استاد شجریان و دولت بیزوال
احمد زیدآبادی در یادداشتی تلگرامی با عنوان “استاد شجریان و دولت بیزوال” نوشت:
من معمولاً به صحبتهای نمایندگان مجلس توجهی ندارم چرا که سخنان اغلب آنان، از سر آگاهی عمیق از مشکلات واقعی کشور نیست و تأثیرگذاریشان هم از پرتاب سنگی در تاریکی فراتر نمیرود و عموماً هم به هدف نمیخورد!
از این رو، اگر به نطق اخیر الیاس حضرتی واکنش نشان میدهم، از باب تعلق او به خانوادۀ مطبوعات کشور است و نه سمت نمایندگیاش در مجلس.
نطق حضرتی البته در مجموع بد نبود، اما زبانی که او در مورد استاد محمد رضا شجریان به کار گرفت، همۀ تلاشش در دیگر زمینهها را نیز هدر داد. منظورم از زبانی که او در بارۀ شجریان به کار گرفت صرفاً آن عبارت “در حال مردن ” نیست، بلکه نوع نگاه او به هنرمند و اصحاب قدرت و نسبت بین آنهاست. ظاهراً حضرتی میپندارد که اگر وزیر ارشاد از استاد شجریان عیادتی به عمل آورَد، مثلاً لطفی به استاد میشود، در حالی که ماجرا کاملاً به عکس است! هنرمندان اصیل و بویژه شخصیتی در حد و اندازۀ محمد رضا شجریان، نه نیازی به صاحبان موقعیت و جاه و مقام سیاسی دارند و نه رغبتی به دیدار با آنها در خود میبینند! حضرتی در واقع باید از استاد شجریان درخواست میکرد که برای حضور مقامهای دولتی در منزل خود به یکی دو تن از آنها هم وقت دهد تا این بندگان خدا نیز از چند عکس یادگاری بینصیب نمانند!
به گفتۀ حافظ شیراز:
دولتی را که نباشد غم از آسیب و زوال
بی تکلف بشنو دولت درویشان است!
به گمانم الیاس حضرتی این بیت از شعر حافظ را نخوانده است، اگر خوانده بود، جای دولت صوری و دولت واقعی را اشتباه نمیگرفت.
انتهای پیام