دو نقد دیگر به مستند شجریان در شبکه افق
سید ابوالحسن مختاباد، روزنامهنگار و پژوهشگر تاریخ موسیقی معاصر و مجتبی اسکندری خبرنگار حوزه کتاب و اندیشه خبرگزاری ایلنا دربارهی مستند شجریان در شبکهی افق صداوسیما، در کانال تلگرامی باشگاه روزنامه نگاران نوشتند:
مستند افق منصفانه نیست
۱- مستند «از سپیده تا فریاد»بیدقتیهای تاریخی بسیاری دارد که مجال فراختری میخواهد، از جمله بیاعتنایی به برنامه گلهای رادیو(زیر نظر مرحوم پیرنیا و…) که گفتمانی را در موسیقی همان زمان ایجاد کرد و زنان و مردان خواننده و موزیسین بسیاری را در فضای موسیقی وزین ایرانی معرفی کرد و خواستاران فراوانی داشت که به آن اشارهای نشد و سعی شده موسیقی هنری دوره قبل انقلاب را تنها در موسیقی کانون چاووش و جریان زیر نظر استاد هوشنگ ابتهاج خلاصه کند و آن دوره را سراسر موسیقی کابارهای نشان دهد.
۲- مستند افق منصفانه نیست و سعی دارد دو دولت آقای هاشمی وخاتمی را در موضوع آقای شجریان بد جلوه دهد و به فشارهای دولت اول و دوم آقای احمدینژاد به استاد شجریان و هنرمندان نخبه موسیقی اشاره نمیکند.در حالی که مشکلات به خصوص در دوره آقای هاشمی با فشار نیروهای متعصب مذهبی مثل انصار حزب الله ایجاد شده و کنسرت سال ۷۴ استاد شجریان در نمایشگاه بینالمللی را نیروهای منتسب به این جریان و با حضور حاج بخشی تعطیل کردند و نه دولت آقای هاشمی که مجوز همین کنسرت را داده بود. در دوره آقای خاتمی(وزارت اشاد آقای مهاجرانی) نیز شجریان با ارکستر ملی حضوری شورانگیز داشت که نامی از این حرکت برده نشد.
۳- بیاعتنایی صدا و سیما به حقوق معنوی ومادی شجریان و هنرمندانی از این دست واین که سازندگان مستند به سراغ هیچ یک از عوامل صدا و سیما نرفتند و از آنها نپرسیدند که چرا از آثار هنرمندان، بدون اجازه از آنها استفاده سیاسی و ابزاری میکنید کاستی دیگر این مستند است و اصولا یکی از دلایل اصلی اعتراض و حتی سیاسی شدن آقای شجریان، همین استفاده سیاسی صدا و سیما از آثار آنها در مناسبتهای سیاسی ، بدون جلب رضایت از هنرمندانی چون شجریان بود.
سپیده تا فریاد ساختهی خبرگزاری تسنیم است
مستند از سپیده تا فریاد را خبرگزاری تسنیم ساخته و پخش آن برعهده شبکه افق بوده که جناب مهاجرانی بهطور اشتباه به این شبکه نسبت دادند.
این مستند در گزینش همکاران شجریان و تقطیع صحبتهایشان بسیار یکطرفه عمل کرده است.
حتی در برش تاریخ فعالیت هنری شجریان، با آنکه استاد مدتها در رادیو گلها و جشن هنرهای شیراز و توس به اجرای فعالیت مشغول بوده، در این مستند نادیده گرفته شده و همینطور از اساتیدی مثل داریوش طلایی، شکارچی، کیهان کلهر، مجید درخشانی، بهروزینیا، متبسم و امثالهم را نپرسیدند یا اگر هم استمزاجی صورت پذیرفته، احتمالا با خطوط قرمز مستندسازان همخوانی نداشته است!
نکته بسیار مهم دیگری که در فعالیتهای هنری استاد شجریان باید در نظر گرفت، این است که بسیاری از اساتید همکار شجریان که از نظر هنری و سِنی بزرگتر از او و یا دستکم در طراز او بودند، در قید حیات نیستند، اساتیدی نظیر بدیعی، محجوبی، شهناز، فرهنگ شریف، پایور، بهاری، کسایی، لطفی و مشکاتیان نیز در قید حیات نیستند و این در حالیست که عرضه تصویری از فعالیت هنری شجریان، بدون عرضه روایت و زوایه دید آنها نسبت به شجریان، زاویه دیدی بسیار معیوب و پرنقصان است.
جای میراثداران پدر در عرصه موسیقی، یعنی مژگان و همایون شجریان نیز، پر از خالیست!
من اگر به جای سازندگان این مستند (البته با زاویه دید شخصی) بودم، از “تفنگم را بده تا ره بپویم” تا “تفنگت را زمین بگذار” به عنوان تلورانس فعالیت این هنرمند چیرهدست آواز قرار میدادم. نقطه اپتیمم داستان را هم، روی آلبوم بیداد تا فریاد میگذاشتم که تقریبا کمنوسان است.
جای خالی هوشنگ ابتهاج، شفیعی کدکنی، شهرام ناظری و کامکارها هم توی ذوق میزند. آقای مهاجرانی، تاریخ موسیقی معاصر ایران را مرور کند.
انتهای پیام