نژادپرستی یک رسانه نسبت به مهاجرین افغانستانی
امیر هاشمی مقدم، ایرانشناس در یادداشتی برای انصاف نیوز نوشت: چند روز پیش (در تاریخ 17 آذر 1393) گزارشی به قلم «محمد شرافت» بر روی خروجی خبرگزاری فارس (به شماره خبر 13930917000022) قرار گرفت با عنوان «فارس گزارش میدهد: جولان افغانها در دماوند» که البته مانند بسیاری از گزارشها و اخبار دیگر، پس از چند روز بدون هیچ توضیحی از روی خروجی برداشته شد.
در این گزارش به بدترین شیوه ممکن به افغانستانیهای ساکن این شهرستان حمله کرده و آنان را معضل اصلی این شهرستان نامیده بود.
البته در معضل نامیدن برخی مواردی که در این گزارش به آن اشاره شده بود باید بیشتر اندیشید؛ از جمله ادعا شده بود که سرایداری خانههای ویلایی در این شهرستان که تبدیل به یکی از مشاغل افغانستانیها (البته در گزارش فارس از واژههای افغانی یا افاغنه استفاده شده بود) شده، جزو کارهای سطح بالا است.
نمیدانم نویسنده ی این گزارش حاضر است شغل سطح بالای سرایداری خانهها را بر عهده بگیرد یا نه. البته این نویسنده در ادامه کلی احساس ناراحتی کرده که چرا این افغانستانیها میتوانند از میوههای درختان درون این ویلاها استفاده کنند.
همچنین به نظر نویسنده حضور برخی از افغانستانیها در باشگاههای ورزشی این شهرستان و استفاده از امکانات این باشگاهها یکی از معضلات دیگر این شهرستان است.
ازدواج بین افغانستانیها و ایرانیها هم بهزعم نویسنده بهعنوان «پدیدهای نوظهور» معضل دیگری بود که به آن اشاره شد (نویسنده گویا نه تنها با تاریخ و فرهنگ مشترکمان هیچ آشناییای ندارد، بلکه از هزاران ازدواج صورتگرفته طی این چهار دهه میزبانی هم بیخبر است).
نویسنده در جایی دیگر مدعی شده بود از آنجا که در درگیری بین افغانستانیهای (یا به قول نویسنده افاغنه) غیرقانونی و شهروندان ایرانی، پلیس و قوه قضاییه همیشه حق را به اتباع افغانستانی غیرمجاز میدهند و افغانستانیها هم از این حق ناحق آگاهند، اقدام به ایجاد درگیریهای صوری با شهروندان ایرانی میکنند.
شوربختانه من نمیتوانم از چنین نویسندگان و رسانههایی انتظار رعایت انصاف داشته باشم و آنان را به وجدانشان ارجاع دهم که کجا و چه زمانی پلیس و قوه قضاییه بین یک تبعه ی غیرقانونی افغانستانی و یک شهروند ایرانی، حق را به تبعه غیرقانونی داده است؟
و چرا نژادپرستی اینقدر در بین لایههای جامعه شایع شده (هرچند هر رسانه و هر نویسندهای نمیتواند نماینده ی جامعه ی ایران باشد) که از اینکه ممکن است سرایداران افغانستانی از میوههای درخت یک ویلا استفاده کرده و یا اتباع یک کشور دیگر از باشگاههای ورزشی ایران استفاده کنند، خون یک نویسنده و مسوولین یک خبرگزاری به جوش آید؟
اگر اینها نشانه نژادپرستی نیست دقیقاً نشانه چیست؟ در کدام کشور با مهاجران اینگونه برخورد میکنند که در ایران برخورد میشود؟
دستکم در ترکیهای که من مدتی است زندگی میکنم و میلیونها مهاجر از کشورهای جنگزدهای همچون عراق، سوریه، افغانستان، کشورهای آفریقایی و حتی کشورهای امنی چون ایران در آن زندگی میکنند، هرگز شاهد چنین برخوردهایی نبودهام. در اینجا افریقاییها، اعراب، افغانستانیها و اتباع سایر کشورها لباسهای بومی خودشان را میپوشند و در سطح کوچه و خیابان به وفور دیده میشوند. خدا نیاورد آن روزی که چنین صحنهای در ایران اتفاق بیفتد. آن موقع است که میزان نژادپرستیمان رو خواهد شد. و البته نمیدانم در آن روز برخی رسانهها و نویسندگانش چگونه دیدن این صحنهها را تحمل خواهند کرد.
در گزارش یادشده دریغ از یک عدد و رقم و آمار درباره ی این معضلات متعددی که نام برده شده بود. دریغ از یک مورد مستند که به آن اراجاع داده شده باشد. دریغ از یک شاهد. و دریغ از یک ذره انسانیت. دریغ …
انتهای پیام