نگاهی به فیلم غلامرضا تختی
فرزانه متین در “سینما سینما” نوشت: همیشه یکی از سوالاتی که برایم ابهام داشت این بود که جهان پهلوان تختی ورزشکاری که بیش از ۵ دهه هنوز مردم کوچه و بازار در مورد شصحبت می کنند، چرا خودش را کشت؟۱۷ دی ماه هرسال که مصادف با مرگ تختی است این سوال ها پر رنگ تر می شود.من فقط شنیده بودم به دلیل اختلافات خانوادگی،خودکشی می کند اما مگر می شود یک پهلوان تنها به دلیل مشکلات زندگی مشترک، این کار را انجام دهد؟ اما حالا بهرام توکلی اثری ساخته که بیش از آن که به مرگ وی بپردازد، زندگی تختی را به نمایش می گذارد که از پس همین زندگی، فراز و نشیب ها،ناملایمتی ها، حسادت ها و بغض ها، مشکلات اقتصادی،نه گفتنش به حکومت، مشکلات خانوادگی و اختلاف طبقاتی با همسر، خودکشی یا مرگ آگاهانه اش قابل لمس می شود و با نوشیدن جام شوکران به زندگی اش پایان می دهد.
بهرام توکلی، کارگردان جسوری است که به سراغ اتوبیوگرافی یکی از شخصیت های پیچیده تاریخ رفته است.در واقع رفتن به سراغ زندگی غلامرضا تختی اصلا کار آسانی نیست اما توکلی به خوبی توانست از پس آن برآید.
یکی از دغدغه های اصلی بهرام توکلی ، روانکاوی آدم ها در فیلم هایش است و در این فیلم هم، وی بیشتر به جنبهی روانشناسی قهرمانی تختی می پردازد.
فیلم با شکست آغاز می شود و با شکست به پایان می رسد.اتاق منحوس ۲۳ هتل آتلانتیک داستان مردی را برای ما روایت می کند که در فقر و نکبت بزرگ شد، برای یاد گرفتن کشتی با ناملایمتی رو به رو شد به طوری که با کشتی گیر فرضی، تمرینش را انجام می داد تا این که در نهایت وارد تیم ملی کشتی شد و حالا زندگی غلامرضا در حال به اوج رسیدن است.او کشتی گیری جهانی می شود فردی که برای اولین بار در ورزش، مدال طلا را برای ایران می آورد.تماشاگران فیلم هیچکدام سکانس های میخکوب کننده کشتی ۱۹۵۶ ملبورن بین تختی و کشتی گیر امریکایی را فراموش نخواهند کرد .بعد از پیروزی تختی، دیگر ما با غلامرضا رو به رو نیستیم با جهان پهلوان تختی رو به رو هستیم که به کسی به جز حکومت نه نمی گوید.فعال سیاسی و عضو شورای مرکزی جبهه ملی، یار مصدق، دستگیری و کمک به مردم همانطور که همیشه نقل محافل بود و آنچه که باید برای انسانیت او تمام قد ایستاد، جمع آوری کمک برای زلزله زدگان بوئین زهرا بود.
محبوبیت همیشه در جوامع دیکتاتوری دردسر سار بوده و هست و تختی از این قاعده مستثنی نبود؛حالا محرومیت از کشتی، قطع حقوق، چپ شدن دربار با تختی و…همه این ها دست به دست هم می دهند تا پهلوان تنها بماند و این همان تنهایی پرهیاهو را برای ما تداعی می کند. حالا پای شهلا توکلی، همسر تختی به میان می آید و در اینجا فیلم با کاستی رو به رو می شود. فیلم جزییاتی از اختلاف تختی با همسرش را به ما نمی دهد که یا شاید هم توکلی به حرمت خود تختی که نمی خواست کسی وارد زندگی خصوصی اش شود، نخواسته بپردازد.با این حال مخاطب منتظر است تا جزییات بیشتری در مورد زندگی مشترک تختی بداند که این انتظار برآروده نمی شود و از سویی دیگر کم حرف بودن تختی هم چنگی به دل نمی زند.
با همه ی تفاسیر، توکلی به خوبی توانست مسیری را که تختی تا مرحله فروپاشی طی می کند تا جایی که افسردگی گریبانگیرش می شود را نشان دهد و مهر بر قطعیت خودکشی این قهرمان زده شود.
کارگردان تا جایی که توانسته بود به جزییات توجه کرده بود اما یکی دو تا را از قلم انداخته بود.دوستی دیرینه تختی با حاج محمود شمشیری ساحب رستوران شمشیری سبزه میدان ،از یارای باوقای دکتر مصدق که تختی سینی های غذار ا از حاج شمشیری می گرفت و برای دانشجویان در حال اعتراض می برد و همین دوستی شان باعث شد زمانی که تختی فوت کرد، شمشیری اجازه داد وی را در مقبره خانوادگی شان در ابن باوبویه دفن کنند و بعد از مدتی که حاج شمشیری فوت کرد در کنار جهان پهلوان تختی آرمید.
غلامرضا تختی سالهاست که از میان مردم رفته است با این که همه جا از وی صحبتی در میان است اما توکلی با ساخت فیلمی درباره ی او، یادش را برای همیشه در اذهان جاودانه کرد.
تماشای اثری به یادماندنی که شاید هر دهه یک بار ساخته شود را از دست ندهید.
انتهای پیام