چند پیشنهاد درباره ی محاکمه ی موسوی و کروبی
حسن فاتحی در یادداشت ارسالی به انصاف نیوز نوشت: بالاخره بعد از سالها حرف و حدیث های یک طرفه از سوی جریانی بر علیه سران جریانی دیگر، آیت الله صادق لاریجانی در جلسه ی عالی مسوولان قضایی، بیان داشتند “ما در محاکمه ی سران فتنه هیچ مشکل و خوفی از احدی نیز نداریم، پرونده های این افراد را به اندازه ی کافی مملو از موارد اتهامی می دانیم؛ لذا نتیجه ی بحث بنده این است که قوه قضاییه به لطف خدا به اندازه کافی اقتدار دارد و ما در وقت لازم که مجوز داشته باشیم به محاکمه این افراد خواهیم پرداخت، منتهی ما احساس می کنیم مساله تنها مساله ی قضایی نیست بلکه اینها دوباره بساط ایجاد یک فتنه دیگری را دارند و می خواهند از یک کانال و مسیر دیگری این فتنه را دنبال کنند که بحمدالله نظام این مجال را نخواهد داد و مردم ما بابصیرت تر و فهمیم تر و آبدیده تر شده اند و مجالی برای فتنه های آینده نخواهند داد”.
بنده در حد و اندازه ای نیستم که در برابر ساحت بزرگ رییس محترم قضاء، به نقد و نقادی بپردازم، منتها من باب آسیب شناسی و تذکر خطراتی که سوء مدیریت ها می تواند نظام اسلامی را با چالشهای فزاینده روبرو کند، به عنوان یک شهروند و اهل قلم در قالب چند سوال و پیشنهاد، دیدگاهم را مطرح می کنم، امید آنکه با رویکرد حکومت علوی که ناله ی پیر زنی فرمانداری را از طرف مولای متقیان علی (ع) به استیضاح می کشاند و … مرقومه ی بنده مورد توجه واقع شود.
اولین سوال این است که بر اساس کدام منشور اسلامی و بر اساس کدام قانونی از عنوان “سران فتنه” در مورد برادران دینی خود استفاده می کنیم؟
آیا صرف داشتن مسوولیت عالی، این اختیار قانونی را به می دهد که بدون فرایند محاکمه ی عادلانه در دادگاه اسلامی و صالح، از برچسب «سران فتنه» استفاده شود یا اینکه بدون مبنای قانونی و شرعی چنین کلمات با بار حقوقی بزرگ مطرح می شود؟
سوال دوم من این است که آیا زیبنده ی دستگاه قضای نظام اسلامی خواهد بود که افرادی را که با دلایل یکسویه و تفهیم نشده تاکنون، سالها محصور بوده اند، از حصر به دادگاه بکشانیم و در آنجا هم بدون اینکه اجازه ی طرح مسایل و دیدگاهشان در تریبون عمومی بدهیم، به حکمی محکوم کنیم؟
سوال سوم اینکه آیا جرم و قصور و بحران آفرینی طرف دیگر یعنی رقیب موسوی وکروبی، کمتر از اینها بوده است؟ چرا طرفی که با آن رویکرد، ملتی را به اینجا کشاند، محاکمه نمی شود؟ آیا فرض گرفتن مصونیتی فراقانونی برای برخی افراد، شائبه ی عدم بیطرفی دستگاه قضا و نظام اسلامی را به دنبال نخواهد داشت؟
اگر مصلحان اجتماعی را بایکوت کنیم، آیا همانهایی که در حرم حضرت معصومه و یا حرم امام راحل و در هر کوی و برزن با اشارتی بزرگان را به سخره گرفته اند، انقلاب اسلامی را به نفع خود مصادره نخواهند کرد؟
و اما چند پیشنهاد شهروندی که شما بزرگوار می توانید فکر کنید از طرف بهلول دیوانه است:
پیشنهاد اول اینکه نه در دستگاه قضا بلکه در رسانه ی ملی، فرصتی به محصورین داده شود تا در مورد رقیبی که حداقل در چهار سال دوم مدیریتش، به صورت تمام در مورد رقبایش هتاکی و فحاشی کرد، آنها نیز حداقل ساعاتی به دفاع از حیثیت و شخصیت خود پرداخته باشند، چه در این صورت بر همگان روشن خواهدشد که نظام اسلامی خادمان گذشته ی خود را هیچ وقت به عنوان مهره ی سوخته دور نمی اندازد و در این حالت خادمان فعلی نیز از اعتماد و شجاعت بیشتری بر خدمت برخوردار خواهند بود.
پیشنهاد دوم این است که با مبنای عادلانه و نگرش مساوی هم احمدی نژاد و هم موسوی و کروبی محاکمه شوند و هر حکمی که برای آقایان موسوی و کروبی صادر می شود با دو درجه تشدید برای احمدی نژاد صادر شود، چرا که احمدی نژاد چهار سال بعد هنجارشکنی مدیریتی کرد ولی رقبایش محصور ماندند.
پیشنهاد سوم این است که آنهایی که بانی اصلی حوادث 88 بودند، از شیفتگان احمدی نژاد در برخی نهادهای امانتی تا برخی افراد در شورای محترم نگهبان، آنها نیز به خاطر سوء مدیریتشان حداقل کنار گذاشته شوند و چهره های فراجناحی جایگزین آنها شود.
پیشنهاد آخر هم این است که موسوی و کروبی را اعدام کنیم، ولی اگر ایران به سوریه و عراق دیگری تبدیل شد و یا دشمنان کمین کرده ی نظام طرحی دیگر انداختند و از لج بازی افراطیون استفاده کردند، افراطیون موثر را به همان حکمی محکوم کنیم که برای موسوی و کروبی داده بودیم.
انتهای پیام