در چارچوب «برجام» یا «حفظ برجام»؟!
«محمد توکلی»، عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در یادداشتی دربارهی تصمیم جمهوری اسلامی ایران برای توقف اجرای بخشی از تعهدات خود در برجام نوشت:
پس از گذشت یک سال از شبی که با فرمان دونالد ترامپ برای خروج آمریکا از توافق هستهای، برجام متزلزل شد حالا رییسجمهور روحانی «تصمیم نظام» در برابر این اقدام دولت ترامپ را اعلام کرد. تصمیم اتخاذ شده از سوی تصمیمگیران سیاست خارجی در ایران در سه بازهی زمانی شصت روزه تعریف شده است، به شکلی که ایران در شصت روز نخست صدور آب سنگین و اورانیوم غنیشده را متوقف خواهد کرد، در صورت برآورده نشدن خواستههای ایران از طرفهای باقی مانده در برجام، به خصوص در دو حوزهی تحریمهای نفتی و بانکی بازهی زمانی شصت روزهی دوم آغاز میشود که در آن محدودیت غنیسازی در سطح ۳.۶۷ درصد کنار گذاشته شده و راکتور آب سنگین اراک به شکل پیش از برجام برخواهد گشت؛ این مرحله نیز شصت روزه است و اگر باز هم طرفهای مقابل نتوانند خواستههای طرف ایرانی برجام را برآورده سازند بازهی زمانی شصت روزهی سوم آغاز میشود که جزییاتی از آن هنوز بیان نشده است.
تاکید رییسجمهور روحانی و وزیر امور خارجه در چند روز اخیر بر این نکته بوده است که آنچه از سوی ایران بهعنوان پاسخی به اقدامات ایالات متحده در حال اجرایی شدن است همگی در چارچوب برجام بوده و نمیتوان بر اساس رویکرد تازهی جمهوری اسلامی به اجرای توافق هستهای، آن را پایان یافته تلقی کرد.
با نگاهی به مفاد برجام میتوان به این نتیجه رسید که سخنان مقامات ایرانی مبنی بر اینکه اقدامات صورت گرفته در چارچوب این توافق تعریف میشود منطبق بر واقعیت است اما پرسش اساسی آن است که آیا این اقدامات در چارچوب «حفظ برجام» هم بوده است؟!
به نظر میرسد که دلیل این تغییر رویکرد ایران نسبت به برجام تلاش برای وارد آوردن فشار به طرف مقابل برای محافظت از دستاوردهای اقتصادی برجام به ویژه در دو حوزه نقلوانتقال پول و فروش نفت بوده باشد. برخی اظهارات به تصریح و اشاره دربارهی امکان تغییر سیاست جمهوری اسلامی در موضوع مهاجرت و ترانزیت مواد مخدر را نیز میتوان در همین چارچوب ارزیابی کرد: تلاش برای استفاده از ظرفیتهای بالقوه جهت فشار وارد آوردن به اروپا برای حفاظت از دستاوردهای اقتصادی برجام.
اگر هدف توافق هستهای را اقتصادی بدانیم آنگاه میتوان چنین تغییر رویکردی را پذیرفت و پیشنهاد استفاده از همهی ظرفیتهای موجود برای وادار کردن طرفهای مقابل به حفظ وجه اقتصادی برجام را توصیه کرد، مشکل اما از آن جایی آغاز میشود که ابعاد مهمتر برجام در حوزههای امنیتی و سیاسی با چنین تغییر رویکردی تحت تاثیر قرار خواهد گرفت. به بیان دیگر میبایست برجامی باقی بماند که مبنایی برای چانهزنی جهت دست یافتن به امتیازات اقتصادی آن وجود داشته باشد. ادامهی روندی که از ۱۸اردیبهشت۹۸ آغاز شده است کمکی ناخواسته به تصمیم آمریکا در ۱۸اردیبهشت۹۷ است!
با چنین اقداماتی شکاف سیاسی بی سابقه میان آمریکا و اروپا در موضوع برجام بدون آن که در این یک سال استفادهی ملموسی از آن برده باشیم پر خواهد شد و از سویی دیگر ترامپ و همراهان جنگطلب او نیز با آغوشی باز به استقبال تصمیمات تنشزای بعدی ایران خواهند رفت.
اما راهحل چیست و آیا هنوز هم میتوان برای حفظ دستاورد تاریخ دیپلماسی جهان، برجام مسیری دیگر را طی کرد؟
به نظر میآید برای پاسخ به این پرسش میباید مسیری که به برجام ختم شد را به خاطر بیاوریم. مذاکرهای همهجانبه با جامعه جهانی که توانست در دو سال پروندهای دوازده ساله را ببندد. کوتاهترین مسیر برای حفظ منافع ملی ادامهی همان رویکرد برجامی در سایر حوزهها در پیش از خروج آمریکا از توافق هستهای بود اما حالا که به هر دلیلی آن فرصت طلایی سوخت، راهی جز انتخاب مسیر طولانیتر و سختتر نداریم. اگر برای ایران حفظ برجام هستهای حائز اهمیت باشد و دستاوردهای آن را در قالبی فراتر از رفع تحریم اقتصادی ببیند آنگاه میتوان امیدوار بود که «برجامها»، «برجام» را نجات دهند. بدیهی است که با وجود امثال جان بولتون در هیئت حاکمه ایالات متحده کار برای پیش بردن دیپلماسی بسیار سختتر از گذشته باشد اما تجربهی مذاکرات هستهای مشخص کرده است که پایان مسیر تخاصم، میز مذاکره است و نباید این ابزار مرسوم در عرصهی دیپلماسی را تبدیل به خط قرمزی کنیم که رفتن به سمت و سوی آن برابر با تسلیم تلقی شود.
کوتاه سخن آن که اقداماتِ در چارچوبِ «برجام» ایران در چارچوبِ «حفظ برجام» نیست و نه تنها نمیتواند کمکی به بازگرداندن دستاوردهای اقتصادی توافق هستهای کند بلکه سبب هُل دادن بیش از پیش اروپاییها به سمت آمریکا و تزلزل بیشتر از قبل این توافق تاریخی خواهد شد.
انتهای پیام