زمینهای بنیاد علوی!
علی شکوهی در یادداشتی دربارهی “زمینهای بنیاد علوی”در روزنامهی اعتماد نوشت:
تاریخ ایران یک شاهی داشت که به زمین خیلی علاقه داشت. رضاشاه را میگویم. او وقتی شاه شد هیچ چیزی نداشت یعنی از خاندان زمیندار زمانه خودش نبود اما وقتی از ایران رفت، املاک فراوانی در سراسر ایران به نام او ثبت شده بود. مشهور است که از هر منطقه و ملکی که خوشش میآمد، کافی بود به زبان بیاورد تا کارگزارانش به لطایفالحیل آن ملک را به نام او سند بزنند. اینگونه شد که در سراسر کشور زمینهای فراوانی به نام رضاشاه سند خورد و چون او نمیتوانست این زمینها را اداره کند، ناچار شد «اداره املاک» را تاسیس کند که خودش حکومتی بود. در برخی شهرها از جمله شهرهای مازندران ما یک دوره تاریخی داریم که به «دوره املاکی» مشهور است؛ دورهای که نمایندگان و کارگزاران اداره املاک قادر بودند به جای حکومت و ادارات رسمی تصمیم بگیرند، مردم را به فلک ببندند، آنان را به کارهای اجباری وادارند، با هر کسی که مخالف بودند تصفیه حساب کنند، بهره مالکانه زمینهایی را طلب کنند که مال شاه نبود و برای دریافت سند مالکیت شخصی، از مردم پول زور بگیرند.
بعد از رفتن رضاشاه، تصمیمات جدیدی گرفته شد و بنیاد پهلوی را ایجاد کردند تا هم این اموال اداره شود و هم جنبه عمومی به آن داده شود اما در کنار اعطای بخشی از زمینها به مردم، باز هم این محمدرضا شاه بود که بخش بزرگی از زمینها را به نام خود کرد و خدمات عامالمنفعه ادعایی هم محملی برای دربار و خاندان پهلوی شد تا دست به پولشویی بزنند و اموال عمومی را مالک شوند. انقلاب که شد بنیاد پهلوی در اختیار بنیاد مستضعفان قرار گرفت و سپس نام «بنیاد علوی» را به خود گرفت و از آن پس مردم برای حل مشکل همیشگی خود باید به سراغ بنیاد علوی میرفتند که جایگزین بنیاد پهلوی شده بود.
مشکل مردم در غالب این شهرها یک چیز بود: باید زمینهایی را که خودشان آباد و قابل بهرهبرداری کرده بودند و مالک آن بودند از کسانی دوباره میخریدند که هیچ کاری برای عمران آن نکرده و صرفا با زور و تزویر به نام خود ثبت داده بودند. علمای ما درباره شیوه مالکیت زمین از نظر فقهی، مواردی را ذکر میکنند که قطعا بر شیوه مالک شدن رضاشاه و محمدرضا شاه صدق نمیکند. آنان نه زمینهایی را آباد کردند و نه خریدند بلکه به زور و با استفاده از نفوذ سیاسی و قدرت نظامی و حکومتی و با اعمال نفوذ در دفاتر ثبت به نام خود سند زدند.
بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب در یکی از شهرهای شمال، برای تعیین تکلیف مالکیت برخی خوانین و صاحبان زمین و بنیاد پهلوی، هیات تحقیقی تشکیل شد که بنده هم یکی از اعضای آن هیات بودم. در بررسیهای صورت گرفته متوجه شدیم که اکثر زمینهای شهر و روستاهایی که در اختیار این افراد و بنیادها قرار دارد، به صورت شرعی و قانونی به مالکیت آنان در نیامده است. مثلا یکی از زمینداران بزرگ در آن شهر، کلیه زمینهای حدفاصل جنگل تا دریا را که شامل زمینهای چندین روستا بود، به نام خودش ثبت داده و از کشاورزان آن روستاها خواسته بود که زمینها را با دادن وجهی از او بخرند یا بعد از آباد کردن و قابل استفاده کردن زمین، به او بهره مالکانه بدهند.
از نکات عجیب این بود که در شهرهای مازندران، احمد قوام شیرازی هم زمین داشت و کارگزارانش مشغول اداره این زمینها بودند و از مردمی که درخواست سند میکردند، تقاضای پول میکردند که رضایت بدهند تا سند درخواستی صادر شود. ظاهرا رضاشاه در شیراز از زمینهای قوام خوشش آمده بود و آن زمینها را با زمینهای شمال که اساسا مالکش رضاشاه نبود ولی به نام خود سند زده بود، معاوضه کرد.
طبعا این شیوه مالکیت از نظر شرعی و قانونی رسمیت ندارد و بعد از انقلاب هم نباید به رسمیت شناخته میشد اما متاسفانه نوع مواجهه بنیاد علوی با مردم حکایت از آن دارد که مردم مالک زمینهای خود نیستند و مانند گذشته برای دریافت سند، باید آن را دوباره خریداری کنند. بنیاد علوی خود را مالک همه اموال و زمینهایی میداند که در اختیار بنیاد پهلوی بود و ظاهرا کاری به نحوه مالک شدن آن اموال و املاک از سوی رضاشاه و محمدرضا شاه ندارد.
نکته تلخ این است که بنیاد پهلوی برای صدور سند به دریافت درصدی ناچیز از «قیمت منطقهای» ملک رضایت میداد اما متاسفانه بنیاد علوی به این میزان رضایت نمیدهد و حدود ۵۰درصد از «قیمت ارزش کارشناسی روز» را مطالبه میکند. معنی این رویه این است که شما برای ثبت زمینی که به پدران شما تعلق داشت و اکنون به شما رسیده، باید حدود نیمی از قیمت کارشناسی روز را به بنیاد علوی بدهید تا این کار ممکن شود یعنی زمینی را که شرعا مالک هستید باید از نهادی که شرعا مالک نیست، دوباره بخرید و این در جمهوری اسلامی جای تامل دارد.
البته به دنبال اعتراض مردم به این روند و انتشار این اعتراضات در رسانهها و تهیه گزارشهایی از سوی بنیاد مستضعفان و بنیاد علوی، راهکاری را با اجازه مقام رهبری در پیش گرفتند که برای تکهای از زمین افراد بیبضاعت و کمدرآمد یا فاقد زمین، با دریافت ارقام کمتر هم سند صادر شود که در جای خود گرهگشا بوده است اما هنوز هم بسیاری از مردم تحت فشارند و اساسا نمیتوانند به این پدیده تمکین کنند که اموال به زور ثبت شده یک بنیاد، در رژیم گذشته نامشروع بوده اما الان مشروع و از شیر مادر هم حلالتر شده باشد.
انتهای پیام
بشمارید املاک متصرفی اداره زمین شهری سابق وسازمان زمین شهری فعلی……