یاران آل سعود | نقد روزنامه ی جمهوری اسلامی
به گزارش انصاف نیوز، متن سرمقاله ی امروز روزنامه ی جمهوری اسلامی در نقد حمله ی جمعی افراطی به سفارت عربستان که تبعاتی برای کشور داشته است، در پی می آید:
بسمالله الرحمن الرحیم
باراک اوباما رئیسجمهور آمریکا مصوبه مجلس نمایندگان مبنی بر محدودیت تردد سفر کنندگان به یکی از 4 کشور ایران، سوریه، عراق و سودان را امضا و برای اجرا ابلاغ کرد. بدین ترتیب شهروندان 38 کشور جهان که برای تجارت یا گردشگری میتوانستند مدت 90 روز بدون دریافت روادید در آمریکا حضور یابند، اگر طی 5 سال گذشته به یکی از این 4 کشور سفر کرده باشند، لازم است برای سفر به آمریکا تقاضای روادید کنند.
هر چند جان کری، وزیر خارجه آمریکا طی یک مکاتبه رسمی در پاسخ به اعتراض دکتر ظریف وزیر امور خارجه کشورمان ضمن تلاش برای کم اهمیت جلوه دادن موضوع خاطرنشان کرده است که واشنگتن برای رفع تحریمها متعهد است و با استفاده از همه ابزارهای در اختیار خود اجازه نخواهد داد قانون جدید ویزا مانعی برای منافع اقتصادی ایران ایجاد کند، ولی مسئله حیاتی اینست که حتی در این صورت هم ابزارها در اختیار آمریکا هستند و واشنگتن هر زمانی که بخواهد و به هر نحوی که مایل باشد از همین ابزارها برای تاثیرگذاری بر منافع اقتصادی ایران سوءاستفاده خواهد کرد. علاوه بر این، تصمیمات واشنگتن بر منافع اقتصادی دوجانبه اثرگذار است و طیف وسیعی از منافع اقتصادی کشور از جمله گردشگری آسیب جدی خواهد دید و گردشگران خارجی ممکن است حاضر نباشند ریسک سنگین سفر به ایران با وجود چنین مخاطراتی را بپذیرند.
نباید تصور کنیم که حتی اظهارات و مکاتبه اخیر جان کری، میتواند ناقض مصوبات مجلس نمایندگان آمریکا باشد که اکنون با امضای اوباما رسماً به قانون لازم الاجرا تبدیل شده است و میتواند «نقض برجام» تلقی شود. اگر اوباما و دستیارانش مخالفتی با این مصوبه داشتند، میتوانستند از طریق راهکارهای قانونی، با پرهیز از هرگونه اقدام عجولانه و سریع، واکنش مناسبی در این مقوله از خود نشان دهند. از سوی دیگر با مروری بر فهرست 38 کشور موضوع بحث، بهتر میتوان دریافت که اصلیترین شرکای اقتصادی – تجاری ایران در این فهرست قرار دارند. اهمیت این نکته زمانی مشخص میگردد که به سفرهای زنجیرهای تاجران، مدیران و صاحبان صنایع و سرمایهگذارانی توجه کنیم که طی ماههای اخیر و پس از تصویب برجام برای بهبود و ارتقاء مناسبات اقتصادی – تجاری بویژه در قلمرو نفت، گاز، پتروشیمی و صنایع سنگین به ایران سفر کردهاند و یا در تدارک سفر هستند.
این، یک اقدام موذیانه است که واشنگتن برای «بازتعریف تحریمها در قالبی جدید» به آن متوسل شده و تلاش میکند یکبار دیگر تحریمهای مورد نظر خود را به صورتی ظاهراً متفاوت ولی با همان اهداف قبلی تحمیل نماید و سایر کشورها را نیز با خود همراه سازد.
شگرد جدید واشنگتن با این هدف طراحی شده که صرفنظر از تحریمهای آمریکا، آندسته از تحریمهائی را که توسط سایر کشورها رعایت و اجرا شده، مجدداً احیا کند و حتی ابعاد آنرا تقریباً بدون هیچگونه حد و مرزی تعمیم دهد و با تحمیل یک شرایط ویژه، اجرای آنرا تضمین کند.
