یادداشت دوم جواد طباطبایی خطاب به خاتمی
سید جواد طباطبایی در یادداشت دوم خود در کانال تلگرامیاش خطاب به خاتمی دربارهی فدرالیسم نوشت:
یکی از مهمترین ایرادهای گروههای بزرگی از کسانی که در دورههایی از تاریخ ایران بر سرزمین و مردم آن فرمان راندهاند، پیوسته، این بوده است که چیز چندانی دربارۀ ویژگیهای کشوری که بر آن فرمان میراندهاند نمیدانستهاند. در تاریخ ایران کم نبودهاند «خربندگانی» که به امیری رسیدند یا «فرزندان شمشیری» که با قتل و غارت بر تخت سلطنت تکیه زدند و تا برآمدن خربندهای و فرزند شمشیری دیگر آنچه در توان داشتند بر رعیت خود بیرسمیها کردند. اما این نیز از ویژگیهای شگرف تاریخ ایران است که بسیاری از همین خربندگان نیز آنگاه که به امیری میرسیدند، در حدِّ توان خود، چیزی از ادب ایرانی و آداب ادارۀ این کشور پیچیده فرامیگرفتند. چنانکه در جای دیگری با تکیه بر سخن عطاملک جوینی به اشاره توضیح دادهام، ایران پیوسته در معرض وزیدن باد بینیازی خداوند بود و بسیار اتفاق میافتاد که سامان سخن گفتن نبود، اما سرو ایران در برابر وزیدن این بادها سر خم میکرد، ولی نمیشکست.
🖇مهاجران نافرهیخته عرب و ترک و مغول
وضع پرتعارض ایران چنان بود که گویی ایرانیان وظیفه داشتهاند مهاجران نافرهیختهای از عرب و ترک و مغول و افغانی را که این سرزمین را غارت میکردند ادب و آداب ایرانی بیاموزند. بسیار بوده است که ایرانیان به لحاظ نظامی مغلوب شدهاند، اما با این همه پیوسته پیروز فرهنگی بودهاند. این نکتهای شگرف و شگفتانگیز است و هیچ کسی را که به هر صورتی بخواهد بر این سرزمین فرمان راند نمیرسد که این درس تاریخ ایران را فراموش کند. اگر بخواهم در یک جمله اصل مطلب را بیان کنم میتوانم بگویم که چهل سالی است که این درس فراموش شده است. اگر در چهار دهۀ گذشته، و حتیٰ بسیار پیش از آن، فضای گفتگویی در کشور برقرار میبود، شاید، کسانی این درس را به فرمانروایان کنونی نیز یادآوری میکردند، اما نیازی به گفتن نیست که اگر گوشی برای شنیدن نباشد آنچه به جایی نمیرسد فریاد است. دوباره، به این نکته برخواهم گشت.
🖇رئیسجمهور اسبق لغتباز
در این یادداشت کوتاه، به مناسبت اظهارات رئیس جمهور اسبق، دربارۀ «مطلوبترین شیوه بودن فدرالیسم»، میخواهم بگویم کسانی که در دهههای اخیر در زیِّ رجال سیاسی کشور درآمدهاند، از همان آغاز، چیز چندانی دربارۀ آنچه میرزا ابوالقاسم قائممقام «عمل دیوان» میخواند نمیدانستند و در این چهار دهه نیز بسیاری از آنان هیچ یاد نگرفتهاند. بیشتر اینان اگر چیزی میدانستند، به تعبیری که میرزا علی امینالدوله دربارۀ سید جمال آورده، به «قوّۀ حافظه و لافظه» بوده و صاحبان این قوّه لغتبازان حرفهای هم باقی ماندهاند. در قلمرو سیاسات، رئیس جمهور اسبق، که به نظر من چیز چندانی دربارۀ ایران نمیداند، یکی از همین لغتبازان است.
🖇سخن بیمبنا گفتن بر پایه قوه لافظه
یکی از موارد این لغتبازی همان است که او در زمان ریاست نیز خطاب به جَمِّ غَفیری از رؤسای کشورهای اسلامی، که اغلب آنها با کودتایی بر مسند ریاست نشسته بودند، سجعگونهای میان جامعۀ مدنی و مدینةالنبی درست کرد و برهان قاطعی به دست علاقهمندان خود داد که بدانند رئیس جمهور محبوب آنان سیاست نمیداند. پیش از هبوط رئیس جمهور اسلامی وقت، و اطرافیان او، در پُستمُدرنیّت، کسی چنین خطای اسفناکی مرتکب نشده بود، اما به هر حال سیاست بر مبنای «قوّۀ حافظه و لافظه» الزاماتی دارد که سخن بیمبنا گفتن یکی از آنهاست.
🖇اتفاق شگفت حذف صفت «ملی» از مجلس
مورد جالب توجه در استفادۀ بیرویّه از مفاهیم اتفاق شگفتی است که در حذف صفت «ملّی» از مجلس افتاده و در مواردی نیز تالیهای فاسدی داشته است. همۀ مجالس دنیا از این حیث «ملّی» هستند که در این کشورها عصر نظامهای فئودالی به پایان رسیده و دولت و حاکمیت ناشی از ملّت است. اگر این وصف ملّی را برای برجسته کردن یک آرمان فراملّی از مجلس و دولت آن حذف کنیم، بر سر مجلس آن میآید که بر سر مجلس يازدهم آمد و نمانیدگانی مانند قاضیپور ادعا کردند که نمایندگان تورکستان هستند. البته، اگر در پشت پرده این بحران رفع و رجوع نشده بود، لابُدّ نمایندگان کوردستان بزرگ هم لایحۀ رفراندم برای استقلال کوردستان را به مجلس میبردند و استاد علوم سیاسی دانشگاه مادر هم به عنوان هوادار ازلی و ابدی حقوق بشر کار آنان را تصویب میکرد، شاید هم برای دفاع از آنان تفنگ برمیداشت!🖊
📋وقتی با مفاهیم علم پیچیدهای مانند سیاست به گونهای بازی کنند که ما تاکنون کردهایم و استادان دانشگاه مادر آنهایی باشند که هستند و همانها رایزنان رجال سیاسی کشور نیز باشند، نیازی به گفتن نیست که کشور در بیراههای میافتد که افتاده است. اگر استادان حقوق اساسی کارمندان مسلوبالعبارۀ دولت نمیبودند باید یکی از آنان میگفت که تا اطلاع ثانوی نمایندگی مجلس در ایران ملّی است کسی که ادعا کند نمایندۀ «خلق تورک» است حکم به ابطلال اعتبارنامۀ خود داده است
📎همه ادعاهای خاتمی نادرست است
ادعای رئیس جمهور اسبق مبنی بر اینکه فدرالیسم بهترین شیوۀ ادارۀ کشور است، بهرغم ظاهر فریبنده و در مواردی درستی دارد، اما به گونهای که رئیس جمهور اسبق بیان کرده هیچ چیزی در آن نیست که به لحاظ علم سیاست درست باشد. در یادداشت دیگری خواهم گفت که آن ادعا از بنیاد نادرست و در مورد ایران بیمعناست، اما پیشتر نظر رهبر اصلاحات را به فتوای یکی از مهمترین نظریهپردازان فدرالیسم جلب میکنم.
