خرید تور نوروزی

اعتصاب خونین کارگری سال 1350

/ سالگرد اعتصاب کارگران جهان چیت کرج /

فهیمه فریدونی، خبرنگار انصاف نیوز: اردیبهشت سال 1350 شاهد یکی از بزرگترین و فاجعه‌بارترین اعتصابات کارگری در ایران قبل از انقلاب است. کارگران کارخانه‌ی جهان چیت کرج در اعتراض به دستمزد کم، ساعات کار طولانی و نبود بیمه به مدت سه روز دست به اعتصاب زدند. این اعتصاب که از تاریخ 6 اردیبهشت شروع شده بود در تاریخ 8 اردیبهشت با حمله‌ی گروهی از ماموران امنیتی رژیم شاه کارگران به رگبار بسته شدند.

کارگران جهان چیت از ششم تا هشتم اردیبهشت‌ماه به مدت سه روز در اعتراض به دستمزد پایین، ساعات کاری زیاد و بیمه نشدن و شرایط بد کاری دست به اعتراض و اعتصاب زدند. اعتصاب سه روزه و تجمع در محوطه‌ی کارخانه نتیجه‌ای نداد و کارگران تصمیم گرفتند به سمت وزارت کار در تهران راهپیمایی کنند. در میان راه، ساعت 5 بعد از ظهر وقتی که کارگران به کاروانسرای سنگی رسیده بودند، ژاندارم‌ها به سمت کارگران یورش می‌برند و آنها را به رگبار می‌بندند؛ در این حادثه 3 کارگر کشته و تعداد زیادی مصدوم می‌شوند.

روزنامه‌ی کیهان در هفتم اردیبهشت ۱۳۵۹، در آستانه‌ی نهمین سالگرد سرکوب اعتصاب کارگران کارخانه‌ی جهان‌چیت گزارشی کامل از ماجراهایی که منجر به این واقعه شده بود، منتشر کرد. در این گزارش آمده بود:

«سه روز بود که ۱۵۰۰ کارگر کارخانه‌ی پارچه‌بافی جهان‌چیت دست از کار کشیده بودند و برای احقاق اندکی از حق بسیار خود در محوطه‌ی کارخانه متحصن شده بودند. نه وعده‌ها و تهدیدات مهندس کارخانه و نماینده‌ی فرمایشی کارگران و نه اهانت‌های صاحب کارخانه هیچ‌کدام نتوانسته بود اراده‌ی آهنین کارگران را در هم بشکند و آنها را به داخل سالن‌ها بکشاند. کارگران به رییس کارخانه سه روز مهلت داده بودند تا به برآوردن خواست‌های آنان اقدام کند و حلقه‌هایی کوچک از زنجیر بزرگ روابط ظالمانه را از دست و پای آنان بگشاید. سرهنگ منصوری با یک اکیپ سرباز در محوطه‌ی کارخانه بالا و پایین می‌رفت و به کارگران گوشزد می‌کرد که چنان بلایی بر سر آنان خواهد آورد که دیگر هوس اعتصاب نکنند. این وضع تا نزدیکی‌های ظهر ادامه پیدا کرد و سرانجام سربازان که مقاومت کارگران را دیدند با خشونت آنها را از کارخانه بیرون انداختند.

کارگران در این وقت تصمیم گرفتند که برای رسانیدن صدای رسای خود به گوش دیگر کارگران به طرف تهران حرکت کنند. راهپیمایی در میان فریادهای حق‌طلبانه و تکبیرهای کارگران ساعت‌ها ادامه یافت. کارگران به مقابل پاسگاه ژاندارمری جاده تهران- کرج رسیده بودند، آنجا ژاندارم‌ها بازو به بازو در سه ردیف ایستاده بودند. کارگران خواستند زنجیر دست‌ها را پاره کنند و به راه خود ادامه دهند که ناگهان باران چوب و چماق بر سرشان فرود آمد و به دنبال آن اسلحه‌ها نشانه رفتند و با فرمان آتش سرهنگ منصوری با شلیک هر گلوله فریادی در گلو خفه شد و پیکری به خاک افتاد و بعد همه چیز به ظاهر آرام شد، نه فریادی برمی‌خاست و نه گلوله‌ای شلیک می‌شد، حتی بادی که از چند لحظه پیش شروع شده بود و گرد و غبار و کاغذ پاره‌های جاده را به هوا بلند می‌کرد دیگر نمی‌وزید. زمان توقف کرده بود و نمی‌خواست از این لحظه بزرگ به آسانی بگذرد و آنگاه صدای باران بود که سکوت سنگین لحظه‌ها را می‌شست و خاک‌های جاده تهران- کرج را در جویبارهای خون تطهیر می‌کرد.

ماموران غروب همان روز، زخمی‌ها را که هفتاد، هشتاد نفر می‌شدند تحت‌الحفظ به بیمارستان ۵۰۱ ارتش بردند و بی‌آنکه از تعداد دقیق کشته‌شدگان اطلاع دقیقی به دست آمده باشد شهیدان را به خاک سپردند تا آن آتش مقدس را که در سینه از هم دریده کارگران هنوز زبانه می‌کشید به خیال خود خاموش ‌سازند.

فردا، روزنامه‌های تحت سانسور نوشتند: «بعدازظهر دیروز به علت اجتماع عده‌ای از کارگران چیت‌سازی کرج (جهان‌چیت) در محل کاروانسرای سنگی، راه عبور و مرور وسایل نقلیه بسته شد و چون کارگران با وجود مذاکرات و اخطارهای متعدد ماموران، حاضر به خروج از جاده و گشودن راه نشدند، سرانجام کار به خشونت کشید.»

کارخانه پارچه‌بافی جهان‌چیت در سال ۱۳۳۴ در چهارصد دستگاه کرج تأسیس شد. کارخانه با چند دستگاه ساده پارچه‌بافی شروع به‌کار کرد اما بر اثر سود کلان این حرفه و ارزانی کارگران، این کارخانه خیلی زود توسعه پیدا کرده و به سه قسمت کامل ریسندگی، بافندگی و تکمیل پارچه تقسیم شد. فشار اقتصادی بر کارگران این کارخانه در سال ۴۵ به اوج خود رسید به طوری که کارگران با روزی ۳۰ ریال و ۱۲ ساعت کار طاقت‌فرسا به‌کار گرفته می‌شدند. اولین اعتصاب کارگران در همین زمان و با هدف کم کردن ساعات کار و اضافه کردن دستمزد انجام شد، اعتصابی که موفق بود و توانست ساعات کار کارگران جهان‌چیت را به هشت ساعت در روز برساند. اما به دنبال پیروزی اعتصاب یک گروه ۱۲ نفری از کارگرانی که در جریان اعتصاب فعال‌تر بودند، اخراج شدند.»

کارخانه جهان‌چیت کرج در سال ۱۳۱۷ شمسی ساخته شد و تولیدات آن شامل چیت، چلوار و متقال بود. ماشین آلات این کارخانه از آلمان و کارخانه فروشتال خریداری شد؛ اما با وقوع جنگ جهانی دوم، بخشی از ماشین آلات آن در آلمان و شوروی باقی ماند و سرانجام در سال ۱۳۲۷، راه اندازی کامل شد. بعد از وقایع شهریور ۱۳۲۰ و حضور حزب توده در صحنه‌ی سیاسی کشور، این کارخانه محل اصلی تظاهرات کارگری مربوط به این حزب بود و همان گونه که کارخانه حریربافی چالوس را دستخوش اغتشاش و اعتصاب کرده و سرانجام آن را تعطیل کردند، کارخانه چیت سازی تهران نیز بر اثر اعتصابات کارگری، بارها به تعطیلی کشانده شد و سرانجام با کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲، این کارخانه برخلاف حریربافی چالوس، بار دیگر فعالیت خود را از سر گرفت. [روزنامه اقتصاد]

در سایت «چشم انداز کارگری» نقل قولی از حسین امیری، یکی از کارگران اخراجی کارخانه‌ی روغن نباتی جهان راجع به اعتراضات آمده است که می‌گوید: «بخشی از این اعتراضات بر سر بیمه نبودن کارگران بود که با پیگیری‌های بسیار بالاخره همه‌ی ما کارگران روغن نباتی جهان بیمه شدیم. یک بار دیگر هم سر اینکه 12 ساعت در روز کار می‌کردیم اعتراض کردیم. حرف کارگران این بود که ساعت کاری باید به 8 ساعت در روز کاهش پیدا کند. اعتراضمان به جایی نرسید، ژاندارم آمد و مرا به همراه چند نفر دیگر به عنوان اخلالگر از شرکت اخراج کردند.»

این سایت در نقل قول دیگری از یک کارگر یزدی می‌آورد که: «کارگری که سال‌ها کار کرده بود را اخراج کرده و سه هزار تومان به او داده بودند. او برای شکایت به نزد فاتح می‌رود و فاتح می‌گوید چقدر به تو پول دادند؟ کارگر می‌گوید سه هزار تومان. فاتح می‌گوید پول را به من بده تا دستور دهم حق تو را بدهند. بعد که کارگر سه هزار تومان را به فاتح می‌دهد او سیلی محکمی به کارگر زده و فحش رکیکی به کارگر می‌دهد و می‌گوید گورت را گم کن. سال‌ها از کارخانه‌ی من نان خورده‌ای حالا باز هم می‌خواهی پول بگیری. عده‌ای هم می‌گفتند که در کارخانه اگر بافت پارچه کمی شل می‌شد کارگران را کتک می‌زد. برخی دیگر می‌گفتند که فاتح می‌گفته کارگر را باید گرسنه نگاه داشت تا کار کند.

بعد از اعتصاب فاتح ساعات کار کارگران را به هشت ساعت تقلیل داد اما کارگران سه شیفت 8 ساعته کار می‌کردند و حقوق پایه را هم به روزی 88 ریال بالا برد اما تا تابستان 52 خبری از افزایش دستمزدها نبود. اسفند 52 کارگران جهان چیت بار دیگر اعتصاب کردند و بخشی از حقوق خودشان را دریافت کردند.

محمدصادق فاتح یزدی

محمد صادق فاتح یزدی در سال 1277 در یزد متولد شد. او از بزرگترین و ثروتمندترین سرمایه‌داران پیش از انقلاب در ایران بود. وی مالک مجموعه بزرگی از کارخانجات و املاک از جمله کارخانجات روغن نباتی جهان، جهان چیت، پتو بافی جهان، چای جهان، صابون جهان و تعداد زیاد دیگری از اموال منقول و غیرمنقول بود؛ او همچنین بنیان گذار تعدادی محله واقع در شهر کرج من جمله جهانشهر، کوی کارمندان شمالی، کوی کارمندان جنوبی، چهارصد دستگاه بود. کارخانجات وی همچون سایر صنایع بزرگ پس از انقلاب مصادره شد. [وبسایت بنیاد خیریه فاتح]

فاتح یزدی در معرفی خود که در بخشی از وصیت نامه‌اش آمده است می‌گوید: «تولد من تقریباً  1277 در یزد می‌باشد و خدا را شکر می‌نمایم که در یـک خانواده اصیل و نجـیب و خـداپرست بـدنیا آمده‌ام و در تمام دوره زندگی که از سن چهارده سالگی شروع شده همیشه اوقـات خود را در شهرهای مـختـلف بیرجند، مشهد، تهران، کرج صرف امور عمرانی و آبادی و اقتصادی و عام المنفعه نموده و در هر قسمت به خواست خداوند متعال با حسن شهرت و اعتبارات خوب و نیکنامی توفیق (از حیث مادی و معنوی) حاصل گردیده وامیدوارم اقداماتیکه اینجانب در زمان حیات در هر قسمت نموده‌ام بعد از من به فرزندانم و نوه‌های عزیز به نحو احسن تعقیب خواهند نمود و موفق خواهند شد.

اینک لازم است از تـمام همکـاران صالـح و صمیـمی از همشـیره زاده‌ها و آقایـان غضنفر گرامیان و رو سا شرکتها و کارمندان و کارگران زراعتی و صنعـتی و غیـره کـه در تـمام امـور در شـهرهای مختلف و ایجاد شرکتهای متعدد صمیمانه مساعدتهای لازمـه برای پیشـرفت منـظور نموده‌اند تشکر می‌نمایم و از خداوند متعال توفیق و سعادت همه آنها را خواستار بوده و خواهم بود و انتظار دارم کمافی السابق در موسساتی که بمرور زمان بوجود و از هر لحاظ مورد استفاده عامه قرار گرفته و واقعاً حائز اهمیت است با مدیریت صحیح و سالم نگهداری خواهد شد. اگر خدای نخواسته در ضمن عمل اتفاقـاً فـیمابین روسا اختلاف نـظر حاصـل شود فـوری رفع خواهند نمود که به اصل موضوغ لطمه‌ای وارد نشود.»

سه سال بعد از اعتصاب جهان چیت، در بیستم مرداد ۱۳۵۳، فاتح در حالی که از تجریش عازم محل کار خود بود، ترور شد. در اعلامیه صادره از سوی سازمان چریک‌های فدایی خلق درباره‌ی ترور او آمده بود: «دادگاه انقلابی خلق، فاتح را به خاطر نقش موثری که در کشتار کارگران جهان چیت به عهده داشت و به خاطر حق‌کشی‌های ظالمانه‌اش در حق کارگران به مرگ محکوم کرد و فاتح خونخوار را به سزای اعمال ننگینش رساند.»

غلامحسین ساعدی در شماره هفتم فصلنامه الفبا که پس از مرگ او در پاریس منتشر شد می‌نویسد: «فتحعلی پناهیان جوان بیست و چند ساله… بچه عجیبی بود، سیانور هم در گوشه زبانش. همان بود که سرمایه دار گردن کلفت کرجی [فاتح] را کشت. همان که چای جهان را داشت.»

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. گزارش بی طرفانه نبود.

    شاید فاتح را بتوان به عنوان یکی از کارآفرینان نمونه مطرح کرد.
    همین که ایشان 400 دستگاه, جهان شهر, مجتمع های شمالی و جنوبی را احداث کرده شما پس از نیم قرن امروزه یک مورد این گونه را سراغ ندارید.
    انصاف داشته باشیم.
    من الله التوفیق

    4
    6
  2. سراسر دروغه و تحریف تاریخ از جانب هرکس مشمئز کننده و مهوعه…هر کس…سلطنت طلب یا چپ یا غیره…به کثافت کشیدن تاریخ به قصد بهره ی سیاسی کار کثیفیه.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا