران به بازارجهانی، برای جریانهای دست راستی ارتجاعی در امریکا به واقع از تجهیز ایران به سلاح هستهای خوفناکتر بود. بویژه آنکه این بازگشت رقبای منطقهای ما را بهشدت نگران میکرد. آنها خوب میدیدند که ظرفیت نیروی انسانی در ایران چنان است که هرگاه درد تحریم و جنگ نداشته باشد، ظرف یکی دو دهه، اقتصاد برتر منطقه و صاحب نفوذ فرامرزی از شبه قاره تا مدیترانه خواهد شد. تردید نباید داشت که برجام، بعد از هویت نژادی اوباما و سیاستهای او مهمترین عامل در خشم عقب ماندهترین لایههای فرهنگی در امریکا بود. خشمی که ریاض و تل آویو تا توانستند بر آن دامن زدند و از آن برای پیروزی ترامپ بهره گرفتند.
بعد از خروج امریکا از برجام جمهوری اسلامی ایران واکنشی کاملا مسوولانه از خود نشان داد. سیاستِ «برجام حداقلی» درستترین گزینه بود. ایران اشتباه سال 83 را تکرار نکرد. اگر رفتار خوددارانهی ایران نبود کنفرانس ورشو ممکن بود در برلن، پاریس یا حتی در شورای امنیت و مجمع عمومی سازمان ملل تشکیل گردد.
تا وقتی حاکمیت کنونی چرخشی محسوس در سمتگیریها و برنامههای استراتژیک خود نداشته باشد، کنفرانس ورشو قادر نیست تغییر محسوسی در معادلات قدرت به زیان ایران پدید آورد. اشتباه است اگر تصور شود نشست 60 کشور علیه ایران میتواند بر وضعیت معیشت مردم اثر تخریبی چشمگیر داشته باشد. اشتباه محض است که سخنان کاملا غیرمعمول معاون رییس جمهور امریکا و یا حرفهای بیمنطق وزیر خارجهی آن کشور مبنای سیاستگذاری و تصمیمگیری مسوولان کشور شود و یا مبنای سیاستگذاری موسسات اقتصادی قرار گیرد.
سیاست ها و رویکردهای جمهوری اسلامی ایران در واکنش به اهداف کنفرانس ورشو باید همواره بر سه ملاحظهی اصولی استوار باشد:
-از هیچ تلاشی فروگذار نشود که «برجام حداقلی» زنده بماند و مناسبات اقتصادی با اروپا قطع نشود. هر همصدایی اروپا با نشست ورشو یک شکست استراتژیک برای کشور و برای آرمان صلح و همکاری است.
-تمام اقدامات و سیاستهای کشور باید به گونهای اجرا شود که در انتخابات 2020 آرای ترامپ و مخالفانش به سود ترامپ اثرگذار نباشد. تجربهی تلخ شکست دادن کارتر و به قدرت رسانیدن ریگان در انتخابات 1980 باید آویزهی گوش باشد.
-یک عامل تعیین کننده برای موفقیت کشور در پیشبرد دو سیاست فوق، نوع رفتار جمهوری ایران با اسرائیل است. از امروز تا پایان انتخابات امریکا هرگونه موضعگیری یا اقدام در رابطه با اسرائیل باید با این ملاحظه همراه باشد که تا چه میزان اروپا همدلی و همراهی میکند و تا چه میزان به موفقیت مخالفان ترامپ در امریکا مدد میرساند. باید توجه داشت که اگر اسرائیل عوامل نفوذی داشته باشد، بسیار طبیعی است که آن را در این فرصت برای کارهایی مثل آتش زدن سفارت، طرح قتل فلان کس یا فلان انفجار در پاریس و غیره هزینه خواهد کرد.
نظر به این واقعیت تلخ که موضعگیریها در قبال اسرائیل به سرعت ترجمان داخلی پیدا کرده و به وسیلهای برای تعرض تندروها بدل میشود، بجاست از یک سیاست کاملا تدافعی و خوددارانه پیروی شود.
تاثیر نشست ورشو بر اپوزسیون و شکل مواجههی آنها با قدرتهای خارجی چه خواهد بود؟
قبل از پاسخ به سوال تصریح شود که کاربرد واژهی کلی «اپوزیسیون» در تاریخ ایران بعد از انقلاب یکی از دردسرسازترین کارها بوده است. از همان فردای پیروزی انقلاب، ما در ایران همیشه دو نوع مخالف داشتهایم: کسانی که برای اصلاح نظام و سیاستهای حکومت تلاش میکنند. و کسانی که برای سرنگون کردن کلیت نظام و به حکومت رسانیدن خود مبارزه میکنند. در ایران بین این دو نیرو اختلاف بسیار فاحش و تا حد زیادی ترمیمناپذیری وجود دارد.
سرنگونیطلبان خود بر دو دستهاند: کسانی که تکیه بر نیروی خارجی برای سرنگونی را قبول ندارند و اکثریت بزرگ چپهای رادیکال از این زمرهاند؛ و کسانی که معتقدند جز دعوت از امریکا و متحدان برای کمک به سرنگونی هیچ راهی برای کسب قدرت وجود ندارد. سلطنت طلبان و مجاهدین مهمترین حامیان این نظریهاند.
کنفرانس ورشو شکاف میان اصلاح طلبان و سرنگونی طلبان مدافع مداخلهی امریکا را حادتر کرد. اکنون بعد از مراجعهی سلطنت طلبان و مجاهدین به برگزارکنندگان کنفرانس ورشو و درخواست مشارکت و حمایت از کنفرانس، باید انتظار داشت که چپهای سرنگونی طلب مرزبندی روشنتری با این دو گروه داشته باشند.
علیرغم مواضع یکسان و اعلام آمادگی کامل، به مجاهدین و طرفداران ولیعهد سابق اجازه ندادند در کنفرانسی بنشینند که برای زمین زدن «دشمن اصلی» آنها تشکیل میشد. این برخورد بشدت تحقیرآمیز بود. برخی از آنها علنا علیه این رفتار اعلامیه دادند. این رفتار کنفرانس با دقالباب کنندگان برای دریافت کمک به بشدت به زیان مجاهدین و سلطنت طلبان تمام شد. آنها هم بهای توسل به ضدایرانیترین عوامل را پرداختند و هم به هیچ گرفته شدند و فرصت حضور و خودنمایی پیدا نکردند.
انتهای پیام
باید فرصت ها وسرمایه انباشته خارجی این کشور را پاس داشت ……میشودمخالف بودولی عاقل ودوراندیش هم بود……
مصاحبه با فرخ نگهدار ؟! انصافاً شگفت زده شدم ! آفرين بر انصاف و همكار محترم سركار خانوم رشيديان .
مايلم به جناب شفيعيان دست مريزاد گفته و عرض كنم كه اين گونه مصاحبه ها فلسفه وجودى اپوزيسيون برانداز را شديداً به چالش ميكشد.شاهد سخنم، كامنت برادر عزيز جناب مرتضى كه ايشان نيز درست انگشت بر آن نقطه نهاده اند. بمانيد و بباليد.