این یک اقدام آشکار در مسیر «نقض برجام» است که مطابق مفاد برجام و در چارچوب تعهدات 1+5 باید از انجام هرگونه اقدام و اتخاذ هرگونه تصمیمی که به منزله احیای شرایط گذشته باشد، اجتناب میشد. بدین ترتیب جمهوری اسلامی ایران حق دارد از تمامی امکانات و ظرفیتهای موجود برای جلوگیری از اجرائی شدن «نقض برجام» جلوگیری کند تا از تکرار موارد مشابه نیز اجتناب گردد. واشنگتن مایل است با این تصمیم و اقدام خود واکنش احتمالی ایران و سایر شرکای خود در مذاکرات 1+5 را ارزیابی کند. این بدان معنی است که هرگونه اهمال، سهل انگاری و تردید در مورد اصل موضوع و واکنش ایران و سایر کشورهای عضو 1+5، پیامدهای قطعاً ناگواری را به دنبال خواهد داشت.
ناگفته پیداست که لازم است از کارهای هیجانی و احساسی بپرهیزیم ولی سکوت و بیتفاوتی در این مقوله به زیان کشور تمام خواهد شد. مطابق گزارشات دریافتی، وزارت خارجه آمریکا درخصوص پیامدهای این تصمیم مجلس نمایندگان هشدارهای لازم را داده بود و آنرا به منزله «نقض برجام» دانسته بود.
ممکن است این ذهنیت ایجاد شود که برای حفظ برجام، شاید تصمیمات تلافیجویانه و توقف اجرای برجام به مصلحت نباشد. اما دقیقاً برای حفظ برجام و دستاوردهای آن لازم است جدی بودن ایران به آمریکا گوشزد شود و مشخص شود که تعهدات برجام یکطرفه نیست که الزاماتی را صرفاً برای طرف ایرانی فهرست کند ولی نخستین اقدامات سایر طرفها ملازم «نقض برجام» باشد.
ایران باید نشان دهد که هم در تحقق برجام، هم در اجرای تعهداتش و هم در حفظ حقوق و منافعش جدی است و در هیچ موردی اغماض نخواهد کرد. برای جلوگیری از تکرار این اقدامات موذیانه لازم است جدی بودن ما، هم در کلام و پیام و هم در میدان عمل به وضوح نشان داده شود.
رژیم آل سعود با اتخاذ یک تصمیم انفعالی روابط خود با جمهوری اسلامی ایران را قطع کرد. اگرچه اساس استراتژی جمهوری اسلامی ایران بر تحکیم و گسترش روابط با سایر کشورها به ویژه همسایگان استوار است لکن در فرایند تنظیم مناسبات با سایر کشورها ملاحظاتی نیز وجود دارد که درک و رعایت پیچیدگیها و ظرافتهای آن باعث اعتبار سیاست خارجی میشود. طبعاً جمهوری اسلامی ایران از هیچ تصمیم و اقدامی برای قطع رابطه دیگر کشورها استقبال نمیکند ولی نوع برخورد کشورها با مسائل، در تصمیم سازیهای فیمابین اثرگذار است.
اگر مقامات تازه کار عربستان به این نکته کلیدی توجه میکردند، برای سرپوش گذاشتن بر خطاهای بیشمار خود به قطع رابطه با ایران متوسل نمیشدند ودیگر کشورها را نیز با ریخت و پاش دلارهای نفتی برای همراهی با خود، تحت فشار نمیگذاشتند.
ایکاش آل سعودی با مشاهده بیاعتنائی 1+5 به سفر غیرمنتظره «شاهزاده سعودالفیصل» وزیر خارجه سابق عربستان به ژنو در اوج مذاکرات برجام به وزن و جایگاه خود پی میبردند ودر همان اندازه ظاهر میشدند. وی که چندین دهه سکاندار دستگاه دیپلماسی آل سعود بود با سفر به ژنو سعی داشت مانع تحقق مذاکرات شود ولی 6 قدرت جهانی در محاسبات خود به این جمع بندی رسیده بودند که باید آن مذاکرات به نتیجه برسد. انزوای جهانی آل سعود با آن سفر سعودالفیصل و بیاعتنائی آشکار 1+5 در مقیاس جهانی به نمایش درآمد و همه دیدند که آن مذاکرات مطابق برنامه پیشبینی شده، به انجام رسید. هنگامی که «عادل الجبیر» وزیرخارجه عربستان شد، او هم نتوانست از روند تحولات پرشتاب منطقه و جهان، درسهای لازم را بیاموزد. آل سعود لازم بود این واقعیت عینی را درک میکردند که ایران اسلامی برای پیشبرد اهداف منطقهای و جهانی خود اگرچه به دوستیها و همکاریها احترام میگذارد ولی انصافاً نیازمند دوستی و همکاری با رژیم مفلوکی در حد و اندازه آل سعود نیست که به خاطر قطع رابطه چنین رژیمی دچار مشکل شود.
اکنون لازم است به موضوع مهم دیگری در همان مقوله بپردازیم و آن اینکه علیرغم جفای ظالمانهای که در طول چندین دهه در حق جمهوری اسلامی ایران شد، تدریجاً قدرتهای جهانی ناچار شدند به جایگاه و اهمیت واعتبار ایران اسلامی اعتراف کنند و خود را برای پذیرش چنین جایگاهی برای ایران آماده سازند. تقریباً روزی نیست که یک یا چند مقام برجسته بینالمللی با سفر به ایران برای بهبود و گسترش مناسبات همه جانبه برنامهریزی نکنند. اگرچه ایران سعی نمیکند با تلاشهای دیپلماتیک خود، جای دیگران را تنگ نماید یا جای آنها را بگیرد ولی آل سعود همواره نشان دادهاند که دچار «حسادت سیاسی» هستند و نسبت به مقبولیت و اعتبار منطقهای و جهانی ایران به شدت رشک میبرند.
آل سعود قطعاً به خاطر دارند ولی یادآوری این نکته خالی از لطف نیست که طیف وسیعی از کشورهای اروپائی در ماجرای سلمان رشدی درصدد برآمدند ایران را مرعوب و منفعل سازند و یکباره با ایجاد جنجال سیاسی – تبلیغاتی، سفرای خود را از ایران فرا خواندند ولی بعد از مدت کوتاهی مجبور شدند بدون سروصدا، سفرای خود را به ایران باز گردانند. بعلاوه آل سعود بخاطر دارند که وزیر خارجه انگلیس برای بازگشائی سفارت شخصاً به ایران سفر کرد ولی در اینجا بازگشائی سفارت انگلیس حادثه مهمی تلقی نشد. طرح این نکته نشانگر آنست که این تجربهها هم برای ما و هم برای دیگران، بارها تکرار شده و آل سعود هم اگر سعی دارد این تجربه را تکرار کند، بیوزنی و کم اعتباری خود را یکبار دیگر پس از تجربه ناکام سعودالفیصل در ژنو، به چشم خواهد دید. نباید از تحریکات و شیطنتهای رژیم صهیونیستی و اردوغان هم غافل شد. در همین مقوله برای مقابله با رشد فزاینده موقعیت سیاسی ایران در منطقه و جهان از هیچ کوششی فروگذار نکردهاند ولی حتی در آمریکا هم نتانیاهو نتوانست با سوءاستفاده از نفوذ لابی صهیونیستی «ایپک» و تضادهای ناشی از رقابت جمهوری خواهان برای تحقق اهداف خود بهرهگیری کند و کاری از پیش ببرد.
