“سیاست ایران در قبال ارمنستان باید یکصدا باشد”
نخست وزیر ارمنستان هفته گذشته سفری به ایران داشت و با مقامات ارشد دیدار و گفت وگو کرد؛ نیکول پاشینیان اعلام کرد بر اساس توافق جدید میان ایران و ارمنستان، همکاری و روابط دو کشور در همه زمنیه ها توسعه خواهد یافت.
رضا کدخدازاده، کارشناس ارشد مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز دستاوردهای سفر نخست وزیر ارمنستان به ایران را در شرایطی که کشور در تحریم به سر می برد، مورد بررسی قرار داد و معتقد است: سیاست ایران در قبال ارمنستان و به طور کلی در قبال منطقه قفقاز باید یکصدا باشد. در واقع اتفاقی که در حوزه خاورمیانه به ویژه سوریه و عراق افتاد و ما شاهد آن بودیم که تمام نهادهای حاکمیتی بر حضور مستقیم و فعال در آن دست کم در اظهارات خود اشتراک نظر داشتهاند. متاسفانه در مورد ارمنستان این اتفاق نیفتاده است به عنوان مثال میبنیم که مثلاً نماینده ارومیه در مجلس شورای اسلامی از منظر قومیتگرایی به موضوع رابطه ایران با ارمنستان میپردازد و اظهاراتی خلاف رویکرد کلان سیاست خارجی ایران در قبال منطقه بیان میکند. این در حالیست که رهبری عالی نظام استقبال قابل توجهی از پاشینیان داشته و ایشان در این دیدار به صراحت بر لزوم داشتن روابط مستحکم، مستمر و دوستانه بین ایران و ارمنستان تاکید کردند. حال یک نماینده مجلس، مبتنی بر قومیتگرایی حرفهایی میزند که در واقع پالس منفی به ارمنستان میدهد.
در ادامه متن کامل گفت وگوی شفقنا با رضا کدخدازاده را می خوانید:
به عنوان اولین سوال بفرمایید در مجموع سفر نخست وزیر ارمنستان به ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟
از نظر من سفر نیکول پاشینیان نخست وزیر ارمنستان به ایران با توجه به شرایط خاص منطقه، دستاوردی قابل توجه برای دیپلماسی منطقهای ایران است. البته این نکتهای که عرض کردم توسط بسیاری از ناظران سیاسی در انحاء مختلف بیان شده است؛ اما دو نکته و در واقع دو پیام در این سفر وجود داشت که از نظر بسیاری مغفول مانده است. اولین جنبهای که میتوان در مورد سفر بالاترین مقام سیاسی ارمنستان به ایران مورد توجه قرار داد، در بحث «دیپلماسی عمومی» جمهوری اسلامی ایران قابل تبیین است. بر کسی پوشیده نیست که در سالهای اخیر، به ویژه از سوی جریانهای ضد ایرانی، تهران همواره متهم شده که سیاست خارجی خود را علیه غیر مسلمانان منطقه و جهان بنیان نهاده است. سفر بالاترین مقام سیاسی یک کشور مسیحی و استقبال قابل توجه از او و هیئت همراه، میتواند ذهینت منفی مسیحیان منطقه و جهان را درباره این اتهامی که به ایران وارد است بزداید. البته این امر در صورتی است که ما بتوانیم این پیام مهم را به ملتهای منطقه و مسیحیان جهان به بهترین شکل ممکن منتقل کنیم. نکته دوم و در واقع پیام سیاسی مهم دیگری که این سفر داشت، افزایش کشورهای همسو با ایران در منطقه در مبارزه با سلفیگری است. به ویژه آنکه در ماههای اخیر سلفیها در منطقه قفقاز بر فعالیتهای خود افزوده و وجود کشوری که بیشترین همگرایی و همکاری با ایران را داشته باشد، در این منطقه برای ما لازم و ضروری است.
به نظر شما اینکه در مبارزه با سلفیگری در منطقه، یک کشور مسیحی را در کنار ایران قرار دهیم کمی خوشبینانه نیست؟!
من این امر را نه تنها خوشبینانه نمیدانم بلکه مساله برایم بسیار واضح و عیان است. اصلاً در بحث مبارزهی ایران با سلفیگری، بحث اسلام و مسیحیت وجود ندارد و اتفاقاً بحث بین تقابل اسلام دمکراتیک با جریان سلفیگری است. فراموش نکنید که روسیه نیز که به مانند ارمنستان یک کشور مسیحی است، در کنار ایران نقش محوری در این مبارزه را دارد. یا «ائتلاف ۸ مارس» که در خط مقدم جبهه مبارزه با سلفیگری است از جریانهای سیاسی و احزابی تشکیل شده که بسیاری از آنها مسیحی هستند. پیشبینی من این است که در آینده، ارمنستان در مبارزه علیه سلفیگری حتی فعالیتهای بیشتری از خود نشان دهد، چراکه شواهدی وجود دارد دال بر اینکه بسیاری از سلفیها که در سوریه، عراق، بخشهایی از آسیای مرکزی، قفقاز شمالی و چچن شکست خوردهاند به قفقاز جنوبی نقل مکان کردهاند که این امر تهدیدی جدی برای ارمنستان و حتی گرجستان میتواند باشد.
به نظر شما با توجه به اینکه ارمنستان از اقتصاد قویای برخوردار نیست، اساساً این کشور توان مبارزه علیه جریان نسبتاً قدرتمند و ثروتمند سلفی را دارد و آیا ایران و کشورهایی مانند روسیه حضور یک کشور دارای اقتصاد ضعیف را در این جبهه میپذیرند؟!
بله! شاید ارمنستان اقتصاد ضعیفی داشته باشد و بخش قابل توجه بودجه این کشور از طریق دیاسپورای ارمنی و کمک کشورهایی مانند روسیه تامین شود و در کنار این امر، این کشور از نظر ژئوپلیتیکی نیز در وضعیت نامناسبی به سر میبرد؛ اما باید توجه کرد که ارمنستان از یکی از قدرتمندترین لابیها در آمریکا و اروپا به ویژه در فرانسه برخوردار است که این مهم را نباید از نظر پنهان داشت. ضمن اینکه قطعاً ایران و روسیه و یا سایر کشورهای درگیر مبارزه با جریان سلفیگری، از ارمنستان انتظاری فراتر از توان این کشور نخواهند داشت، بلکه همینکه یک کشور در منطقه قفقاز به عنوان متحد آنها حضور داشته باشد، میتواند در راستای منافع ملی آنها باشد. این نکته مهم را نباید از نظر پنهان داشت که چند ماه پیش جان بولتون در سفر خود به ایروان از مقامات ارمنستان خواست از هرگونه همکاری با ایران پرهیز کند، اما پاشینیان به طور صریح به او گفت که کشورش گسترش هرچه بیشتر رابطه خود با ایران را ادامه خواهد داد. این جسارت ایروان در مقابل واشنگتن موضوع مهمی است که در شرایط کنونی برای منافع ایران در منطقه حائز اهمیت است.
برگردیم به ابتدای بحث؛ بفرمایید که آیا ارمنستان و ایران دارای ظرفیتهایی هستند که روابط نزدیک دو کشور سبب گشایش در وضعیت آنها و به طور مشخص در ایران شود؟!
بله. علیرغم اینکه سطح مبادلات اقتصادی بین ایران و ارمنستان رقم قابل توجهی نیست، اما ظرفیت همکاری برای هر دو کشور قابل توجه هستند. ضمن اینکه جایگاه ژئوپلیتیکی ارمنستان برای ایران بسیار مهم است؛ چراکه این کشور مانع اصلی در محقق شدن یکی از بزرگترین تهدیدهای ایران یعنی اندیشه الحاقگرایانهی «پانترکیسم» است که از سوی آنکارا و باکو دنبال میشود. در حال حاضر ترکیه ارتباط زمینی با آسیای مرکزی ندارد و ارمنستان نقش حائل در این میان دارد. پس طبیعیست که تهران این جایگاه خطیر ارمنستان را در نظر بگیرد. همچنین با توجه به تنگتر شدن حلقه تحریمها، ارمنستان میتواند در زمینه دور زدن تحریمها کمک شایانی به تهران در اجرای این سیاست داشته باشد. فراموش نکنیم که در سالهای گذشته به ویژه در دوران تحریمهای همهجانبه غرب و آمریکا علیه ایران در دوران پیش از برجام، ارمنستان تنها همسایهی ما بود که هیچگاه اقدامی علیه ما نکرد و همواره در دور زدن تحریمها در کنار ایران قرار داشت.
فکر میکنید ارمنستان دارای شرایطی هست که بتواند یاریرسان ایران در دور زدن تحریمها و به طور کلی داشتن روابط دارای منفعت برای ایران باشد؟
پاسخ من به سوال شما به طور کلی مثبت است. منتها باید چند مساله را مورد نظر قرار داد. اولین مساله این است که سیاست ایران در قبال ارمنستان و به طور کلی در قبال منطقه قفقاز باید یکصدا باشد. در واقع اتفاقی که در حوزه خاورمیانه به ویژه سوریه و عراق افتاد و ما شاهد آن بودیم که تمام نهادهای حاکمیتی بر حضور مستقیم و فعال در آن دست کم در اظهارات خود اشتراک نظر داشتهاند. متاسفانه در مورد ارمنستان این اتفاق نیفتاده است و ما میبنیم که مثلاً نماینده ارومیه در مجلس شورای اسلامی از منظر قومیتگرایی به موضوع رابطه ایران با ارمنستان میپردازد و اظهاراتی خلاف رویکرد کلان سیاست خارجی ایران در قبال منطقه بیان میکند. شخصاً همواره فکر میکردم در موضوعاتی از سیاست خارجی کشور که رهبر انقلاب به طور صریح در مورد آن موضعی اتخاذ میکنند، نیروهای سیاسی ایران رویکردی خلاف رویکرد کلی نظام وایشان اتخاذ نمیکنند. اما در این مورد خاص میبینیم که اینطور نیست. نماینده مجلس ایران میگوید به خاطر دیدار پاشینیان از ایران و حضور او در باشگاه آرارات تهران، وزیر امور خارجه را در مجلس مورد سوال قرار خواهیم داد. این در حالیست که رهبری عالی نظام استقبال قابل توجهی از پاشینیان داشته و ایشان در این دیدار به صراحت بر لزوم داشتن روابط مستحکم، مستمر و دوستانه بین ایران و ارمنستان تاکید کردند. حال یک نماینده مجلس، مبتنی بر قومیتگرایی حرفهایی میزند که در واقع پالس منفی به ارمنستان میدهد.
این اظهار نظر از سوی هادی بهادری، نماینده مردم ارومیه در مجلس شورای اسلامی را نمیتوان به کل مجلس تعمیم داد. نظر مخالف یک نفر در سیاست خارجی کشور چندان نمیتواند اثرگذار باشد.
خیر! اولاً فقط یک نفر نبوده و متاسفانه دیگر نماینده ارومیه در مجلس نیز اظهاراتی مبتنی بر قومیتگرایی و بر خلاف سیاستهای کلان ایران در مورد دیدار پاشینیان از ایران مطرح کرده است. وی در اظهار نظری بسیار عجیب و خلاف موازین قانونی و نظامی در ایران اظهار کرده که هر زمانی لازم باشد با سلاح به دفاع از مردم مظلوم قرهباغ خواهیم رفت! در اینجا باید به این نماینده یادآوری کرد که اولاً این کشور فرمانده کل قوا دارد که شخص رهبری عالی نظام است و ایشان هستند که میتوانند فتوای جنگ صادر کنند نه نماینده مجلس! ثانیاً آقای نماینده متاسفانه معنای واژه مظلوم را هم دگرگون کرده است! ما اگر واژه مظلوم را به مردم فلسطین اطلاق میکنیم به این خاطر است که آنها فاقد یک دولت مقتدر هستند که دارای دستگاه و دیوان و ثروت لازم باشد. جمهوری آذربایجانی که دارای دستگاه و دیوان است، منابع نفت و گاز دارد، رتبه نخست جهان در رشد تولید ناخالص داخلی را کسب کرده و یکی از بزرگترین واردکنندگان تسلیحات نظامی از غرب به ویژه آمریکا و اسرائیل است، چطور مظلوم است؟! کشوری که با صرف هزینههای سرسامآوری المپیک اروپایی برگزار میکند و میزبان بسیاری از فستیوالهای پر خرج بینالمللی میشود چه طور میتواند مظلوم باشد؟! این نمایندگان محترم متاسفانه یک گزاره که اصالت انتساب آن به رهبری زیر سوال است با عنوان «قراباغ خاک اسلام است» را مطرح میکنند و دفاع از موضع باکو را ذیل اسلام و تشیع تعریف میکنند. این دوستان حتی یک بار پاسخ ندادهاند که کشوری که همایش همجنسگرایان برگزار میکند و همه ساله به دلیل برخورد با آئینهای مذهبی و حمله به عزاداران سیدالشهدا در نارداران، چندین شهید و زخمی به جای میگذارد، اساساً چه نسبتی با اسلام میتواند داشته باشد که ما برای آنها کاسه داغتر از آش شویم؟! آیا منافع ملی ایران عزیز را باید در پای قومیتگرایی این دوستان ذبح کرد؟! شاید شما مجدداً بگویید حالا دو نماینده نسبت به این مساله اعتراض کردند، اینکه دلیل نمیشود! در پاسخ به شما مجدداً میگویم متاسفانه این نوع واکنشهای قومیتگرایانه به حضور پاشینیان در ایران، فقط به این دو نماینده نیز منتهی نشده و نایب رئیس مجلس شورای اسلامی نیز وارد این بازی شد! توجه داشته باشید سیاست خارجی عرصه تکثرگرایی نیست. دموکراتترین کشورهای جهان هم در سیاست خارجی خود، از تشتت آراء پرهیز میکنند. وقتی رهبری عالی نظام، نیکول پاشینیان را به ملاقات گرم خود میپذیرد و از ارمنستان میخواهد بر خلاف خواست آمریکا روابطش با ایران را گسترش دهد، چه دلیلی دارد نمایندگان مجلس ما در موضعی قرار بگیرند که تنها جان بولتون و لابیهای صهیونیستی فعال در قفقاز در آن موضع قرار دارند و خواهان کاهش هر چه بیشتر روابط ایران و ارمنستان هستند؟! عرض بنده این است که اتخاذ این گونه مواضع از سوی نمایندگان که مبتنی بر قومیتگرایی و بر خلاف سیاستهای کلان کشور در سیاست خارجی است، آسیبهای غیر قابل جبرانی برای کشور خواهد داشت.
شاید این نمایندگان نگرانِ ناراحتی مقامات جمهوری آذربایجان از ایران و از دست رفتن منافعی که تهران از قِبَل رابطه با باکو میبرد باشند.
اولاً بر فرض که چنین باشد؛ اینها مگر حافظ منافع باکو در تهران هستند که نگران ناراحتی مقامات باکو شوند؟! ثانیاً زمانی که مقامات باکو از انواع و اقسام ارتباطات با اسرائیل پردهبرداری کردند، کدام یک از این نمایندگان مجلس نسبت به آن واکنش نشان دادند؟! اگر واقعاً به فکر منافع ملی کشور هستند، باید بدانند که منافع ملی، سیاست یک بام و دو هوا نیست و قومیت و … نمیشناسد! ثالثاً کدام ناظر بیطرفی است که نداند در سالهای اخیر بیشترین تحرکات ضد ایرانی در منطقه از طرف باکو رخ داده است. حتی در جریان ترور دانشمندان هستهای مقامات امنیتی کشور اعلام کردند طرحریزی و اجرای آن از طریق خاک باکو انجام گرفته است. دولت باکو چند سال پیش اقدام به وارد کردن موشکهای ضد کشتی به نام «گابریل ۵» از اسرائیل با قیمت بسیار بالا کرد. مگر نه اینکه این کشور با ارمنستان در حال جنگ است و تسلیحات وارداتی خود را باید مبتنی با جبهه قراباغ تنظیم کند؟! پس چرا در حالیکه ارمنستان محصور در خشکی است و فاقد نیروی دریاییست، باکو موشک ضد کشتی از اسرائیل به بهای گزاف وارد میکند؟! بسیاری از استراتژیستهای نظامی معتقدند که واردات اینگونه تسلیحاتِ بیربط با جبهه قراباغ از سوی باکو، صرفاً جهت تهدید ایران است؛ خاصه آنکه عمده این تسلیحات از اسرائیل خریداری میشوند. شما نگاه کنید که چندی پیش یک نماینده مجلس باکو، ایران را علناً به تجزیه شدن و محو کردن از روی کره زمین تهدید میکند اما حتی یک نفر از این نمایندگان ما به آن واکنش نشان نمیدهند! یا حدود سه ماه پیش رئیس جمهور جمهوری آذربایجان از یک تجزیهطلب رادیکال ایرانی رسماً تجلیل میکند و بسیاری دیگر از حمایتهای پیدا و پنهان دیگری که از تحرکات واگرایانه در ایران از سوی باکو انجام گرفته است. اما در این سالها حتی یک اقدام ضد ایرانی از سوی ایروان یا حتی غیر مستقیم از سوی خاک ارمنستان علیه ایران انجام شده است؟! نه تنها اینگونه نبوده بلکه لابی قدرتمند ارمنی در آمریکا و فرانسه در مواردی تحقق منافع ملی ایران را نیز در دستور کار خود قرار داده است.
با توجه به برخی از مواردی که به آنها اشاره کردید، میتوان نتیجه گرفت یکی از دلایل دیگرِ استقبال گرم مقامات ارشد ایران از هیئت ارمنستانی، هشدار به برخی از اقدامات خصمانه باکو علیه ایران نیز بوده است. این را تایید میفرمایید؟
احسنت! من معتقدم تهران قطعاً از این منظر نیز به روابطش با ارمنستان نگاه میکند. به هر حال سیاست «موازنه منفی» از سوی هر کشوری در اینگونه مواقع دنبال خواهد شد و ایران نیز از این قاعده نباید مستثنی باشد. همانطور که پیشتر عرض کردم، در سالهای اخیر ایران از سمت باکو با تهدیدهای بسیار قابل توجهی مواجه شده است. این تهدیدها در زمینههای گوناگون فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و حتی ارضی بوده است. حتی در سال ۲۰۰۱ در پی ماجراجوییهای ارضی و نفتی باکو در دریای مازندران که با نادیده گرفتن منافع ایران، به عملیات اکتشاف نفت در مناطق مورد اختلاف بین دو کشور مبادرت نمود، کار تا درگیری نظامی بین دو کشور پیش رفت. در این ماجرا تهران چندین بار به صورت دیپلماتیک به مقامات باکو هشدار داد تا قبل از مشخص شدن رژیم حقوقی دریای مازندارن، از اجرای طرحهای نفتی در آن پرهیز کند، اما این هشدارها مورد توجه دولت باکو قرار نگرفت و در نتیجه ایران با به پرواز درآوردن هواپیماهای نظامی خود بر فراز منطقه مورد مناقشه، باکو را وادار به عقبنشینی از عملیات اکتشاف در آن منطقه کرد. این امر نشان میدهد که تهران در تحقق منافع ملی خود در تقابلاتی که با باکو دارد، در صورت بیتوجهی مقامات این کشور به منافع ایران، به استفاده از ابزار قهری نیز متوسل خواهد شد و البته که این حق مشروع ایران نیز میباشد. پس طبیعیست که تهران از نزدیکی و گسترش روابط خود با ایروان به عنوان ابزاری برای دعوت باکو به در پیش گرفتن سیاست مسالمتآمیز در رفتارهایش با ایران بهره ببرد. البته این نکته را نیز باید مورد توجه قرار داد که اساساً روابط ایرانیان و ارامنه به دلایل مختلف، همواره روابط مسالمتآمیز و دوستانهای بوده و رهبری نیز در دیدارشان با نخست وزیر ارمنستان با یادآوری روابط گرم و صمیمی دو کشور در طول تاریخ، بر این مهم که ایران و ارمنستان هیچگاه با یکدیگر مشکلی نداشتهاند نیز تاکید کردند.
انتهای پیام