مطالبهی حضور مسوولان ارشد در متن بحران منطقی است؟
روزنامه شهروند نوشت: در نخستین روزهای بحران سیل در استان گلستان آنچه که در شبکههای اجتماعی مدام بازگو میشد، این بود که «ببینید این مردم در چه وضعی هستند، آن وقت از مسئولان خبری نیست. دریغ از سرزدن مسئولان به مردم». واقعیت این است که اگر این مطالبات با هدف همدردی با مردم آسیبدیده بیان شده باشد تا حدودی قابل درک است اما اگر انتظار این است که مسئولان کشور یکی پس از دیگری به مناطق سیلزده بروند، امری نادرست و غیر کارشناسی و البته احساسی است.
واقعیت این است که بزرگترین همدردی مسئولان عالیرتبه کشور با آسیبدیدگان سیل اخیر میتواند این باشد که در امر کمکرسانی و امداد با قدرت بیشتر، هماهنگتر و حرفهایتر عمل کنند؛ منطقه بحران جای دیدوبازدید و سرکشی نیست. منطقه بحران باید به کل در اختیار امدادگران، سازمانهای امدادونجات و مبارزه با بحران و گروههای لجستیکی باشد. شلوغشدن منطقه به هر نحوی اعم از اینکه مردم عادی باشند یا مقامات و مسئولان مختلف از نهادهای مختلف نه کمکی به حل بحران میکند و نه اثری در کاهش آلام مردم آسیبدیده دارد.
بله؛ سیل تماشا ندارد! سیلزدگان نیز تماشا ندارند. آنها بیشتر از تماشا به کمکها از طرق کارشناسی و حرفهای نیاز دارند. در طی دو هفته اخیر بارها و بارها شاهد تصاویر مسئولان غیر مرتبطی بودیم که از عالیرتبه و میانرتبه تا کمر در آب فرو رفته بودند و چکمهپوش در میان آبها به دیدن آثار ویرانیها میپرداختند؛ تا حدی که گویی مسابقهای میان مسئولان در گرفته بود تا هر کدام به نوبت حتماً در منطقه بحران حضور یابند.
نمونه این اقدامات را در هیچ کجای دنیا در بحرانها و بلایای طبیعی پیدا نمیکنید. بهتر است تکلیف را با افکار عمومی هم از همینجا روشن کنیم؛ افکار عمومی هم باید بدانند که مسئولان غیر مرتبط با بحرانی در کشور وظیفه ندارند خود شخصاً در مناطق بحران حضور داشته باشند. کار مقامات عالیرتبه کشور حضور در اتاقهای فرمان، بررسی ساعت به ساعت وضعیت بحران و صدور دستورات مناسب برای کاهش آسیبها و کنترل بحران است. حضور در منطقه بحران تنها باید محدود به نیروهای متخصص و باتجربه اعم از امدادگران، سازمانهای مبارزه با بحران، تامینکنندگان مجاز و آموزشدیده اقلام لجستیکی باشد و البته نیروهای انتظامی برای برقراری امنیت منطقه است.
منطقه بحران نباید درهایش به روی همه باز باشد. قرار نیست مقام و مسئول غیر متخصص در منطقه بحران حضور یابد و نظری بدهد و دستوری صادر کند؛ این اقدام تنها منجر به بروز ناهماهنگی در تصمیمگیری واحد در امر مبارزه با بحران میشود. علاوه بر این حضور یک مقام عالیرتبه، به این صورت در میانه بحران، جدا از تجمع مردم، موجب میشود دیگر مسئولان نیز سعی کنند از یکدیگر گوی سبقت (شما بخوانید گوی خدمت) بربایند؛ چراکه امروز با پدیده شبکههای اجتماعی مواجه هستیم که اگر چه در بسیاری مواقع کارکردهای مثبت اطلاعرسانی دارند اما در برخی مواقع نیز همین شبکههای اجتماعی به واسطه فراگیر بودنشان و همچنین به این دلیل که در دسترس همه هستند، موجب پخش و گسترش اظهاراتی از این دست میشوند که فلانی در منطقه حاضر بود اما ظاهراً فلان مسئول هنوز خواب تشریف دارد همین موضوع موجب میشود دیگر مسئولان نیز دست بجنبانند و سری به منطقه بحران بزنند غافل از اینکه این اظهارنظرها کاملاً غیرکارشناسی بوده و کمکی به حل بحران نخواهد کرد.
علاوه بر این دامنزدن به این موضوعات غیرکارشناسی وحدت ملی را خدشهدار و موضوع محوری را از بحث بحران منحرف کرده و سیاست را وارد کار امدادونجات میکند که بسیار آسیبزا است. البته حضور در مناطق بحرانزده بعد از سپریشدن زمان بحران و برقراری ثبات نسبی از جمله انتظارات به حقی است که مردم میتوانند از مقامات کشور داشته باشند؛ اما در میانه بحران مسئولان بهتر است اسیر فشار افکار عمومی نشوند، در اتاقهای فرماندهی خود بنشینند و شرایط را از طریق گزارشها رصد کرده و دستورات لازم را بدون فوت وقت صادر کنند و در میانه بحران مدیریت را به سازمانهای مسئول و متخصص حاضر در منطقه واگذار کنند و خود تنها کار پشتیبانی از این سازمانها را به پیش ببرند.
انتهای پیام