اگر آل سعود بهرهای از عقل و تدبیر داشتند، به جای صادر کردن تروریسم و سرمایهگذاری در ایجاد کانونهای بحران در عراق، سوریه، لیبی، یمن، بحرین، فلسطین و حتی در سایر کشورهای اسلامی غیر عرب، ذرهای به وحدت و همدلی و همفکری دنیای اسلام برای عبور از عقبههای سخت و سرنوشت سازی که دنیای اسلام دچار آنست، میاندیشیدند. آل سعود بدانند که با قطع رابطه و هر اقدام خصمانه دیگر نمیتوانند بر شکستها، ناکامیها و بدنامی خود سرپوش بگذارند.
موضوع مهم دیگر به حملات مشکوک به سفارت و کنسولگری عربستان در تهران و مشهد مربوط میشود که بهانهای به دست دشمنان به ویژه آل سعود داده تا مظلومنمائی کنند. کسانی که مرتکب این اقدامات خلاف شدهاند، قطعاً باید بهترین یاران آل سعود در ایران به حساب آیند. هر چند این اقدام مشکوک بلافاصله توسط مسئولین ارشد نظام محکوم شد و دستورات لازم برای مقابله با عناصر خودسر صادر گردید ولی شواهدی وجود دارد که نشان میدهد توطئهای هدفمند برای تغییر دادن موازنه به نفع آل سعود برنامهریزی شده بود که «نفوذیها» با سوءاستفاده از فرصت، به انجام آن مبادرت ورزیدند.
هنوز کاملاً روشن نیست که این عده از کجا سازماندهی و هدایت میشدهاند و طبعاً از طریق بازجوئی عناصر بازداشتی، این مساله روشن میشود ولی در این نکته کمتر میتوان تردید کرد که این حوادث، قطعاً تصادفی و بدون برنامهریزی رخ ندادهاند. موقعیت ممتازی که ملت برای تحقق آن سالهای درازی را انتظار کشیده و به برکت مجاهدتهای خستگیناپذیر عناصر فداکار، مومن، کاردان و مدبر در عرصه سیاست خارجی به دست آمده و درحال تثبیت است، نیاز به حفاظت و حراست دارد. این موقعیت ممتاز در سطح کشور و در سطح منطقهای و بینالمللی دوستان و دشمنانی دارد که ابعاد خشم و حسادت دشمنان را به چشم خود میبینیم. چرا باید کسانی به اسم دوستی و با ادعای انقلابیگری دست به کارهائی بزنند که دود آن به چشم نظام و انقلاب و مردم برود؟ آل سعود و همدستانش امیدوارند با بزرگنمائی این اقدامات نابخردانه، ابعاد عظیم اعتراض جهانی علیه جنایات خود را تحتالشعاع قرار دهند. همین لشکرکشی سیاسی – تبلیغاتی آل سعود برای جلب نظر سایر کشورها و ریخت و پاش دلارهای نفتی برای همدست نشان دادن رژیمهای دست چندم در جهت قطع رابطه سیاسی با ایران، به اندازه کافی گویاست و نشان میدهد که عناصر خودسر، چه هزینههائی به نظام و انقلاب و کشور تحمیل کردهاند. تکلیف «نفوذی ها» روشن است و برای موج سواری وسوءاستفاده از خشم و احساسات مردم، از هیچ شیطنتی فروگذار نمیکنند ولی قطعاً لازم است ما تکلیف خود را با عناصر خودسر، یکبار برای همیشه روشن کنیم.
عقلاً و منطقاً قابل توجیه نیست که عدهای به نام انقلاب و دلسوزی برای نظام، با اقدامات غیراصولی خود برای نظام، هزینه و خسارت ایجاد کنند و برای دشمن، «فرصت» سازی نمایند. در ماجرای سفارت و کنسولگری عربستان، قطع رابطه مهم نیست ولی اینکه این اقدامات خلاف موجب شد آل سعود بهانهای برای مظلومنمائی و سرپوش گذاشتن برجنایات خود پیدا کند مهم است. نظام جمهوری اسلامی باید برای همیشه تکلیف خود را با جریانهای خلاف روشن کند تا هرگز با هزینههای سیاسی ناخواسته و تحمیلی مواجه نشود.
انتهای پیام