تعقیب و گریز فرح و محمدرضا پهلوی در خاطرات علم
«فکر میکند اینها با هم عقب زن بازی می روند»
«اکبر گنجی» در فیسبوکش روایت اسدالله علم، وزیر دربار شاه را با عنوان «تعقیب و گریز شهبانو فرح و محمدرضا پهلوی» اینچنین انتخاب کرده است:
“صبح شهبانو به رامسر تشریف بردند که کنگره پزشکی رامسر را افتتاح فرمایند. بنابراین قرار گذاشتیم با شاهنشاه بعدازظهر گردش برویم…شهبانو هرچه سعی کردند با تلفن نتوانستند ما را پیدا کنند. البته من ترتیبی دادم که چند دقیقه قبل از ورود شهبانو به موسسه اطلاعات، شاهنشاه وارد آن جا شوند. به خیر گذشت، گو این که سوء ظنی باقی ماند!” (خاطرات علم، جلد دوم، صص ۹۹- ۹۸).
“شاهنشاه قبلاً به من فرمودنده بودند که در غیاب شهبانو [که برای ۱۰ روز به شوروی رفته اند] به طور محرمانه به کیش می رویم. عرض کردم مگر ممکن است موکب شاه را طور محرمانه نگاه داشت؟ فرمودند پس چه کار کنیم؟ عرض کردم می توانیم برنامه داشته باشم.” (خاطرات علم، جلد دوم، ص ۱۲۰).
“واقعاً علیاحضرت فرح یک فرشته است. با من خوب نیست، حق دارد. چون اولاً مرا نمی شناسد، ثانیاً هر زنی- مثل زن خود من- با دوست نزدیک شوهر خودش خوب نیست، زیرا فکر میکند اینها با هم عقب زن بازی می روند و اتفاقاً درست هم هست.”(خاطرات علم، جلد دوم، ص ۱۳۷).
“سرلشگر هاشمی نژاد، فرمانده گارد، خواسته بود اجازه بگیرم با خانم خودش به مکه برود. به عرض رساندم، ضمناً عرض کردم، به او گفته ام خانم را به مکه بفرست، خودت هم فعلاً در این دنیا به بهشت برو! شاهنشاه خیلی خندیدند. فرمودند، اینها نمی گویند ماها خیلی فاسق هستیم؟ عرض کردم، این بزرگها که خیر، زیرا می دانند شما واقعاً و قلباً مرد خدا هستید. ولی سربازهای کوچک که تحت تأثیر تعلیمات قشری اسلامی هستند، فوق العاده ممکن است خطرناک واقع شوند. به این جهت در شبهای به اصطلاح عزاداری باید خیلی احتیاط کرد. من یک شب تاسوعا در شیراز، با آن که کاری نمی کردم فقط با دوستم بودم، نوکرهایم به من شام ندادند!” (خاطرات علم، جلد دوم، ص ۱۴۴).
انتهای پیام