خرید تور نوروزی

توافقات پشت پرده روسیه علیه ایران؟!

برخی تحلیلگران و کارشناسان روابط بین الملل، بر این عقیده اند که روابط ایران و روسیه رو به سردی می رود و دلایل متعددی برای این تصور مطرح می کنند که قطعا رسانه ها نقش زیادی در شکل گیری آن داشته اند.

به گزارش اعتدال، در این مطلب تحلیل رسانه های بین المللی از روابط ایران و روسیه و نقش بحران سوریه در آن ارائه می گردد.

توافق روسیه با گروه های معارض در سوریه برای مهار ایران

رانيا مصطفى در العرب نزدیک به عربستان سعودی ادعا کرد: روسیه سعی دارد به تدریج فرش زیر پای ایران در سوریه را جمع کند؛ از این رو، با برخی گروههای معارض مورد حمایت ترکیه در ادلب صلح کرده و این گروهها را ملزم کرده است تا برابر مهار ایران در سوریه، راه حل سیاسی روسیه را بپذیرند.

در ادامه این مطلب ادعا شده است: ائتلاف استراتژیک بین مسکو و تهران در سوریه به پایان خود رسیده است و دیگر روسیه در میدان سوریه نیازی به شبه نظامیان ایرانی ندارد. نفوذ ایران در ارتش سوریه به عامل مهمی برای نگرانی مسکو تبدیل شده است و روسها بیم آن دارند که حضور ایران، مانع از رسیدن آنها به دستاوردهایی در سوریه شود.

این تمایل روسیه به کنترل ایران در سوریه، با شرط بین المللی که برای عدم کارشکنی در نقش روسیه در سوریه مطرح شد، تلاقی دارد. این شرط، در ابتدا توسط اسرائیل مطرح شد و به نظر می رسد دیدار اخیر بین پوتین و نتانیاهو، با هدف در هم پیچیدن صفحه اختلافات بین آنها انجام شد تا بار دیگر در خصوص هماهنگی نظامی در اسمان سوریه به توافق برسند. در ادامه، هدف گرفتن پایگاههای ایرانی در سوریه، بعنوان منفعت مشترک روسیه و اسرائیل مطرح شد که اسرائیل با هماهنگی عالی با روسیه، زمام آن را در دست دارد.

در این بین، برخی دولتهای عربی پیشنهاد روسیه برای از سرگیری روابط با نظام سوریه را پذیرفته اند، اما در مقابل، خواستار مهار نقش ایران و ترکیه در سوریه شده اند.

در نهایت باید گفت روسیه با گروههای معارض مورد حمایت ترکیه در ادلب به توافق رسیده است تا در برابر اجرای یک تغییر سیاسی گسترده در مرحله اینده و دور کردن ایران از سوریه، این گروهها، صلح و راه حل سیاسی زیر نظر روسیه را بپذیرند.

از این رو، روسیه به نظام سوریه اجازه بمباران ادلب را داده است تا به این شکل، به ترکیه برای حل بحران جهادی و پذیرش راه حل مشترک روسی ترکی فشار وارد کند.

پایان ماه عسل ایران و روسیه به نفع نتانیاهو

رای الیوم نوشت: سفر نخست وزیر اسرائیل به مسکو در روز چهارشنبه، از جمله دلایلی است که تحلیلگران برای سردی روابط ایران و روسیه بیان می کنند. پس از آنکه این سفر چند بار به تاخیر افتاد، رسانه ها موافقت پوتین با این دیدار را دلیل دادن پاسخ مثبت او به خواسته اسرائیل مبنی بر خروج نیروهای ایرانی از سوریه دانستند.

اتفاق دوم، سفر اسد به تهران بود که در پی آن، رسانه ها این حرکت دمشق را به معنای سیلی آن به تحرکات مسکو برای به حاشیه بردن نقش ایران در سوریه دانستند.

اما حقایقی وجود دارد که پیش از پرداختن به اینکه آیا واقعا سردی در روابط بین ایران و روسیه ایجاد شده است یا نه، لازم است به ان توجه داشته باشیم:

1/ روسیه به اصل «نه دوستی دائمی است و نه دشمنی، بلکه تنها منافع همیشگی است»، باور دارد و به همین دلیل، در صورتی که روابط روسیه و ایران شاهد نوعی سردی و حتی تنش باشد، نباید متعجب شویم؛ چرا که اگر مسکو قانع شود که منافع آن با منافع تهران در تعارض است، قطعا چنین رفتاری خواهد داشت.

2/هیچ کس منکر این مساله نیست که مسکو و تهران نقش بارزی در خاموش کردن آتش بحران و جنگ در سوریه داشتند و حتی اگر در برخی موارد منافع ایران و روسیه با یکدیگر تلاقی نداشته باشد، دلیل نمی شود که این دو دولت از هدف مهمتری که به نفع هر دو آنهاست، یعنی بازگشت استقرار در سوریه، غافل بمانند.

3/ محال است که مواضع و سیاستهای دولتها صد در صد با یکدیگر مطابقت داشته باشد و غالبا دولتهای متمدن به دنبال عناصر مشترک برای تحقق منافع خود هستند، حتی اگر این عناصر واقعا اندک باشد.

4/ بحران سوریه کاملا به پایان نرسیده است که بگوییم نیازی به دیدار و هماهنگی نیست، بلکه در حال حاضر نیاز بیشتری به هماهنگی وجود دارد. در گذشته، تلاشها بر حل نظامی بحران سوریه متمرکز بود و هر یک از دولتهای ایران و روسیه یک هدف اصلی داشتند که همان إعمال سیطره نظامی خود بر سوریه بود و این دو توانستند نیروهای معارض مسلح را سرکوب کنند، اما عملیات سیاسی فعلی هماهنگی بیشتر بین انها را می طلبد.

5/ نقشی که روسیه در سوریه ایفا می کند، مستلزم آن است که در جایگاه بی طرف قرار بگیرد تا بتواند همه طرفها را در مورد ایفای نقش مثبت و سهیم شدن در پایان دادن به بحران، قانع کند و طبیعی است که مواضع و سیاستهای همه طرفها مطابق یکدیگر باشد.

6/ طبیعی است که هر طرفی تلاش کند تا خود را به شکل یک بازیگر اصلی در میدان سوریه مطرح کرده و نقش طرف دیگر که با سیاستهای آن در تعارض است را به حاشیه ببرد و متاسفانه می بینیم طرفهایی که نقش اصلی در ویرانی سوریه و حمایت از تروریستها داشتند، امروز می خواهند اینطور وانمود کنند که در عملیات سیاسی که در سوریه جریان دارد، نقش مهمی دارند!

7/ در سایه این واقعیتها، مسکو از مدتی پیش به دنبال بازگرداندن استقرار به سوریه بوده و در حال برداشتن گامهایی برای قانع کردن دولتها و برخی دولتهای عربی در مورد ضرورت تغییر سیاستهایشان در مورد سوریه است و سفر وزیر خارجه روسیه به قطر و عربستان در همین چارچوب جای می گیرد.

8/ با توجه به اینکه عربستان به نقش ایران در سوریه معترض است، این وظیفه به برخی رسانه ها سپرده شد که به موضوع تنش در روابط بین روسیه و ایران بپردازند و تاکید کنند که مسکو هم واقعا از نقش ایران در سوریه ناراضی است. تا شاید به این شیوه، اندکی از عطش عربستان کاسته شده و موضع آن در مورد بسیاری از مسائل مربوط به سوریه که در مقدمه آنها، مشارکت در بازسازی این کشور و بازگشت دمشق به اتحادیه عربی است، تغییر کند.

اما آنچه بین روسیه و ایران را جمع می کند، پرونده های زیادی است؛ بدین معنا که اگر روابط این دو کشور در جریان پرونده سوریه به سر رسید، روابط دو جانبه آنها در زمینه های دیگر تا اندازه ای عمیق است که عمر آن می تواند به چند دهه برسد؛ و از آن میان، می توان به نقش مسکو در توافق هسته ای اشاره کرد. در کنار پرونده های سوریه و توافق هسته ای، موارد دیگری نیز وجود دارد که روسیه و ایران را در یک مبدأ سیاسی مهم به هم پیوند می دهد و آن، مبارزه با تک قطبی بودن جهانی است؛ بویژه آنکه یکه تازی آمریکا، مصیبتهای زیادی به دولتهای مختلف در جهان وارد کرده، که در مقدمه آنها، عراق، لیبی و افغانستان است؛ از این رو بعید نیست که دو گانه ایران-روسیه بتواند نقش بارزی در دیگر پرونده های مهم ایفا کند.

نتانیاهو، را نجات را در روسیه می بیند

د. محمد السعيد إدريس در الاهرام چاپ قاهره نوشت: جنگی که در سوریه به راه افتاد و در پی آن بود تا با سوء استفاده از انتفاضه ملی که در برخی مناطق این کشور به راه افتاده بود، اهداف ابرقدرتها را محقق کند، یک فرصت تاریخی در اختیار رژیم صهیونیستی گذاشت تا با کمک آن، رویای خود را عملی کنند.

در ادامه این مطلب آمده است: هدف اصلی اسرائیل از این جنگ، سرنگونی نظام سوریه بود که در صورت وقوع می توانست اسرائیل را تا ابد از خطر ایران راحت کند. اما با ورود روسیه به این جنگ و شکست های پی در پی گروههای معارض در مقابل نیروهای نظام اسد، رویای اسرائیل کم رنگ تر شد و آنها با تغییر خواسته خود، خواهان خروج ایران از سوریه شدند تا به این وسیله به زعم خود با دو نقشه ایران مقابله کنند؛ که یکی از آنها، حضور نظامی ایران با مشارکت حزب الله و دیگر شبه نظامیان وابسته به آن در مرزهای شمالی رژیم صهیونیستی در جولان سوریه بود و هدف دوم، ایجاد یک راه زمینی بین تهران و بیروت که از خاک عراق و سوریه می گذرد، تا ایران به یک قدرت تهدید بزرگ برای اسرائیل در دریای مدیترانه تبدیل شود.

اسرائیل برای اینکه مانع از تحقق این دو هدف ایران شده و در نهایت بتواند نیروهای ایرانی را از سوریه خارج کند، بر سه سیاست اتکا نمود؛ 1-تکیه بر حضور نظامی آمریکا در سوریه و قانع کردن دولت آمریکا در مورد خطرناک بودن حضور نظامی ایران در سوریه، برای امنیت و موجودیت اسرائیل.2-حساب کردن روی حمایت روسیه از خواسته های اسرائیل در خصوص اخراج ایران از سوریه، با استفاده از معامله ای با مسکو و اعتراف اسرائیل به طرح روسیه در سوریه.3-انجام حملات تاکتیکی اسرائیل به پایگاههای ایرانی در سوریه، برای اینکه گزینه بقای حضور نظامی ایران در سوریه محال شود و این مهم از طریق تفاهم های لوجستیکی با روسیه، برای تضمین عدم برخورد بین جنگنده های اسرائیل و روسیه از اسمان سوریه ممکن می شود.

از این رو، تصمیم ترامپ مبنی بر خروج نیروهای آمریکایی از سوریه، اسرائیل را غافلگیر کرد. به ناگاه نخست وزیر اسرائیل خود را در میدان سوریه تنها یافت؛ چرا که یقین دارد بدون حمایت آمریکا هرگز قادر به آغاز جنگی علیه ایران نیست و در صورت ورود به نبرد با ایران، پاسخ این کشور بسیار سخت خواهد بود، تا حدی که می تواند موجودیت رژیم صهیونیستی را نیز تهدید کند.

در این شرایط، نتانیاهو روسیه را تنها راه نجات خود دید و به همین دلیل با اصرار به مسکو سفر کرد. نخست وزیر اسرائیل در سفری که آن را سرنوشت ساز خوانده بود به روسیه رفت، اما به نتیجه مطلوب نرسید؛ چرا که پاسخ پوتین به خواسته های او مبنی بر دور کردن ایران از سوریه، «فریبکارانه» و «فرضی» بود؛ در واقع رئیس جمهور روسیه در جواب این خواسته نتانیاهو، نه بله گفت و نه خیر. وی پیشنهاد داد تا یک گروه اقدام برای خارج کردن تمام نیروهای نظامی از سوریه تشکیل شود. به این ترتیب، پوتین با تعمیم دادن موضوع به تمام نیروهای خارجی حاضر در سوریه، از تمرکز بر نیروهای ایرانی سر باز زد یا بهتر بگوییم خروج نیروهای ایرانی را منوط به خروج تمام قوای خارجی نمود.

از مجموع صحبتهای پوتین در این دیدار، می توان اینطور برداشت کرد که ایران با تصمیم نظام سوریه در این کشور باقی خواهد ماند و در این شرایط، اسرائیل برای تعامل با ایران یک گزینه محال پیش روی خود دارد؛ یعنی جنگ فراگیر.. اما آیا می تواند؟! چالش مهمی که این روزها تمام اسرائیل و نه تنها دولت نتانیاهو، با آن مواجه است و در حالی که تصور می کرد جنگ و بحران در سوریه می تواند فرصتی تاریخی در اختیار رژیم صهیونیستی قرار داده و آرزوی آن را محقق کند، حال، نتیجه جنگ تبدیل به یک «خطرتاریخی» بزرگ برای اسرائیل شده است.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا