منافع ملی و مواضع جناحی، تکرار کمدی تاریخ
محمدرضا بزمشاهی در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «منافع ملی و مواضع جناحی، تکرار کمدی تاریخ» نوشت:
1 . در سال 1369 رژیم بعث عراق اقدام به اشغال کشور کویت نمود. در آن زمان قدرتهای بزرگ جهانی لشکرکشی کمسابقهای تحت لوای سازمان ملل برای آزادی کویت و از کار انداختن ماشین جنگی عراق به راه انداختند. کشور ایران هم که تازه از جنگ هشت ساله رها شده بود و همدلی با هیچ یک از طرفین جنگ نداشت و میدانست حمایت از صدام به معنای رسمیت دادن به قدرت یک کشور دشمن در خلیج فارس و محدود کردن موقعیت جغرافیایی ایران در منطقه است و حمایت از آمریکا نیز به معنای صحه گذاشتن به حضور یک قدرت خارجی در منطقه و زمینه سازی برای فشار بیشتر به خود ایران است موضع بیطرفی فعال را اتخاذ کرد. اکنون با گذشت نزدیک به سه دهه از آن دوران هیچ تردیدی در صحت موضع اتخاذ شده از سوی جمهوری اسلامی ایران در آن زمان نیست.
اما در روزهای نخست حمله ائتلاف به عراق و کویت ناگهان حجت الاسلام سیدعلی اکبر محتشمیپور که یکی از لیدرهای اصلی جناح چپ یا جناح خط امام محسوب میشد در سخنانی از این موضع انتقاد کرده و گفت امروز صدام مانند خالد بن ولید است که گرچه در گذشته ضرباتی به اسلام زده بود اما پرچم اسلام به دست او افتاده است. وی گله کرد که چرا جمهوری اسلامی ایران موضعی بیطرفانه دارد و علیه آمریکا وارد جنگ نمیشود. البته مرحوم خلخالی هم سخنانی مشابه ایراد کرد. به دنبال این سخنان و تحت تإثیر ملاحظات جناحی سایر افراد منتسب به این جناح شجاعت اعلام موضع متفاوت را از دست داده و در اذهان عمومی سخنان محتشمی به عنوان مواضع جناح چپ شناخته شد و حتی طرح صلح حجت الاسلام کروبی رییس مجلس هم شنیده نشد. البته نگارنده هم که در آن دوره یک دانشجوی تازه وارد و به اصطلاح خودمان صفر کیلومتر بود؛ به حکم احترامی که برای جناب محتشمی قائل بود چنین موضعی را خیلی خوب پذیرفت.
به راستی اگر عدهای در آن زمان به صراحت میگفتند که این مواضع را قبول ندارند و با اینکه اختلافات سیاسی با هاشمی رفسنجانی دارند اما موضع او را در مورد جنگ خلیج فارس تإیید میکنند چه میشد؟ شاید بتوان یکی از عوامل شکست جناح چپ در انتخابات مجلس چهارم را همین سخنان نسنجیده و احساسی امثال محتشمی و سکوت دیگران دانست. در هر محفل و مناظرهای همه باید پاسخگوی این سخنان و مواضع میبودیم و همه بدهکار به کشور تلقی میشدیم که چرا چنین سخنانی گفته شده است.
آیا اگر عدهای دور اندیش عقل خود را دست افراد احساسی نمیدادند و به صراحت میگفتند که همهی جناح چپ و جناح خط امام این سخنان را قبول ندارد بهتر نبود؟
[ فایل صوتی بخشی از نطق علی اکبر محتشمی پور در سال 1369 ]
2 . در چند سال اخیر تحولات منطقهای جدیتر شده است. فشارها بر ایران افزایش یافته و نوعی شفافیت در مواضع کشورهای منطقه پدید آمده است. همسایگان تعارف را کنار گذاشتهاند. دیگر بحث این جناح یا آن جناح سیاسی نیست، بحث کلیت جمهوری اسلامی هم نیست، بحث دارد به تمامیت ارضی ایران میرسد. در این شرایط باید ببینیم هر طیف و شخصی که در مصدر تصمیمگیری باشد چه تدبیری میتواند بیندیشد. یک تجربهی چهل ساله موقعیت جغرافیائی و معادلات سیاسی ما را مشخص میکند، روندی که در چند سال اخیر با تدبیر شورای عالی امنیت ملی و تصمیمات مقام رهبری اتخاذ شده در مجموع و در کلیت بهترین تصمیمات بوده است. این روند شامل مذاکرات برجام و نیز تقویت حضور منطقهای با حمایت منطقی از متحدین مشخص در چهارچوب تعاریف ژئوپلیتیک است.
باید عرض کنم که متإسفانه بخش قابل توجهی از دوستان اصلاحطلب بدون داشتن تئوری جایگزین صرفاً برای احراز هویت سیاسی جداگانه به مخالفت با این روندها میپردازند؛ همان رویهای که در قصهی جنگ کویت مشاهده شد. خوب است به ماجرایی که در آن زمان در روزنامهی سلام نوشته شده بود اشاره کنم که در مجلس شورای اسلامی در حین گفتگوهای چند نفرهی نمایندگان از یکی از آنان پرسیده شده بود که آیا شما از صدام بدتان میآید یا از آمریکا. وی در پاسخ گفته بود من از هاشمی بدم میآید!
اکنون آیا ما دوباره دچار همان سیکل شدهایم؟ آیا به خاطر مخالفت و گله گذاری از بعضی مدیران کشور باید در یک روند لجوجانه با مواضع امنیتی نظام مخالفت کنیم؟ اگر در آن روز نیروهای جناح چپ با سکوت منفعلانهی خود به موضعی نسنجیده صحه گذاشتند امروز باید اصلاحطلبانی که کلیّت سیاستهای امنیت ملی کشور را قبول دارند سکوت را کنار گذاشته و به افکار عمومی اعلام کنند که معنای اصلاحطلبی انفعال در مسایل امنیتی نیست و تحلیلهای نسنجیدهی عدهای از دوستان را نباید به حساب همهی اصلاحطلبان گذاشت.
میتوان اصلاحطلب بود و از حضور مؤثر در عراق و سوریه و تقابل با ترکتازیهای بدخواهان ایران در منطقه حمایت کرد.
میتوان اصلاحطلب بود و راهپیمایی اربعین را به عنوان نماد قدرت دوستداران اهل بیت در مقابل دشمنان دین دانست.
میتوان اصلاحطلب بود و مجذوب دروغهای آمریکاییها نشد.
اگر در زمان جنگ کویت دانشجویی بیتجربه بودم و به حکم اعتماد و علاقه به لیدرهای خط امام سخنان جناب محتشمی را میپذیرفتم امروز با وجود احترام و علاقه به بزرگان اصلاحطلب که در میان آنها انسانهای پاک و سالم بسیار هستند اما منافع و امنیت ملی را فراتر از ارادت به این عزیزان میدانم. و هرگونه مخالفخوانی که صرفاً برای احراز هویت باشد را در این مقوله نادرست میدانم.
داشتن تحلیل درست و منسجم در مسایل امنیت ملی لازمهی یک جناح سیاسی است؛ اگر با آنچه انجام میشود مخالف هستیم باید جایگزین منطقی و منسجمی به جای آن ارایه کنیم.
انتهای پیام
عزیز من شما اصولگرایی ولی خودت نمی دونی . همین. البته با کلی خوشبینی . وگرنه که خب معلوم. اصولگراهای عاقل هم نباید این مواضع شما رو قبول داشته باشند یعنی همون عوامل فقر و فلاکت عمومی امروز رو
عامل اصلی فقر و فلاکت تنبلی جمعی ایرانیان و میراث سالیان دور است. با این فرمان که ملت و مسؤولان می رانند، نهایتا با کوتاه آمدن در مقابل آمریکا چند صباحی نفت بفروشیم، پس از آن چه کنیم؟ ثروت خدادادی را مفت فروختیم و رفت.
با سلام
مسئله نه تمامیت ارضی ایران و نه موجودیت جمهوری اسلامی در میان نیست بلکه تصمیمات صرفا هزینه را و جاه طلبانه عده ای است که متاسفانه هزینه آن را کل کشور باید بپردازد.
اگر مدیران و سیاسیون و مبارزین دو نسل اول انقلاب لطف کنند بازنشسته شوند و کار به دست نیروهای جوان و تحصیلکرده فارغ از دیدگاه سیاسی سپرده شود همچنین یک عفو عمومی گسترده اعلام شود ؛ شاید کاری بتوان کرد…
معلومه که مواضع افای محتشمی پور صرفا برای خوراک داخلی و ابزاری برای نقد سیاست های رسمی انروزها بود که چپ ها انرا لیبرالی و عدول از خط امام می دانستند، بوده است . اما الان وقت بحث انروزها نیست الان باید محتشمی پورهای جدید که خوراک برای جنگ و تحریم تهیه می کنند را تحلیل کرد