📎ما ناشهروندان بیحقوق
علاقهمندان به نظریۀ فدرالیسم باید اسم جان جِی از پدران بنیادگذار ایالات متحده را شنیده باشند که از نویسندگان مقالات فدرالیست بود و، پس از تصویب قانون اساسی ایالات متحده، نخستین رهبر حزب فدرالیست و نخستین رئیس قوّۀ قضاییۀ آن کشور بود. او، در نامۀ دوم از مقالات فدرالیست نوشته است: «چنین مینماید که این کشور و این مردم برای یکدیگر آفریده شدهاند و به نظر میرسد که ارادۀ مشیت به این تعلّق گرفته است که میراث مناسب و شایستۀ اتحاد برادری به دست مردمی برسد که در پیوندی استوار با یکدیگر وحدت پیدا کردهاند و هرگز در شماری از حاکمیتهای در مخالفت و چشم هم چشمی با یکدیگر و بیگانه از یکدیگر پراکنده نشوند.» ملّتی که اعضای آن با نیرومندترین پیوندها چنین به یکدیگر وابستهاند، هرگز نباید به حکومتهای بیگانه، نامأنوس و حسود به یکدیگر تقسیم شود». جان جی این عبارت را خطاب به مردم ایالات متحده نوشته، با این توضیح که «در هر مناسبتی، ما ملّت واحدی بودیم. هر شهروندی هر جایی میرفت از همان حقوق ملّی، امتیازها و حمایت یکسانی برخوردار بود. ما به عنوان یک ملّت وارد جنگ شدیم و صلح کردیم. ما به عنوان یک ملّت دشمن مشترکمان را نابود کردیم؛ به عنوان یک کلت در ائتلافها وارد شدیم، معاهدههایی را امضا کردیم، در قراردادها و توافقنامههایی با دولتهای خارجی وارد شدیم.» این مقاله در اکتبر 1787، اندکی پس از تدوین قانون اساسی ایالات متحده نوشته شده که هنوز شمار کمی از ایالات به اتحاد پیوسته بودند، اما با این همه جان جی از ملّت واحد امریکایی سخن میگوید. رئیس جمهور اسبق بیش از من اطلاع دارد که ما پیوسته فاقد امتیاز و حقوق بودهایم و هرگز نیز شهروند نبودهایم، اما به عنوان یک ملّت در برابر دشمنان مشترک، برادران عرب، ترک، مغول و افغان، پایداری کردهایم. آیا بیشتر از این میتوان ملّت واحد بود که ما بودهایم؟
📎لزوم کنارگذاشتن خیاالبافی برای ناکجاآباد
ما ناشهروندان بیحقوق! آیا بهتر نیست، به جای خیالبافیهای برای ناکجاآبادی که معلوم نیست مکان آن کجاست کمی به مردمی فکر کنیم که بیش از نیمی از آنان در سرزمینی ثروتمند زیر خط فقر به سر میبرند؟ امکان تحقّق فدرالیسم در ایران بیشتر از امکان تحقّق مجلس و جمهوریت نیست! اگر هم توهمی داشتیم، با احمدی نژاد، در مقام ریاست جمهوری، و قاضیپورها در مقام نمایندۀ مردم آن توهّم زایل شد! این سخن گفتن نابجا از فدرالیسم، در حالیکه بحرانی ژرف همۀ ارکان کشور را متزلزل کرده و اساس کشور تهدید میکند، تنها میتواند آبی به آسیاب کسانی بریزد که برای دریافت کوپن «دویست دلاری» صفها کشیدهاند (ر.ک. اسناد ویکیلیکس) و البته میتواند اندکی وجیهالملّگی نیز برای گوینده دستـ وـ پا کند، اما حتیٰ اگر دفاع از فدرالیسم قربةً الی اﷲ باشد نتیجهای جز از دست دادن بیشتر حقوق «شهروندی» و فروتر رفتن در باتلاق خط زیر فقر نخواهد داشت. ملّتی فقیر و فاقد حقوق نمیتواند دربارۀ مصالح عالی خود تصمیم درستی بگیرد🖊
انتهای پیام
این را چه میشود؟؟؟؟؟دائم انچنانش انچنان تر میشود…ظاهرا خودرا همچو قهرمان سروانتس بر مرکب بی ادبی نشانده وبه اسیاب ها حمله می کند ……اقای باصطلاح روشنگر دینی ظاهرا سوژه هایت ته گرفته …..دشمن این سرزمین حاکمان همان موطن فعلی شما هستند نه خاتمی…….که حتی بعنوان یک شهروند(بزعم شما)حق اظهار نظر ندارد…..قبول کن تمام شدی ….این تشبثات کودکانه واویزان شده به اصطلاحات ظاهرا علمی(بازهم بزعم خودتان)چیزی نمی افزاید…..اگر اندکی شهامت درقاموس شما وامثالت بود دراین صحنه ودراین نزاع بین ما وحاکمان موطنت کمی می نوشتی نه چون ……..حمله به اسیاب های بادی……راستی چه نیکوست ببینیم همچون مولانا ردیف بودجه ای دیکر هم به تصویب رسیده بود؟؟؟؟
جواد طباطبايي حتما از جانب حداد عادل ناني به كف آورده تا با قوه حافظه و لافظه به خاتمي هتاكي كند.
اینکه اظهرمن الشمس است….
نقد ادبیات و رویکرد دکتر طباطبایی در مورد فدرالیسم و حقوق اقوام در خانه اگر کس است یک حرف بس است…آقای دکتر طباطبایی در استدلال برای نفی دیدگاه خاتمی پیرامون فدرالیسم گفت این طرح را یک پان ترک و کردها طرح کرده بودند…سوای صحت یا نقص طرح فدرالیسم ایشان دارای یک وجدان فلسفی بر پایه آزاد اندیشی نیست که بتواند مفهوم حرف معصومین را که مورد تایید و تصدیق اندیشمندان غرب است تصور کند مبنی بر اینکه لاتنظر الی من قال انظر الی ما قیل دومین مشکل فکری اش آن است که به راحتی با پیشوند و لقب پان ترک و کرد می خواهد اصالت یک نظریه را زیر سئوال ببرد.سومین نکته آنکه از نحوه طرح بحث چنین برمی اید که مناقشه اصلی او عناوین و اصطلاحات حکومت داری ..از جمله فدرالیسم… نیست چه خود ارسطو هم در تقسیم بندی حکومت از حکومت خوب یا بد نام می برد بر این اساس شکل حکومت خوب یا بد تحت هر عنوانی می تواند توسط یک فرد یا یک جمع اعمال شود.پس اگر اصول اسلامی به درستی توسط مجریان اجرا شود و تاکید و تایید قرآن در مورد مسایل هویت قومی نادیده گرفته نشود مشکلی در شکل حکومت وجود نخواهد داشت و اقوام به دلیل مطلوبیت محتوای حکومت داری کشور را گهواره آرامش و ثبات خواهند یافت…افرادی که در محتوای اسلامی حاکمیت ایده ای را برای حمایت از ساختار هویت اقوام قایل نباشند در شکل های فدرالیسم یا لیبرال دموکراسی نیز حقوق اقوام را نادیده خواهند گرفت….البته باید اذعان کرد فدرالیسم در برخی از جنبه های شکلی با جمهوریت نظام اسلامی منافات ندارد. در انتها باید یاد آوری کرد طرح اصطلاح خربندگان از سوی آقای طباطبایی نشان دهنده وضعیت آشفته روحی است که جای تامل جدی دارد….و نیازی به خواندن بقیه مطالب طرح شده از سوی ایشان نیست..
سلام-یادم هست زمانی که می خواستند انتخابات شورای شهر را برای اولین بار برگزار کنند یک عده از دولتیان توهم زده بودند که این قضیه پله اول ایرانستان است اما در نهایت مخالف وموافق دیدند با این شورهای نیم بند شهرهای ایران از بزرگ وکوچک بهتر مدیریت شهری شدند و درست تر توسعه می یابند به نسبت گذشته اگر شورای استانی نیز به طریقی احسن تشکیل شود و استاندار وفرماندار را انتخاب نماید و بر کار آنها نظارت کند هیچ اتفاقی نخواهد افتاد دولت مرکزی سبکتر می شود و آنوقت مجلس شورای اسلامی ودولت به جای درگیر شدن در موارد روز مرگی برنامه های بلند مدت را دنبال می کنند وسطح توسعه مابن استانها متعادل وبه عدالت نزدیک می شود