رابطه بی مثال ایرانیان و عراقی ها
به گزارش انصاف نیوز، رضا نصری در فیسبوک نوشت:
به طور متوسط، سالانه بین ۳ تا ۴ میلیون ایرانی به دلایل مختلف به عراق سفر میکنند. متقابلاً حدود ۱.۵ تا ۲ میلیون عراقی وارد ایران میشوند. این میزان تردد برای دو کشور که تا همین چند سال پیش با یکدیگر درگیر یکی از سختترین و خونینترین جنگهای پس از جنگ دوم جهانی بودهاند بسیار جالب است. به ویژه اینکه این حجم تردد غالباً در کمال خونسردی و بدون حادثه، درگیری، کینهتوزی و انتقامجویی صورت میگیرد.
شخصاً نمونههای مشابه در جنگهای دوجانبه (و حتی چندجانبه) کمتر سراغ درام. معمولاً کینهی جنگ – به ویژه جنگهایی که همراه با اِشغال باشد – تا سالهای طولانی در دلِ مردم میماند و شاید یک یا دو نسل روند عادیسازی روابط به طول بیانجامد.
هنوز – با وجود گذشتت چند دهه از جنگ دوم جهانی – در بخشهایی از اروپای شرقی و حتی مناطقی از فرانسه، با آلمانیها رفتار گرمی صورت نمیگیرد. در کشورهای بالکان نیز هنوز تنش و خاطره جنگ زنده مانده و بر روابط اجتماعی تاثیر قابل ملاحظهای میگذارد. بسیاری از کشورهای آفریقایی نیز سالها پس از اتمام جنگ، درگیر “آشتی”های ملی هستند! حتی در مورد برخی جنگها – مانند جنگ چین و ژاپن – نه تنها جمعیت اصرار چندانی بر آشتی نداشته، بلکه معمولاً از سالگردها و مناسبتهای تقویمی مربوط به جنگ برای تحقیر دیگری و تخلیه احساسات منفی و انتقامجویانه استفاده میشود.
داستانِ کینه و تنش پسا-جنگی در میان کشورها – و حتی در درون کشورها پس از جنگهای داخلی – چنان حساس و پیچیده است که در سالهای اخیر بسیاری از آکادمیسینهای علوم سیاسی و حقوق عمومی – مانند رولاند پاریس، جک سنایدر و کرستی سموئلز – وقت خود را منحصراً معطوف به مطالعه ابعاد مختلف آن نمودهاند.
اما رابطه میان ایران و عراق – علیرغم سنگینی و مدت منازعات – با سرعت عجیبی ترمیم شده است.
حتماً عوامل مختلفی در سرعت بخشیدن به این آشتی مردمی موثر بوده است. قطعاً مشترکات دینی و عقیدتی، پیوندهای تاریخی، وابستگیهای قبیلهای، “قدرت نرم” ایران، سرمایهگذاریهای ایران در عراق، آبادسازیها، مراوادات تجاری و غیره هر یک به اندازهای در عادیسازی تدریجی این رابطه سهیم بودهاند.
ولی یکی از عواملی که در این رابطه کمتر به آن پرداخته شده و به نظرم نقش مهمی در تسهیل این آشتی داشته، این حقیقت است که در تمام مدتزمان جنگ، نیروهای ایرانی – به شهادت بسیاری از سازمانهای بینالمللی – دستشان را به جنایت جنگی آلوده نکردهاند.
به واقع، حتی در واکنش به استفادهی عراق از سلاح شیمایی و موشکباران سنگین مناطق غیرنظامی ایران توسط صدام حسین، و همچنین در برابر رفتار غیرقانونی و غیرانسانی نیروهای رژیم صدام با اسرای ایرانی (که بسیاری از آن در آرشیوهای سازمان صلیب سرخ مستند شده است)، باز هم کمتر موردی پیدا میشود که ایران مقابله به مثل کرده یا به صورت فاحشی قوانین و عرف جنگی را زیر پا گذاشته باشد.
بدون تعصب، کارنامه رزمندگان ایرانی در این زمینه – در طی هشت سال جنگ سنگری – کارنامهی بسیار درخشانی است که نمیشود نقش مثبت آن را در مناسبات امروزی نادیده گرفت. و چه حیف است که نتوانستهایم این جنبهی تاریخ جنگ را برای افکار عمومی جهان برجستهتر کنیم.
انتهای پیام