نقدی بر مستند انقلاب جنسی
سید هاشم فیروزی، روانشناس، در یادداشتی با عنوان «نقدی بر مستند انقلاب جنسی» که در اختیار انصاف نیوز قرار گرفته است، نوشت:
مستند سه گانه انقلاب جنسی ساختهی حسین شمقدری در طول چند سال گذشته توانسته است مخاطب قابل توجهی را در ژانر مستند به خود اختصاص دهد و به اصطلاح دیده شود. از منظر منتقد نکاتی که در این دیده شدن حائز اهمیت است حول دو محور اساسی است که نگارنده قصد پرداخت به آنها را دارد:
- علت دیده شدن
- مسوولیت اجتماعی تولید کننده اثر
❇️ علت دیده شدن:
۱. بکر بودن پرداخت به موضوع زیست جنسی آن هم از منظر رسانه خواه یا ناخواه توجه گزینشی مخاطب را به خود جلب مینماید و در گام اول صرف تولید یک اثر با مضمون زیست جنسی کمک شایانی به تولید کننده اثر در جهت دیده شدن مینماید چرا که دست بر روی حیطهای گذاشته که در عالم سکوت و کم توجهی قرار داشته است تا کنون!
۲. اما در گام دیگر همچنان که سید شهیدان اهل قلم آوینی همراه با دیگر متفکران حیطه رسانه همچون نیل پستمن یا مارشال مک لوهان اولویت اصلی رسانه آن هم از جنس دیداری را ایجاد سرگرمی و جذابیت میداند و نه تعقل! این مستند نیز با کمال تاسف در مواجه با زیست جنسی عنصر اصلی جذب مخاطب را جذابیت های آشکار و پنهان جنسی حول قوه شهویه قرار داده است. میزانسنها و دکوپاژ و در نهایت سکانسهایی موزیکال که پرداخت به آنها انصافا ضرورتی نداشت، در این مستند گویا داشت!
✅ در عین حال نگارنده نقد خود کاملا واقف است که نمیتوان شنا کرد و خیس نشد اما نکته مهم در اینجاست که آیا اساسا در این مستند شنایی صورت پذیرفته است؟!
و یا صرفا مخاطب خیس شده است!
قطعا پرداخت علمی به موضوع ناگزیر صحنههایی را به دنبال خواهد داشت که شاید به مذاق عدهای خوش نیاید اما بحث در مستند انقلاب جنسی بر سر اصالت است!
در هنگامی که اصالت جذابیت و عوام پسندی مبتنی بر یکی از سه قوه وهمیه، غضبیه و شهویه سرلوحه تولید اثر شما قرار گرفت دیگر محصول شما یک محصول تعقلی،منطقی، خیرخواهانه و دغدغه مندانه صرف نیست بلکه بیشتر یک محصول تجاری ، گیشه ای و شهره ای میباشد!!
❇️ مسوولیت و تعهد اجتماعی تولید کننده:
برای تولید یک اثر در رسانه های دیداری آن هم در ژانر مستند که نسبتا تعقل محور است و جهتش حل مسئله ی ایجاد شده در ذهن تولید کننده است، جدای از دغدغه که خود جای بحث دارد! نیاز به مقدمه بسیار مهمیست که منتقد آن را پژوهش مینامد!
مستند سه گانه انقلاب جنسی از بعد پژوهشی بس بسیار ضعیف و سطحیست آن هم در یک حیطه ی بسیار مهم و میان رشته ای که خود وسواس پژوهش و نگاه علمی در فهم مسئله و رسیدن به راهکار را صد چندان می نماید و در این بین اگر نبود نمونه موفق بازگشت گمورا (که عده ای قائل به کپی و ترجمه مستند هستند) با آن نگاه پژوهشی و فرایند تعقلی، شاید این گونه نمیشد به انقلاب جنسی تاخت!
✅ حضور در فضای رسانه یعنی دیده شدن ، انتقال پیام و ایجاد مفاهمه عمومی نسبت به پیام مد نظر و از این رو تولید کننده می بایست نسبت به پیام خود ، متعهد و مسئولیت پذیر باشد و این تعهد بدان معنی است که در وهله اول مخاطب بواسطه عنصر جذابیت بصورت ناجوانمردانه مسحور نشود و درثانی تولید کننده با یک نگاه عمیق و پژوهشی به سراغ مسئله ی مد نظر برود و صرفا بر اساس دغدغه و اندک فهم شخصی که جای تامل فراوان دارد، پیام را به ذهن مخاطب منتقل ننماید!
⛔️ مستند انقلاب جنسی نه یک روایت کلان از زیست جنسی غرب و پرداخت به علل و ریشههای بوجود آورنده تغییر در آن که خرده روایتهای بسیار کوچکیست که به خود آن خرده روایتها و تلاش در مشابهت سازی آنها نیز انتقاد جدی وارد است!
⛔️ مستند انقلاب جنسی با نخ تسبیح سختگیریهای کلیسا در وقوع انقلاب جنسی در غرب و انتقادهای جدی که به حاکمیت در درون کشور با زبان استهزا وارد میکند سعی در ایجاد یک مشابهت سازی و تداعی در ذهن مخاطب دارد.
اما انتقادی که به این پیش فرض ذهنی وارد است این است که آیا اساسا علت دگردیسی زیست جنسی در غرب صرفا سختگیری های کلیسا بود!؟
آیا مشابهت سازی تغییر زیست جنسی غرب صرفا با رویکرد سختگیرانه در داخل کشور قابل تصدیق است؟!
✅ اینها همان سوالات اساسی است که ضرورت پژوهش در تولید را میرساند.
از نظر نگارنده مواجه با پدیده های فرهنگی که خواستگاهی غربی دارند (همچون تغییر زیست جنسی در ایران مشابه غرب) بدون فهم دقیق علل و عوامل پدید آورنده آنها در خود غرب و سپس فهم دقیق وضعیت فرهنگی داخل کشور امری غیر دقیق است.
از نظر نگارنده فهم وضعیت جهان کنونی که به سمت یکسان شدن در عین چند پاره شدن پیش رفته و تا حدود زیادی نیز بدان دست پیدا کرده است بدون در نظر گرفتن مدرنیته و دوران پس از آن یعنی پست مدرن غیر قابل ممکن است و از این رو بدون در نظر گرفتن مکتب فکری حاکم بر غرب یعنی اومانیسم و گزاره هایش که در ابتدا تغییری شگرف در منظومه اعتقادی انسان کلیسا محور (بدون نگاه مثبت و منفی به کلیسا توسط نگارنده) در غرب بوجود آورد و بالطبع در این منظومه زیست جنسی را نیز بی نصیب نگذاشت و پایه های شکلگیری تمدن مدرنیته با ارکان: نفی مذهب، عقل باوری محض حاصل از نهضت روشنگری، ماشینیسم و به نوعی فتیشیسم را بنا نهاد، نمیتوان جمع بندی دقیق و جامعی نسبت به یک امر فرهنگی در غرب و یا با خاستگاه غرب داشت!
✅ در یک نگاه پژوهشی شاید بتوان بخشی از علل ایجاد تغییر در زیست جنسی غرب و مشابهت سازی آنها با ایران را برعهده کلیسا و حاکمیت مذهبی در ایران گذارد اما قطعا و یقینا مولفه های اصلی این تغییر را می بایست در دگردیسی اساسی در دوران جدید جست و جو کرد!
در ایران بر خلاف نقطه نظرات کارگردان مستند انقلاب جنسی مهمترین انتقاد به نهاد حاکمیت نه در جلوگیری مستقیم و غیر مستقیم از ارضای غریزه جنسی، بلکه بیشتر به نحوه مواجه با فرایند جهانی شدن ، مدرنیته و پست مدرن است که در ابتدا فهم صحیحی صورت نپذیرفت و در ادامه پلن بومی فرهنگ طراحی نگردیده است ! و این مواجه منفعلانه ماحصلی نداشته است جز ایجاد تغییر و مسئله در تمامی حیه ها مبتنی بر هوای تنفس شده ی جهانی!
⛔️ در دوران مدرن و پست مدرنی که ویژگی انسان و ملاک او از زندگی مصرف است و تا سرحد پرستش نیز پیش رفته است. مصرف گرایی ، لذت گرایی ، شهوت گرایی و در نهایت نیز پوچ گرایی پر بیراه نمی نماید برای این انسان و در این چرخه چرا زیست جنسی نیز از یک پروسه نیاز و تولید محور (خانواده) به یک پروسه مصرف محور (لذت، شهوت، تنوع تا سر حد جنون: انسان، حیوان، اشیاء) تغییر ریل ندهد!
⛔️ در دوره ای که نفی هرگونه روایت کلان و فرا روایت در اشکال ایدئولوژی، فلسفه، اخلاق و بویژه دین مشخصه بارز آن می باشد و بحث بر سر به اصل راندن حاشیههاست و هیچ قطعیت و ثباتی در گفتار، پندار و ایمان وجود ندارد و تکثر روایت های متعدد در حال خلق چالش است چرا انسان در زیست جنسی نباید سراغ همجنس گرایی برود!
چرا زن نباید به نهضت فمینیسم بپیوندد!
❇️ هدف از ذکر این مباحث مطرح کردن ضرورت نگاه پژوهشی و دقیق به مسئله مورد پرداخت در ظرف رسانه و پرهیز از روایت های شخصی و غیر کارشناسی بود.
✅✅✅ از نگاه نگارنده، مسئله ایران در مواجه با زیست جنسی خرده روایتهای مطرح شده در این مستند از جنس نبود مهارت های کلامی، اندام جذاب و عدم دسترسی به راه های ارضای نرم شده نیست، چرا که حرکت در این مسیر خود سرعت دهنده نگاه مادی به مفهوم عشق و تعمیق در فضای ابژه محوری مدرن و خلق مشکلات بیشتر است (البته رعایت این موارد ضروریست اما اصل نیست) بلکه مسئله اصلی تغییر نظام و مبانی ایدئولوژیک، ارزشی و هنجاری فرد در مواجهه با مدرنیته و پست مدرن با ابزار رسانه و …. است که رفتار های متناقضی با فرهنگ ایرانی اسلامی در حیطه های مختلف را خلق می نماید.
در پایان شایان ذکر است که نگاه و هدف نگارنده از معرفی مدرنیته و پست مدرن بعنوان علل اصلی شیوع تغییر در ایران صرفا نگاهی سلبی و منفی به تمامی جوانب این دو مفهوم نیست و بدنبال تطهیر نواقص حاکمیت نیز در این بین نبوده است، بلکه هدف فهم پدید آورنده و شتاب دهنده مسائل دوران جدید بود.
انتهای پیام
از کوزه همان تراود که در اوست