خرید تور تابستان

سیل، تقدیر یا تدبیرِ ما؟!

آیت‌الله محمد سروش محلاتی در یادداشتی تلگرامی با عنوان “سیل، تقدیر یا تدبیرِ ما؟!” نوشت:

حادثه سیل در مناطق مختلف کشور بارِ دیگر سوال نقش تقدیر الهی یا تدبیر انسانی را در ذهنها زنده کرد. تقدیرگرایان هر حادثه را به اراده و مشیت الهی مستند میسازند و مردم را به تسلیم و رضا دعوت میکنند و در مقابل تدبیرگرایان همه حوادث را ناشی از سوء تدبیر انسانی میدانند و انسانها را به استفاده از عقل و تدبیر برای کاهش آن تشویق مینمایند. ولی تعالیم قرآنی به ما می آموزد که تقدیر هرچند حق است ولی رفتار انسانها نیز یک عامل موثر در آن بوده و تقدیر جدایِ از رفتار انسانها رقم نمیخورد: «وَ مَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ»(سوره شوری/۳۰) «فَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَ لٰكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ»(سوره توبه/۷۰) «ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ»(سوره روم/۴۱)

از امتیازات فقه شیعه (که مبتنی بر “اصل عدل” است) تاکید بر اختیار و مسؤلیت انسان است. براساس این مبنا، هیچ کس نمیتواند مسؤلیت رفتار خود را نادیده انگارد و خود را در پناه تقدیر مخفی نماید. مثلا کسی که مانعی در خیابان بوجود می آورد و یا حتی پوست میوه‌ای را در مسیر عابری می اندازد، نسبت به همه پیامدها و حوادث بعدی آن ضامن است. این یک اصل مسلم فقهی است که مستند به روایات است: «مَنْ أَضَرَّ بِشَيْ‌ءٍ مِنْ طَرِيقِ الْمُسْلِمِينَ فَهُوَ لَهُ ضَامِنٌ». این اصل، اختصاص به “طریق المسلمین” هم ندارد و همه فضاهای عمومی اعم از دریا و مرتع و جنگل و .. را در برمیگیرد. و چون این منابع حیاتی در اختیار دولت بوده و حفاظت از آنها از وظایف حکومت است، از این رو حکومت نسبت به آنها ضامن می باشد.

مسؤلیت حکومت دینی در قبال طبیعت، علاوه بر مبنای فوق نیازمند قبول یک اصل دیگر (اصل اعتبار علم و بکارگیری آن) نیز هست. زیرا صیانت از طبیعت بدون بهره گیری از دانش و تجارب بشری امکان پذیر نیست. استاد بزرگوار شهید مطهری در مباحث جامعه و تاریخ میگفت: طبیعت تا شناخته شده نباشد، ارباب انسان است و به هر نسبت که شناخته شود، خدمتگزار میشود و می توان آن را مهار کرد. یک نمونه آن بیماریهایی مثل وباست که روزی حاکم علی الاطلاق بودند و وقتی شناخته شدند از پای درآمدند و نمونه دیگر سیل است که امروز هم قابل پیش بینی است و هم از قبل قابل تدبیر است.

ولی اگر در جامعه دینی “علم” ارزش واقعی خود را نداشته باشد و از دانشِ متخصصان استفاده نشود و بنام دین تخطئه شوند و یا دیگران عرصه را بر ایشان تنگ کنند، چکونه می توان از طبیعت در برابر حوادث طبیعی حفاظت کرد؟ آن روز که مطهری رابطه علم و ایمان را بحث میکرد، میگفت: علم در برابر هجوم بیماریها و سیلها و زلزله ها ایمنی میدهد و ایمان در برابر اضطرابها و تنهائیها و پوچ انگاریها. ولی امروز ما با جمعی مواجهیم که میخواهند ایمان را جایگزین علم کنند و در حالی که خود بهره لازم را از علم ندارند، فرصت را از اهل دانش سلب میکنند و به نظر کارشناسی آنان وقعی نمی نهند . شگفت آور است که هنوز هم آثار نزاع علم و ایمان دیده میشود.

روحانیت و علمای دین در مواضع گذشته خود نشان داده اند که در تحلیل حوادث طبیعی تقدیرگرا نبوده و نقش بی تدبیری ها را نادیده نگرفته اند. مثلا در شهریور سال ۵۷ که زلزله هولناک طبس اتفاق افتاد، امام خمینی بجای آنکه مردم را به رضا در برابر قضای الهی فرا خواند، تلفات سنگین را ناشی از بی تدبیری رژیم پهلوی دانست و اعتراض کرد “در محیطی که زلزله خیز است هیچ گونه اقدامی برای حفظ جان مردم محروم صورت نگرفته ” ایشان به همین دلیل شخص شاه را عامل خراب شدن خانه ها در زلزله معرفی کرد : “شاه برای زلزله زدگانی دلسوزی میکند که “خود” در اثر بی توجهی در امور خانه سازی، خانه های آنان را بر سر مردمش خراب کرده است”

اگر این منطق درست است و کوتاهی دولت ها در پیشگیری از وقوع حوادث طبیعی یک عامل جدی در تلفات انسانی و خسارتهای گسترده مالی است، پس باید اجازه دهیم تا کارشناسان مربوطه بشکل مستقل بررسی نموده و نقش بی تدبیری ها را در این حوادث مشخص نمایند.
نظام میتواند این حوادث تلخ را فرصتی برای دیدن عیب های خود و اصلاح آنها قرار دهد. در غیر این صورت هر حادثه طبیعی در شرایط ضعف اعتماد عمومی زمینه یک آسیب اجتماعی و سیاسی را فراهم میسازد.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا