خرید تور نوروزی

ادعای وجود تنبیه بدنی و روانی در یک مدرسه‌

پریسا صالحی، خبرنگار انصاف نیوز: مادر یکی از دانش‌آموزان مدرسه‌ی […] در تهران در گفت‌وگو با خبرنگار انصافنیوز ادعا کرد که مدیر این مدرسه به فرزند او دوبار سیلی زده است و این دانش‌آموز دچار کم‌شنوایی شده که یکی از احتمالات برای ریشه‌ی کم شنوایی این است که ممکن است مربوط به این ضربه‌ باشد. او ادعا می‌کند که پسرش در مدرسه تحت فشار روانی هم هست و رفتارهایی مثل انگ جنسی یا جداکردن او از دیگران انجام می‌شود. پدر یکی دیگر از دانش‌آموزان که فرزندش را به مدرسه‌ی دیگری منتقل کرده نیز گفت پسرش یکبار از مدیر سیلی خورده بوده است.

بعد از مصاحبه‌ی سید جواد میری با انصاف‌نیوز و اعتراض او به رفتار مدرسه‌ی […] با فرزند مبتلا به اختلال اوتیسم او، عبدالرضا فولادوند، مدیرکل آموزش‌وپرورش استان تهران در گفت‌وگو با ایلنا گفت: «تنبیه،توهین و تحقیر به دانش‌آموزان جرم است و ما نسبت به آن حساسیت داریم و خط قرمزمان است.» این درحالی است که بعضی والدین دانش‌آموزان مدرسه […] مدعی هستند که مدیر این مدرسه رفتاری همراه با توهین، تنبیه و تحقیر با دانش‎آموزان دارد.

جای دستهایش روی گوش پسرم مانده بود

مادر یکی از این دانش‌آموزان با حضور در دفتر انصاف‌ نیوز گفت: «بچه‌ها باید موقع زنگ تفریح در حیاط باشند. پسرم خوراکی که برای زنگ تفریح داشت را در کلاس جا گذاشته بود، به کلاس برمی‌گردد تا خوراکی را بردارد. چند نفر هم پشت پسرم وارد سالن شده بودند. جلوی دوربینی که برای کنترل بچه‌ها نصب شده به پسرم سیلی می‌زند.»

مادر یکی دیگر از دانش‎آموزان که همراه او به دفتر انصاف نیوز آمده می‌گوید: «من خودم دیدم، جلوی چشم من زد ولی کنترل دوربین‌ها دست خود اوست و می‌تواند پاک کند.»

مادر دانش‌آموز آسیب دیده ادامه داد: «جای دست‌های او روی گوش بچه مانده بود. دوماه قبل از این ماجرا برای ورود به مدرسه آزمایش سنجش داده بود و سالم بود. اما بعد از این ماجرا دچار کم‌شنوایی شد. البته دکتر می‌گوید کاملا مشخص نیست برای این ضربه باشد؛ یا به خاطر استخر و یا به خاطر ضربه اینطور شده است.

خودش به همسر من گفته بود که من پسر شما را زدم، همسر من هم گفته بود زدی که زدی حتما کاری کرده بود حتی وقتی پسرم به خانه برگشت او را با کمربند زد و گفت که چرا باید به خاطر تو ما حرف بشنویم. دو روز بعد به همسرم گفته بود دروغ گفتم که او را زدم.»

به دوستش گفت دوستت دارم، انگ جنسی زدند

او درمورد رفتاری که بعد از شکایت با آنها شده گفت: «به من و همسرم گفت کاری با شما می‎کنم بروی و بگویی غلط کردم، ببخشید. من به پسر تو سیلی نزدم. چنان رفتاری کرد که من دست او را بوسیدم و معذرت خواهی کردم و فقط از او خواستم با پسر من کنار بیاید. گفت پس باید امروز به آموزش و پرورش بروی بگویی من اشتباه کردم.»

او درمورد مشکل دیگری که در مدرسه برای پسرش به وجود آمده ادعا کرد: «به بچه‌ی من انگ مشکل جنسی زده شده؛ مدیر به من گفت پنج بار بچه‌ی تو را در سرویس بهداشتی دیدم و می‌دانم مشکل جنسی دارد .به او گفتم بچه‌ام را به پزشکی قانونی می‌برم باید بیایی و ثابت کنی؛ به آموزش و پرورش هم شکایت کردم قرار شد پیگیری کند اما هیچ خبری نشد.

چیزی که به آن استناد می‎کنند این است که پسر من یکبار که صندلی خالی نبوده برای محبت به یکی از دوستانش می‌گوید: «بیا روی پای من بشین» یکبار هم روی یک کاغذ می‌نویسد: «دوستت دارم» و به یکی از بچه‌ها می‌دهد؛ به خاطر وضع خاصی که برای این بچه درسته کرده‌اند دوست دارد به بقیه محبت کند و با آنها دوست شود. چطور خشونت نسبت به بچه‎ی من خوب است اما محبت او به همکلاسی‌اش بد است؟»

پسرم را اذیت می‌کنند تا شکایتم را پس بگیرم

مادر این دانش‌آموز اظهار می‌کند که چون به آموزش و پرورش رفته و شکایت کرده بوده با پسرش رفتار بدی در مدرسه می‌شد و بچه‌ها را علیه او تحریک می‌کردند و حتی در نمره‌های او هم تاثیر داشته؛ او در این باره توضیح می‌دهد: « معلم پسرم به او گفته تو همه‌ی درس‌هایت عالی است، به پدر و مادرت بگو بروند دست از آموزش و پرورش بردارند که ما همه‌ی درس‌هایت را «خیلی خوب» بدهیم.

مشاور پسرم می‌گوید هوش او بالاست ولی او دچار افت تحصیلی شده است و اصلا نمی‌تواند تمرکز کند چون در مدرسه جو مناسبی برای او وجود ندارد. روان پسر من را به هم ریختند. این رفتارها به خاطر این است که من شکایت کرده‌ام. اوضاع پسر من در مدرسه چنان بد است که پدرومادرها با دیدن وضع او جرات نمی‌کنند به چیزی انتقاد کنند.

بچه‌ی من هرروز از مدرسه می‌آید در حمام خودش را می‌شوید و می‌گوید بچه‌ها به من می‌گویند کثیف هستی و بو می‌دهی. [درحالیکه] این بچه جز مذهب و دین چیزی ندیده است.»

او ادامه داد: «مشاور پسرم با معلم او صحبت کرده و خواسته برای بهبود وضعیت او همکاری کند. بار دوم که برای پیگیری تماس گرفته، مدیر خودش را به جای معلم جا زده و وقتی مشاور در این مورد صحبت کرده شروع به توهین به مشاور می‌کند.

به آقای فولادوند بگویید شما که از قشر زحمت‌کشیده هستید من خیلی سعی کردم شما را پیدا کنم. این رفتارها در مدرسه نه تنها به جسم و روح و روان بچه‎ی من آسیب زده به زندگی شخصی من هم آسیب زده است.»

در زندگی خصوصی من دخالت می‌کند

او در توضیح آسیب مدرسه به زندگی شخصی‌اش گفت: «مدیر به همسر من می‌گوید شما چطور با این زن 9 سال زندگی کرده‌ای. حتی در مورد تحصیل من هم پیش همسرم نظر داده است، سال پیش کاری کرد که همسرم در را روی من قفل کند و نگذارد برای دادن امتحان ترم بروم.»

او می‌گوید که با وجود اینکه خادم مسجد هستند و در محیطی مذهبی زندگی می‌کنند پسرش به خاطر رفتارهایی که در مدرسه می‌بیند از زنان چادری بدش می‌آید و توضیح می‌دهد: «من با این چادر بچه‌ام را بزرگ کردم ولی پسرم از وقتی از این خانم سیلی خورده به من می‌گوید حق نداری چادر سر کنی، من از چادری‌ها متنفرم، مثل بقیه باش وقتی چادر سر می‎کنی شکل مدیرمان می‌بینمت.»

مادر این دانش‎آموز در توضیح رفتار مدیر مدرسه با اولیا دانش‌آموزان می‌گوید: «مدیر حتی به والدین هم توهین می‌کند. وقتی من با مدیر به نتیجه نرسیدم معاون من را صدا زد و خواست با او صحبت کنم که بعد از چند دقیقه مدیر آمد و گفت: «تو داری با معاون من لاس می‌زنی، دل می‌دهی و قلوه می‌گیری.» درحالی که من در کل هفت دقیقه و با درخواست معاون با او صحبت کردم، این معاون جای پدربزرگ من است.»

او مثالی از فشار روانی که مدرسه به فرزندش وارد می‌کند می‌آورد: «امسال در کلاس، آخر کلاس یک تک صندلی گذاشته بودند که پسرم را روی آن می‌نشاندند یک صندلی را هم برعکس به آن می‌چسباندند که این بچه نتواند از صندلی بلند شود این صندلی را با میز جلویی نیم متر فاصله داده بودند در حالی که گوش پسرم کم‌شنوا است و آنجا درس را نمی‌شنود.

حتی یکبار معلم همه‌ی بچه‌ها را پای تخته برده و پسرم را سرجایش نشانده و جلوی او به همه‌ی بچه‌ها گفته هیچکس با او دوست نشود چون او بی‌تربیت است. وقتی ماجرا را از پسرم پرسیدم با گریه گفت تقصیر تو بود چون به آموزش و پرورش رفتی.

بعد از شکایت ما یکی از مادرها عکس این میز را می‌گیرد و به آموزش و پرورش نشان می‌دهد که ثابت کند پسرم مشکل دارد وگرنه همچین رفتاری با او نمی‌شد. آنجا به او گفته بودند که معلم حق چنین کاری را ندارد، معلم توبیخ شد چون این باعث فشار روانی و عدم تمرکز برای بچه‌ها می‌شود. الان او را جلو آورده اما باز هم یک متر از میز عقبی فاصله دارد.»

بچه‌ای را مجبور کردند با آب سرد و بدون دستکش نظافت کند

مادر دانش آموز دیگر که او را همراهی می‌کرد در مورد تنبیه‌هایی که در این مدرسه می‌شود می‌گوید: «مشاور مدرسه،  یکی از بچه‌ها را به خاطر برداشتن کلاه یکی از دانش‌آموزان تنبیه کرده و او را مجبور کرده که بدون دستکش و با آب سرد حیاط را تمیز کند و آشغال‌ها را جمع کند بچه گریه می‌کرد و آشغال جمع می‌کرد؛ مادر بچه در این وضعیت وارد مدرسه شده و فرزندش را در این وضعیت دیده بود.

بعد اینکه اعتراض کرده بود گفته بودند که بچه باید به نظافت تشویق شود. کار مشاور مدرسه این است که مشکل بچه‌هایی که از نظر معلم نیاز به مشاور دارند و دچار مشکل هستند را ریشه‌یابی کند نه اینکارها. او ماجرا را به آموزش و پرورش برد اما در مدرسه به او گفتند باید بروی و بگویی مشکلت حل شده است.»

او در ادامه افزود: «بچه‌ها اجازه‌ی ترک کلاس و رفتن به دستشویی را ندارند یکی از بچه‌ها سرکلاس لباسش را کثیف کرد. این مدرسه مثل پادگان است. اینکه یقه‌ی بچه‌ها را بکشد و برای مثال از صف بیرون بیاورد اتفاقی است که هرروز می‌افتد.

در آموزش و پرورش به من گفتند که تا کلاس پنجم چیزی به اسم تجدید شدن در درسی وجود ندارد. به بچه‌ی کلاس اول تجدید دادند و گفتند تابستان باید امتحان بدهد. ما نمی‌دانستیم که پسرم امتحان دارد برای همین امتحانش را خوب نداد و دوباره از او و چند نفر دیگر امتحان گرفت که پسرم خیلی خوب شد اما مدیر مدرسه گفت حتما باید تابستان بیاید.

یکی از مسوولان آموزش و پرورش که خیلی به ما کمک کرد گفت کمک‌تان می‎کنم مدرسه‌ی پسرتان را عوض کنید ولی پسر من نمیتواند این را قبول کند. من یک بار شکایت نکردم اما وقتی دوباره تکرار می‌شود اگر من شکایت نکنم مجوز می‌دهم که بار دیگر این اتفاق بیفتد.»

مادر دانش‌آموز دیگر می‌گوید: «ما که نمی‌توانیم همه مدرسه‎ی بچه‎هایمان را عوض کنیم. سه نفر از بچه‌های کلاس اولی مدرسه‌‌شان را عوض کردند. من این را به مسوولان آموزش و پرورش هم گفتم.»

گونه‌ی پسرم شکست، کسی قبول مسوولیت نکرد

مادر دانش‌آموز آسیب دیده در مورد مشکلات دیگر پسرش اضافه می‌کند: «پسر من مشکل قلبی دارد و این فشار روانی که به او وارد می‌کنند در این مشکل او بی‌تاثیر نیست. این فشار روانی در حدی است که یک بار نیمه شب دیدم بغض کرده و حالش خوب نیست. از او پرسیدم چه شده گفت امروز یکی از بچه‌ها نیامده بود و به من اجازه دادند جای او بنشینم و خیلی بچه‌ی خوبی بودم اما فردا دوباره باید سرجای خودم بنشینم، دوست ندارم به مدرسه بروم.

یکی از بچه‌ها کلاهش را به سمت پسرم پرتاب کرده بود و وقتی او سرش را دزدیده بود گونه‌اش به لبه‌ی میز خورد و شکست. هیچکس در مدرسه خودش را مسوول این اتفاق نمی‌داند حتی یک کمپرس روی گونه‌ی او نگذاشته بودند.»

آنها می‌گویند مدیر این مدرسه از چهارشنبه که گزارش مربوط به مدرسه منتشر شده به مدرسه نرفته است، درحالی که تحت شرایط سخت نیز به مدرسه می‌آید. یکی از معلمان به آنها گفته است که از آموزش و پرورش به مدیر گفته‌اند که تا آب‌ها از آسیاب بیافتد مدرسه نرو.

پدر یکی از دانش‌آموزان: به صورت پسرم سیلی زده بود

طلوعی پدر دانش‌آموزی است که مدرسه‌ی خود را عوض کرده؛ او در گفت‎وگو با خبرنگار انصاف نیوز گفت: «پسر من کلاس اول آنجا بود و مدیر رفتار بدی با او داشت. پسرم به خانه می‌آمد و گلایه می‌کرد. وقتی ما برای حل مساله به مدرسه می‌رفتیم با ما هم رفتار بدی داشت.

او حتی یک بار به گوش پسر من سیلی زده بود. من آموزش و پرورش منطقه 7 را هم در جریان گذاشتم ولی اقدامی نشد و مجبور شدم مدرسه‌ی پسرم را عوض کنم با اینکه  مدرسه نزدیک ما بود.

در مدرسه‌ای که می‌خواستم ثبت‌نام کنم اسم مدیر این مدرسه را آوردم و گفتم به خاطر رفتار نامناسب ایشان مدرسه‌ی پسرم را عوض می‌کنم. آن مدرسه با این خانم در ارتباط بود و بچه‌ی من را ثبت نام نکردند.»

مرتضی همیشه همراه داشت

مادر یکی از دانش‌آموزان در مورد مشکلی که برای پسر سید جواد میری به وجود آمده می‌گوید: «می‌گویند در را قفل نکرده‌اند و گیر کرده اما در سه سالی که من در این مدرسه هستم و هرروز هم آنجا می‌روم تاکنون ندیده‌ام که این در گیر کند.

پسر آقای میری همیشه با همراهش می‌آمد. اگر مشکلی با بچه‌ی مبتلا به اختلال اوتیسم داشت ثبت نامش نمی‌کرد. مرتضی خیلی عاطفی است و همیشه گوشه‌ی حیاط می‌ایستاد. نامه‌ی صحت سلامت از او می‌خواهند و وقتی آقای میری این نامه را آورد مدیر مدرسه ناراحت شد. به مرکز مشاوره‌ی آموزش و پرورش زنگ زد و گفت شما رشوه گرفتید تا این نامه را بدهید و می‌خواهد که نامه عوض شود و این اتفاق هم می‌افتد.»

مدیر این مدرسه به خبرنگار انصاف نیوز گفت که همسرش معاون وزیر است اما والدین بچه‌ها می‌گویند مدیر ادعا کرده است که همسرش در مجموعه‌ی یکی از مدیران عالیرتبه مشغول به کار است.

سیدجواد میری که پیش از این گزارشی از اعتراض او به رفتار نامناسب این مدرسه با فرزند اوتیسمی‌اش در انصاف نیوز منتشر شده بود متن شکایت خود از این مدرسه را به انصاف نیوز ارسال کرد:

تصویر «شکایت رسمی» اینجانب در تاریخ ۹ بهمن ۱۳۹۷ به دفتر آموزش و پرورش منطقه ۷ که پس از گفتگو مبنی بر اینکه مدیر مدرسه […] کودکان را مورد ضرب و شتم و حبس قرار داده است، پاسخ مجریان امر این بود که من مدرسه‌ی فرزندم را عوض کنم.

توضیح در 8 اسفندماه 97: عبارتی در جمله‌ی «بچه‌ی من هرروز از مدرسه می‌آید در حمام خودش را می‌شوید و می‌گوید بچه‌ها به من می‌گویند کثیف هستی و بو می‌دهی. [درحالیکه] این بچه جز مذهب و دین چیزی ندیده است.» به درخواست گوینده تغییر کرد.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا