«آیا روزهای خوشی در انتظار بشر است؟» | مناظره
روزنامهی سازندگی نوشت: مناظره مونک (Munk Debates) مجموعه مناظرههایی درباره موضوعات عمده در سیاستگذاری است که هر شش ماه یک بار در تورنتو در کانادا برگزار میشود. برگزارکننده آن بنیاد خیریه اوریا (Aurea) است که توسط پیتر مونک و همسرش ملانی تاسیس شد. پیتر مونک (۱۹۲۷ تا ۲۰۱۸)، بازرگان کانادایی-مجار، صاحب بزرگترین شرکت استخراج طلا در جهان به نام بریک گولد (Barrick Gold) بود و علاوه بر آن در صنایع الکترونیک و تجارت املاک نیز دست داشت و شرکتهای بزرگی تاسیس کرد. علاوه بر این یک دانشکده روابط بینالملل در دانشگاه تورنتو و یک مرکز قلب در بیمارستان غرب تورنتو از او به جا مانده است. ایده مناظرهها متعلق به یک نویسنده کانادایی ۴۹ ساله به نام رادیرد گریفیس (Rudyard Griffiths) است که در کمبریج و تورنتو علوم سیاسی خوانده و یک کتاب پرفروش به نام «ما که هستیم: مانیفست یک شهروند» (۲۰۰۹) منتشر کرده است.
گریفیس از سال ۲۰۰۸ تاکنون ۲۳ مناظره مونک برگزار کرده است. مناظرهها در تورنتو برگزار میشوند، در سالنهایی که با به شهرت رسیدن این برنامه هر بار بزرگتر میشوند. برای حضور در برنامه به مردم بلیت فروخته میشود و همه بلیتها در زمانی کوتاه خریداری میشوند. پیش و پس از هر مناظره از مخاطبان نظرسنجی میشود. برنده مناظره کسی است که تعداد بیشتری از افراد را متقاعد به تغییر عقیده کرده باشد. بنابراین نتیجه هر مناظره به صورت درصدی بیان میشود. ضمنا این مناظرهها از طریق رادیو و در سالهای اخیر از طریق خبرگزاریهای بینالمللی همچون بیبیسی نیز پخش میشوند.
بیشتر تغییر عقیده (۲۸ درصد) در مناظرهای در سال ۲۰۱۳ به دست آمد درباره اینکه «آیا مردان منسوخ شدهاند؟» و در آن چهار زن نویسنده (دو موافق و دو مخالف) به این موضوع پرداختند که در قرن پیش رو برای نخستین بار در تاریخ بشر زن بودن بهتر از مرد بودن است و مردان دارند به تدریج جایگاه خود را در محل کار، خانواده و در کل جامعه و حتا در سیاست از دست میدهند. در این مناظره موافقان برنده شدند. در سال ۲۰۱۱ نیز این پرسش مطرح شد که آیا قرن ۲۱ از آن چین است؟ در این مناظره مخالفان که هنری کیسینجر و فرید ذکریا بودند برنده شدند (۲۲ درصد). در آخرین مناظره مونک که در نوامبر ۲۰۱۸ برگزار شد، میزان تغییر عقیده حاضران درباره اینکه آینده سیاست در غرب پوپولیستی است یا لیبرال، صفر درصد بود و برای نخستین بار برندهای وجود نداشت.
تقریبا همه این مناظرهها به موضوعات سیاسی اختصاص دارند و از این نظر مناظرهای که در ۶ نوامبر سال ۲۰۱۵ برگزار شد به نوعی یکی از موارد استثنا به شمار میآید. موضوع آن پیشرفت بود. پیشرفت یکی از مفاهیم عصر مدرن است که افراد را ترغیب به بحث و گفتوگو میکند. از دوره روشنگری (Enlightenment) تاکنون، غرب همواره به این باور دیرپا ایمان داشته که از طریق تکامل نهادها، نوآوریها و ایدهها، شرایط زندگی انسان رو به بهبود خواهد بود. تصور میشود که این فرایند رو به شتاب باشد، چراکه تکنولوژیهای نو، آزادیهای فردی، و گسترش هنجارهای جهانی افراد و جوامع سرتاسر جهان را توانمند میسازد. اما آیا پیشرفت حتمی و ناگزیر است؟ به گفته منتقدان این برداشت درست است که تمدن بشر در دو قرن و نیم گذشته فرق کرده، اما بهتر نشده است. آنچه در یک دوره به چشم ما سدشکنی یا نوآوری میآید، در دورهای دیگر به عقبگرد یا محدودیت تبدیل میشود. خلاصه آنکه پیشرفت ایدئولوژی است و نه واقعیت؛ شیوهای برای اندیشیدن درباره جهان و نه توصیف واقعیت.
در هفدهمین مناظره مونک که در آن سال در تورنتو برگزار شد، استیون پینکر، دانشمند پیشگام در حوزه علوم شناختی، و مت ریدلی، نویسنده کتابهای پرفروش درباره تکامل جانداران، به عنوان موافق در برابر آلن دوباتن، فیلسوف مشهور، و مالکوم گلدول، نویسنده کتابهای پرفروش درباره روانشناسی اجتماعی، به عنوان مخالف، قرار گرفتند تا در این باره بحث کنند که آیا بهترین روزهای بشر در پیش رویش قرار دارند یا نه. اینها چهار نفر از تاثیرگذارترین و شناختهشدهترین اندیشمندان عصر ما هستند که به این مساله بنیادی میپردازند. به گفته برگزارکننده مناظره، رادریرد گریفیس، «در این سرگشتگی ازلی بشری قرار داریم که به عنوان یک گونه در حال پیشرفت هستیم یا نه.»
در یک طرف بحث، پینکر و ریدلی اعلام خوشبینی کردند و نظرشان را به بهترین شکل میتوان به این شرح جمعبندی کرد: با وجود تمام شواهد گذشته که نشان میدهند استانداردهای زندگی بالا رفته، نمیتوان از این دیدگاه دفاع کرد که بهترین روزها را پشت سر گذاشتهایم. در سوی دیگر، دوباتن و گلدول بیانگر دیدگاهی بدبینانهتر هستند و ادعا میکنند که پیشرفت علمی و تکنولوژیک را هرگز نمیتوان نشانه محض شادکامی دانست. خوشبینها ده عامل را فهرست میکنند (طول عمر، بهداشت و سلامت، رفاه، صلح، امنیت، آزادی، دانش، حقوق بشر، برابری جنسیتی، و هوش) که گرچه تدریجی اما به شکلی اساسی بهبود یافتهاند. به عقیده آنها این پیشرفتها به دلیل تمایل ذاتی ما به نشان دادن توجه و خبرسازی از تحولات منفی مغفول ماندهاند.
بدبینها طرف خوشبین را به شکل طعنهآمیزی «پولیانا» مینامند. پولیانا (Pollyanna) کتاب کلاسیکی است در ادبیات کودکان که در سال ۱۹۱۳ توسط نویسندهای آمریکایی نوشته شده و قهرمان آن کودک یتیم یازده سالهای به همین نام است که همواره خوشبین است. در روانشناسی از این اصطلاح در مورد کسانی استفاده میشود که سوگیری ناآگاهانهای به سوی مثبتاندیشی دارند. از سوی دیگر، خوشبینها نیز به بدبینها لقب «کاساندرا» مینامند. کاساندرا (Cassandra) در افسانههای یونان باستان دختر زیباروی شاه تروا بود. آپولو که عاشقش شده بود به او هدیهای داد تا در عوض کاساندرا نیز قلبش را به او بدهد. این هدیه قدرت پیشگویی بود، اما کاساندرا پس از گرفتن آن زیر قولش زد. آپولوی خشمگین که نمیتوانست هدیهاش را پس بگیرد، در عوض کاری کرد که هیچ کس پیشگوییهای کاساندرا را باور نکند. در زبان امروزی از کاساندرا به همین معنا استفاده میشود.
بدبینها (دوباتن و گلدول) ادعا میکنند که علم و پزشکی معمولا تصویری بیش از حد خوشبینانه و امیدبخش از جهان ارائه میدهند، تصویری که اغلب دارای بار سیاسی است، در
حالی که دیدگاه نه چندان خوشبینانه علوم انسانی و مرتبط با روان انسان عمدتا نادیده گرفته میشوند. درنتیجه بدبختیهای بشر را نمیتوان از طریق پیشرفتهای مادی که در استدلالهای پینکر و ریدلی به آنها اشاره میشود ریشهکن کرد. آنها به تحولاتی اشاره میکنند که به تشدید خطراتی انجامیدهاند که هستی بشر را تهدید میکنند و معتقدند که برجستهترین دستاوردهای علم در زمان ما ضمنا خطرات جدیدی نیز به وجود آورده و اینکه ما به عنوان یک گونه به جای آنکه این خطرات را از بین ببریم یا تاثیرشان را کاهش دهیم، فقط آنها را جابهجا و دوباره توزیع کردهایم.
نتیجه این مناظره نیز، به سبک همه مناظرههای مونک، بر اساس میزان تغییر عقیده مخاطبان تعیین شد: یک پیروزی ۲ درصدی برای پینکر و ریدلی، یکی از خفیفترین پیروزیها در تاریخ مونک.
استیون پینکر
Steven Pinker
پینکر (متولد ۱۹۵۴) زبانشناس و روانشناس شناختی کانادایی-آمریکایی و استاد گروه روانشناسی دانشگاه هاروارد و از طرفداران روانشناسی تکاملی، غریزی و ذاتی بودن زبان و نظریه محاسباتی ذهن است. مجله تایم او را به عنوان یکی از صد چهره تاثیرگذار جهان انتخاب کرده است. او غیر از آثار فنیاش، تعدادی کتاب عامهفهم پرفروش نیز نوشته است که معروفترین آنها «غریزه زبان» (۱۹۹۴)، «طرزکار ذهن» (۱۹۹۷)، «واژهها و قاعدهها» (۲۰۰۰)، «لوح سپید» (۲۰۰۲) و «جنس اندیشه» (۲۰۰۷) است. از این میان کتاب «لوح سپید» توسط بهزاد سروری و دانیال قارونی به فارسی ترجمه شده است (نگاه معاصر، ۱۳۹۴). ضمنا مقالهای از پینکر نیز در قالب کتابچه «بنیانهای ذاتی اخلاق» (تلنگر، ۱۳۹۶) توسط الهام ذوالقدر ترجمه شدهاند. اما کتابی از پینکر که به موضوع مناظره مونک ارتباط بیشتری دارد، «فرشتگان بهتر طبیعت ما: چرا خشونت کاهش یافته؟» (۲۰۱۱) است، کتاب حجیمی که برنده جایزههای پرشماری شد. جدیدترین کتاب پینکر با عنوان «اینک روشنگری» (۲۰۱۸) دنباله دیدگاه خوشبینانه او است که در آن از دادههای علوم اجتماعی برای طرح این مدعا استفاده میکند که شرایط زندگی انسان در دوران اخیر در مجموع بهبود یافته است.
مت ریدلی
Matt Ridley
ریدلی (متولد ۱۹۵۸)، بازرگان اشرافزاده انگلیسی (پنجمین وایکانت ریدلی)، لیبرتارین (آزادیخواه)، از مدافعان برگزیت و عضو مجلس اعیان بریتانیا است. ریدلی عضو انجمن سلطنتی ادبیات، آکادمی علوم پزشکی، و عضو افتخاری خارجی در فرهنگستان علم و هنر آمریکا است. او ضمنا برای عموم مطالب عمومی در زمینه علم، محیط زیست و اقتصاد مینویسد. در وال استریت ژورنال ستونی با عنوان «ذهن و ماده» دارد و برای تایمز نیز مینویسد. کتابهای او به سی زبان ترجمه شده و بیش از یک میلیون نسخه فروختهاند. از معروفترین آثار او می توان به «ملکه سرخ: جنسیت و تکامل در طبیعت انسان» (۱۹۹۴)، «خاستگاه فضیلت» (۱۹۹۶)، «ژنوم» (۱۹۹۹)، و «تکامل برای همه» (۲۰۱۵) اشاره کرده. اما از میان آثار ریدلی کتابی که بیش از همه به موضوع مناظره مونک نزدیک است «خوشبین منطقی: تکامل رفاه» (۲۰۱۰) است که عمدتا بر فایدههای تمایل ذاتی انسان به تبادل کالا و خدمات متمرکز است. به عقیده ریدلی این ویژگی، همراه با تخصصی شدن ناشی از آن، خاستگاه تمدن مدرن انسان است و هرچه انسان در مجموعه مهارتهایش متخصصتر میشود، به میزان دادوستد جهان و رفاه افزوده خواهد شد.
آلن دوباتن
Alain de Botton
دوباتن (متولد ۱۹۶۹) فیلسوف و نویسنده انگلیسی متولد سوئیس است و موضوع کتابهایش «فلسفه زندگی روزمره» هستند. دوباتن دوره دکتری فلسفه در دانشگاه هاروارد را نیمهکاره رها کرد تا کتابهایش را بنویسد. او در این کتابها که بسیار پرفروش بودهاند درباره عشق، سفر، معماری و ادبیات نوشته و تلاش کرده است تا ارتباط این موضوعات زندگی روزمره را با فلسفه نشان دهد. کتاب «مقالههایی در باب عشق» (۱۹۹۳) او که در فارسی با چند عنوان ترجمه شده بیش از ۲ میلیون نسخه در جهان فروخته است. ترجمههای متعددی از آثار آلن دوباتن به فارسی منتشر شده است: «آرامش»، «خوشیها و مصایب کار»، «مصیبتهای شاغل بودن»، «رواندرمانی چیست»، «شغل مورد علاقه»، «معماری شادمانی»، «تسلیبخشیهای فلسفه»، «هنر چگونه میتواند زندگی شما را دگرگون کند»، «هنر همچون درمان»، «هنر سیر و سفر»، «عشق، کار و منزلت در عصر مدرن»، «اضطراب منزلت»، «تشویش و منزلت»، «یک هفته در فرودگاه»، «سیر عشق»، «جستارهایی در باب عشق»، «چگونه عشق خود را پیدا کنیم»، «چرا با آدم اشتباهی ازدواج میکنید؟»، «پروست چگونه میتواند زندگی شما را دگرگون کند»، «چرا از چیزهای ارزان متنفریم»، «اضطراب موقعیت»، «درباره خوب بودن»، «۱۰۰ پرسش: جعبهابزاری برای گفتوگو»، «خبر (راهنمای کاربران)»
مالکوم گلدول
Malcom Gladwell
گلدول (متولد ۱۹۶۳) روزنامهنگار، سخنران و نویسنده کانادایی و عضو هیات تحریریه نیویورکر است. مجلههای تایم و فارن پالیسی او را در فهرست صد نفره خود برای تاثیرگذارترین افراد و اندیشمندان برجسته جای دادهاند. انجمن روانشناسی آمریکا و انجمن جامعهشناسی آمریکا او را به عضویت افتخاری خود پذیرفتهاند. از گلدول تاکنون پنج کتاب منتشر شده: «نقطه عطف: چگونه چیزهای کوچک میتوانند تفاوتی بزرگ ایجاد کنند» (۲۰۰۰)، «چشم به هم زدن: قدرت اندیشیدن بدون اندیشیدن» (۲۰۰۵)، «غیرعادیها: داستان موفقیت» (۲۰۰۸)، «آنچه آن سگ دید: و ماجراهای دیگر» (۲۰۰۹) که مجموعهای از مقالههای او در مطبوعات است، و سرانجام «داوود و جالوت: زیردستان، وصلههای ناجور، و هنر مبارزه با غولها» (۲۰۱۳). همه این کتابها که ترجمههای پرشماری از آنها به فارسی موجود است در فهرست پرفروشها بودند. گلدول ضمنا در صنعت پادکست نیز مشغول است. کتابها و مقالههای گلدول اغلب به پیامدهای غیرمنتظره پژوهش در علوم اجتماعی میپردازند و متکی به پژوهشهای آکادمیک، بهویژه در رشتههای جامعهشناسی، روانشناسی و روانشناسی اجتماعی، هستند. ترجمه کتابهای او با عنوانهایی همچون «استثناییها»، «غیرمعمولیها»، «چشمک»، «هنر شکست خوردن»، «داود و جالوت»، «موفقیت نخبگان» و بسیاری دیگر منتشر شدهاند.
انتهای پیام