اولین گفتگوی بلند دبیرکل ندا: ترجیح ما ورود به مجلس نیست
میثم سعادت در آرمان نوشت: ندای ایرانیان، چه نسل دوم اصلاحطلبان باشد یا «نوید دوباره اصلاحات» نام گرفته باشد به هر حال تا امروز پرحاشیهترین گروه اصلاحطلبی است که در شش سال گذشته مجوز فعالیت گرفته است. مجید فراهانی که سابقه عضویت در احزاب پرسابقه اصلاحطلبان دارد، به عنوان دبیرکل این حزب نوپا معرفی شد. حزبی که در ایام تولدش با نقدهای فراوانی بهخصوص در میان نیروهای اصلاحطلب مواجه شد. اگرچه بسیاری «آرمان» را متهم به سنگاندازی در مسیر فعالیت ندا میدانستند اما دبیرکل این حزب که نظراتش باید به عنوان مرجع تلقی شود از نقدهای «آرمان» تشکر کرد و گفت: «همه ما به شما مدیونیم». مجید فراهانی درنهایت به «آرمان» آمد تا طی گفتوگویی به بیان مواضع حزب ندا بپردازد. آنچه فراهانی به ما گفت، نخستین گفتوگوی رسانهای او بود. او سعی داشت به سوالات شفاف پاسخ دهد اما برخی اوقات میشد معذوریت را در پاسخهایش یافت. متن گفتوگوی مجید فراهانی با «آرمان» در ادامه آمده است که میخوانید:
عملکرد دولت در طی یکسال اخیر را چگونه ارزیابی میکنید؟
دولت دکتر روحانی در سختترین شرایط کار خودش را آغاز کرد. با وجود اینکه دولت قبل، نفت را با قیمت بالای صد دلار میفروخت اما نهتنها کشور و مردم درگیر مشکلات اقتصادی بودند بلکه تخلفات اقتصادی و اختلاسهای میلیاردی نمک بر زخم مردم میپاشید. در عرصه سیاست خارجی نیز کشور در وضعیتی بود که قطعنامههای مختلف بینالمللی از یکسو و روابط مدیریت نشده با همسایگان و جامعه جهانی ما را تا لبه پرتگاه برده بود لذا از این زاویه میتوان لیست بلندی از نقدها را بر عملکرد دولت آقای احمدینژاد برشمرد. از همین زاویه، انتخاب دکتر روحانی به ریاستجمهوری توسط مردم را میتوان عکسالعملی از سوی مردم نسبت به عملکرد دولت قبل ارزیابی کرد چراکه مردم به کسی رای دادند که بارها و بارها عملکرد دولت را به چالش کشیده بود و با آن مرزبندی جدی نموده بود. ما در حزب «ندای ایرانیان» موفقیت دولت در نیل به توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را به نفع منافع ملی کشور میدانیم و به جد معتقدیم همه دلسوزان باید کمک کنند تا دولت دکتر روحانی درجهت رفع مشکلات اساسی کشور در همه عرصهها موفق باشد چراکه اگر دولت روحانی در رفع چالشهای عظیم اقتصادی-اجتماعی کشور شکست بخورد، قطعا هزینههای مادی و معنوی به کشور وارد خواهد آمد و دود آن نهایتا به چشم همه مردم میرود. دولت اگر در عرصه اقتصادی نتواند تورم موجود را مهار کند، اگر نتواند با فسادهای اداری و اقتصادی برخورد کند و اگر نتواند رابطه شکننده موجود با همسایگان و جامعه جهانی را ترمیم کند بطور قطع منافع ملی لطمات جبرانناپذیر خواهد خورد. از این زاویه همه دلسوزان از همه جناحها و جریانات سیاسی باید موفقیت آقای روحانی را موفقیت کشور بدانند.
نقدی هم به این دولت دارید؟ فکر میکنید به اهداف وعده داده شده خواهد رسید؟
مجموعه ندای ایرانیان از دل دولت بیرون نیامده و ما هیچ ارتباط ارگانیک با دولت روحانی نداریم. با آنکه موفقیت دولت را در همه عرصهها خواهانیم اما رویکرد «ندای ایرانیان» یک رویکرد ستایشگرانه بدون چون و چرا نسبت به دولت نیست. هرچند ما از کلیت سیاستها و روندهای فعالیت دولت حمایت میکنیم اما نگاه کلان ما به دولت تابع سه اصل حمایت، هدایت و نقد دلسوزانه است و معتقدیم این رویکرد موجب اصلاح و یافتن فرصتهای بهبود در عملکردها میشود. یکی از انتقادات اصلی ما به دولت قبل، کمتوجهی به بدنه کارشناسی کشور و تاکید بر تصمیمات فردی بدون توجه به درگیر نمودن نخبگان و نادیده گرفتن خردجمعی در اداره کشور بود. امیدواریم در دولت جدید با تشکیل اتاق فکرهای تخصصی و تکیه بر بدنه جوان کارشناسی کشور این نقیصه برطرف شود. دولت روحانی به پشتوانه اصلاحطلبان و حمایت بیدریغ شخص آقای خاتمی و با برنامهها و وعدههای مشخص نسبت به گشایش فضای سیاسی و فرهنگی جامعه بر سر کار آمد، خوب است گزارشی از روند تحقق این وعدهها با تکیه بر جزییات برنامههای آتی در زمان باقیمانده دولت منتشر شود.
شما فکر میکنید این دغدغه مهم مردم است؟
مهمترین دغدغه مردم البته قبل از همه گشایش فضای اقتصادی و رفع فشارهای معیشتی است اما فراموش نکنیم مردم برای تحقق این هدف به برنامههای انبساطی و مردمسالارانه آقای روحانی رای دادند نه برنامههای انقباضی آقای جلیلی. با توجه به مشکلات سر راه دولت و محدودیتهای داخلی و خارجی آن و مشکلات به ارث رسیده به دولت جدید، قطعا به آقای روحانی و دولتش تا اینجا نمره قبولی میدهم اما این نمره قبولی نمره مطلوب و کاملی نیست.
گفته میشود آقای خرازی درباره حل برخی اختلافات پدیدآمده از سال 88 شعارهایی میدهد اما در عمل اتفاقی رخ نداده است پس ایشان میخواهند از این شعار دادنها برای خود اعتبار کسب کنند؟
از برخی اتفاقات گذشته همه جناحهای سیاسی ضرر کردند. روی این زخم باید مرهم التیام گذاشت. همه اعم از مسئولین، مردم و جریانات سیاسی باید به این مسائل به چشم عبرت بنگرند و در گشایش باب گفتوگوی دوستانه بکوشند. اما تمام اعضای ندای ایرانیان و ازجمله دکتر خرازی از هرگونه تلاشی برای کمک به حل هر قسمتی از این موضوع پیچیده مضایقه نخواهند کرد.
احزاب در ایران عموما با محوریت اشخاص تشکیل شده است و حزب ندا هم رویکرد حمایتی نسبت به یکی از کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری دهم داشت به نحوی که هسته مرکزی این حزب هم از همان حامیان هستند. اکنون نظر این حزب چیست؟
بیشتر اعضای حزب ندا قبل از انتخابات دهم خواستار حضور آقای خاتمی و از حامیان ایشان بودند اما با توجه به انصراف ایشان از مهندس موسوی حمایت کردند و در ستادهای ایشان فعال بودند. به جرات میگویم که حتی یک عضو مجموعه ندای ایرانیان را سراغ ندارم که در سال 88 از کسی غیر از مهندس میرحسین موسوی حمایت کرده باشد. همه ما در انتخابات دهم ریاستجمهوری به ایشان رای دادیم و در ستادهای ایشان فعال بودیم. وقایع حادثشده پس از انتخابات را نیز حاصل بیتدبیریهای برخی از افراد بود و انتظار داریم که ریشههای آن به تمامه شناسایی شود و اگر مجازاتی هست در درجه اول شامل کسانی شود که با اقدامات سوء و جهتدار خود جامعه را به این وضعیت انداختند. البته همه باید کمک کنند تا به جای زنده نگاه داشتن تنشها و نزاعهای بیحاصل سیاسی گذشته با نگاه به آینده آبادانی و توسعه کشور و رفع مشکلات اساسی مردم اصل و مبنا قرار گیرد. ما در ندای ایرانیان به اصلاحات تدریجی و مستمر باور داریم اصلاحاتی که مسیر آن به جای گذر از تنشهای خیابانی از شاهراه میانه روی و قانونمندی میگذرد و توسعه پایدار و متوازن کشور در همه ابعاد را هدف خود قرار میدهد.
برخی اعضای ندا سالهای پیش در عمل خلاف این را ثابت کردند. آنها هم امروز به آنچه شما اشتباه میدانید، اذعان دارند؟
با قضاوت شما درباره همکاران و همفکرانم همدل و موافق نیستم. توجه کنیم هر تحلیل سیاسی بر اساس شرایط مشخص و عینی و بر اساس مقتضیات زمان و تجربه پیشینی انجام میشود. ببینید شما مثلا وقتی عمیقا به نتایج حاصله از حرکتهای رادیکالی در پس وقایع کشورهای عربی مینگرید یا نتایج دهشت بار گسست اجتماعی حاصله در پس وقایع هشتاد و هشت کشور خودمان را میبینید، امکان ندارد که به تنش و حرکتهای انقلابی بیش از صلح و کنشهای اصلاحطلبانه راغبتر باشید. بنابراین صرفنظر از اینکه چه کسانی چه اشتباهاتی در گذشته داشتند یا نداشتند مهمترین دغدغه اصلی روز ما اکنون ضرورت جبران عقبماندگیهای تاریخی کشور و همسویی با اهداف توسعه سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی کشور است. توسعهای که با جنجالهای روزمره و تنشهای رادیکال منافات دارد و مسیری که با افراط و تندروی پیموده نمیشود.
مساله این است که شما قسمتی از اصلاحطلبان را به خاطر افراط محکوم میکنید یا رفتار خود را که قسمتی از آن حرکت بود، هم نقد میکنید؟
نقد دلسوزانه و سازنده جوهره اصلاحات دائم است که تضمینکننده بهبود مستمر هر حرکت اجتماعی است. این نوع نقد البته میتواند ناظر بر اصلاح همه اندیشهها و روشها اعم از شیوههای حکومت، احزاب و همه جریانهای سیاسی من جمله ندای ایرانیان باشد. اما مساله ما امروز محکوم کردن این و آن یا پرداختن به اینکه چه کسی بوده و چه کسی نبوده نیست. این مساله ما نیست. همه ما اعم از اصلاحطلب و اصولگرا بر یک کشتی سواریم و البته همه هم بیش و کم معتقدیم شرایط فعلی شرایط مناسبی نیست. شرایط که باید با درسآموزی از گذشته و برنامهریزی آینده از آن گذر کنیم.
بارها و بارها اعضای ندا بر تمایز خود با اصلاحطلبان دارای سابقه فعالیت بیشتر تاکید کردهاند اما خط روشنی بین شما و اصولگرایان وجود ندارد. چرا شما اصرار دارید خود را اصلاحطلب بنامید درحالی که شعارهای شما به اصولگرایان میانهرو نزدیکتر است؟
ندای ایرانیان عضو کوچکی از پیکره وسیع اصلاحات در کشور و تداومدهنده سیر تاریخی آن است. اصلاحات تبار تاریخی مشخص در کشور دارد و از یکصد و بیست سال پیش که ندای مشروطهخواهی ملت ایران پرآوازه شد تاکنون ابتنای آن بر طبقه متوسط شهری بوده است. تندروهای دو جناح بهشدت علاقهمندند تا نسل جوان اصلاحطلب فعال در ندای ایرانیان را خارج از دایره تفکر اصلاحطلبی قلمداد کنند و به همین دلیل جای بسی شگفتی است که به شکل غیرواقعی به طرز کاملاً مشابهی تلاش دارند تا چهره مورد انتظار و مطلوب خود را از ندای ایرانیان به تصویر بکشند و نه ماهیت واقعی آن را. آنچه مسلم است آن است که ندا در اردوگاه اصلاحطلبان و به دنبال همگرایی و وحدت بین اصلاحطلبان است.
مرزها چطور؟
مرز تفکر و اندیشه هر حزب با تفکر محافظهکاری اولا در ترکیب اعضای آن، ثانیا در اصول مرامنامه حزب و ثالثا در مواضع آن حزب مشهود است. اولا همه اعضای ندا بدون استثناء دارای سوابق روشن، شفاف و طولانی در تشکلها و فعالیتهای اصلاحطلبانه هستند، ثانیا مرامنامه ندا به عنوان اصول کلان اندیشه ندا به مفاهیم لامتغیر اندیشه اصلاحطلبی همچون آزادی بیان، مردمسالاری، توسعه سیاسی و مفاهیمی از این دست تاکیدات صریح دارد و ثالثا مواضح رسمی متعدد ندا نیز موید همین اصول است. محکوم کردن افراط و تندرویهای رایج سیاسی در کشور از تاکیدات مکرر ماست مثلا آنجایی که به صراحت از حق آقای مطهری در بیان دیدگاههایش در مجلس دفاع کردیم و از حملهکنندگان به وی انتقاد جدی نمودیم. آیا اینها نشانی از مرزبندی با اندیشههای دیگر با خود ندارد؟
موتلفه هم افراط را محکوم میکند، آقای لاریجانی هم محکوم میکند.
به شکل مبنایی ما تمایز اصلی تفکر اصلاحطلبی و محافظهکاری را در اصالت داشتن، محق بودن و تزئینی نبودن رأی و نظر مردم میدانیم. ما همانند قاطبه اصلاحطلبان معتقدیم جمهور مردم در نظام جمهوری اسلامی صاحب حق و نقش ویژه هستند و این حق و نقش تزئینی نیست. لیکن در مقابل از اردوگاه محافظهکاران گاهاً میشنویم که مثلاً وقتی حکومت اسلامی داریم مردم باید تابع باشند! این موضوع مبنای تمایز بین حق یا تکلیف جمهور مردم به نظر ما مرز اصلی بین تفکر اصلاحطلبی و تفکر محافظهکاری است. بر همین اساس است که از دل تفکراصلاحطلبی آقای خاتمی و تفکرات ایشان درمیآید و از دل تفکر محافظهکاری آقای احمدینژاد و مواضع ایشان و عملکرد دولتهای نهم و دهم.
اصولگرایان هم در موفقیت آقای احمدینژاد نقش داشتند؟
محافظهکاران قطعا هم در تشکیل هم در حمایت و هم در حضور محوری در دولت آقای احمدینژاد نقش داشتند. البته آنها امروز اصرار دارند که دامان خود را از دولت آقای احمدینژاد و نابسامانیهای متعدد آن منزه جلوه دهند اما هنوز خاطرمان نرفته که چه نذر و نیازها و خوابهایی که برای تشکیل دولت ایشان دیده نشد و نشان مشعشع «معجزه هزاره سوم» که به ایشان اعطا شد و هنوز که هنوز است در همایشهای ایشان وزرای دولتهای نهم و دهم نقش محوری دارند. بهنظرم راه چاره این است که اصولگرایان خیلی راحت بپذیرند که در تشکیل حمایت و عضویت در دولت ایشان نقش داشتند اما هماکنون به این حمایت و حضور ایراد و نقد جدی دارند و بهدنبال نوسازی تفکر اصولگرایی هستند. فیالواقع جریان سنتی اصولگرایی که جریان دارای بدنه اجتماعی قابل اعتنا در کشور ماست متاسفانه با تداوم غفلت از نوسازی و توجه به فرافکنی بهجای مسئولیتپذیری شاهد به حاشیه رفتن بدنه اجتماعی خود خواهد شد.
یکی از مسائلی که اتفاق افتاده اظهارات متعدد اعضای حزب نداست که به افتراق خود با اصلاحطلبان اصرار میکنند و به همین شکل محبوب رسانههایی میشوند که حامیان اصلی احمدینژاد بودند. قبول دارید در این زمینه «ندا» ضعیف بوده است؟
خواب و رویای رسانههای تندرو محافظهکار در اختلافنمایی میان اصلاحطلبان تعبیر نخواهد شد. راهبرد این رسانهها مقابل اصلاحطلبان، تکیه بر سه ضلع مثلث تکفیر، اختلافافکنی و تهدید است. آنها به اختلاف افکندن و انفکاک نمایی اصلاحطلبان امید بستهاند و آنچه مشخص است خواب و رویای آنها برای اختلاف افکنی محقق نخواهد شد.
شما آقای خاتمی را لیدر اصلاحات میدانید؟
دوم خرداد 76 و مظهر آن سیدمحمد خاتمی اگرچه مولود جریان اصلاحطلبی جامعه بود اما آقای خاتمی امروز به مثابه یک سرمایه اجتماعی ارزشمند ملی در عرصه بینالمللی مطرح هستند و ما تفکر ایشان را به عنوان محور اندیشه اصلاحطلبی و جریان فراگیر اصلاحات میدانیم. بدیهی است تندروهای محافظهکار نمیتوانند تاثیر غیرقابل انکار خاتمی بر بدنه اجتماعی جامعه را درک و هضم نمایند.
آرمان هم جز افراطیهاست؟
فعالیت روزنامهنگاری آن هم از نوع اصلاحطلب در شرایط فعلی از جهات مختلف فداکاری و ایثار بیدریغ میطلبد که از آن به حرکت در میدان مین بدون نقشه تعبیر میکنیم. با این وضعیت همه ما به شما مدیونیم.
احزاب تا چه اندازه حق دارند در دانشگاه به نام تشکلهای دانشجویی فعالیت کنند؟
اساسا کارکرد دانشگاه در دنیای مدرن بهگونهای تعریف نشده تا محمل فعالیتهای سیاسی باشد. شما دانشگاههای توسعهیافته را ببینید. عنصر سیاست آنطور که در دانشگاههای کشورما نفود دارد در دانشگاههای کشورهای مدرن محلی از اعراب ندارد. دغدغه سیاست و مشکلات سیاسی سطح جامعه به جرات کمتر از پنج درصد دغدغه دانشجویان حاضر در دانشگاههای جوامع توسعهیافته را تشکیل میدهد. اما درباره نسبت سیاست با دانشگاهها در کشور ما وضعیت کاملا متفاوتی حاکم است. مهمترین دلیل این است که در نبود احزاب فراگیر در جامعه دغدغه کنش سیاسی بهجای اینکه محمل صحیح خود که همان احزاب هستند را بیابد به جاهای دیگر همچون دانشگاهها منتقل میشود. این است که دانشجو در کشور ما بیش از هر جای دیگر در دنیا سیاسی است. با این حال در شرایطی که احزاب برای فعالیت در جامعه محدودیتها و تضییقات مختلفی دارند حضور احزاب در دانشگاهها را نه مفید و نه ممکن ارزیابی میکنیم البته خارج از محیط دانشگاه اینکه یک دانشجو بدلیل دانشجو بودن نتواند در حزب فعالیت کند را هم عادلانه و منصفانه نمیدانیم.
از نگاه شما، مهمترین نگرانی مخالفان آقای روحانی و دولت چیست؟
برنامه دولت برای سامان بخشیدن به اقتصاد و ثبات جامعه و حرکت به سمت توسعه برنامه و هدف کل حکومت است نه فقط برنامه قوه اجرایی یا برنامه دولت روحانی. یعنی اینکه مثلا دولت با برنامههای خود بتواند ثبات کشور را تضمین و کشور را از حالت تنش خارج کرده و با رفع و بیاثرکردن تحریمها ثبات سیاسی اجتماعی بر کشور حاکم کند. قطعا فقط مختص دولت روحانی نیست بلکه همه اینها اهداف کل حاکمیت جمهوری اسلامی است. بنابراین حقیقتا ما نمیفهمیم این حجم از انتقادات و حملات رسانههای تندروی محافظهکار به این نوع برنامههای دولت روحانی برای چیست؟ اینکه رسانهای مدام بر طبل شکست مذاکرات هستهای بکوبد یا بهگونهای موضع بگیرد که مثلا روابط کشور با عربستان سعودی به عنوان یکی از کلیدیترین کشور جهان اسلام که منافع ملی ما در گرو رابطه دوستانه با آن است، لطمه بخورد را ما نمیفهمیم دلیلش چیست؟ معتقدیم این رفتارهای تخریبی قبل از هرچیز مستقیما ثبات و منافع ملی کشور را هدف قرار میدهد.
فکر میکنید اختلافنظر بر اساس منافع است یا بر اساس نگرانی؟
جریان محافظهکار البته یک کل یکپارچه به هم پیوسته نیستند و نمیتوان به شکل مطلق بر همه منتقدان دولت یک حکم ثابت را جاری کرد. طبیعی است برخی بر اساس منافع خود با دولت چالش میکنند که نمونه آن را در قضیه بورسیههای غیرقانونی در چالش با وزرای علوم معرفی شده دولت به عینه دیدیم. به هر حال در موضوعات حیاتی کشور تکلیف کاملا روشن است. اگر دولت روحانی بهواسطه کارشکنیها نتواند به اهداف کلان خود برسد این دیگر اسمش شکست این دولت نیست، هرچند باب نقد دلسوزانه برای هر منتقدی صرفنظر از انگیزهیابی منتقدان باید همواره باز باشد و کسی حق ندارد جلوی انتقاد به دولت یا سایر قوا را به بهانه انگیزه منتقدان سلب کند.
درباره انتخابات سال آینده، چند نفر از اعضای شورای نگهبان، مواضعی اتخاذ کردند که در راستای اطمینان بخشی به گروهها و شخصیتهای سیاسی است. پس هماکنون همه برای برگزاری انتخابات پرشکوه از هر جایگاهی در تلاش هستند. شما هم همین نظر را دارید؟
امیدواریم این اطمینانبخشیها و سخنان در موعد خودش ما به ازای عملی پیدا کند و به حالت بالفعل برسد. ایران امروز ما یکی از مهاجر فرستترین کشورهای دنیاست. شما در همین بازیهای فوتبال در کشور استرالیا ببینید که جمعیت تماشاگران ایرانی از جمعیت سایر کشورها در استادیومها چقدر بیشتر است. این مهاجرین که شاید ارزش هر کدامشان از یک چاه نفت بیشتر باشد، غالبا نخبگانی بودهاند که به هر دلیلی مهاجرت کردهاند. هر نوع نگاه حذفی عملا آب به آسیاب دشمن ریختن و موجب عدم استفاده از ظرفیتهای کشور خواهد شد.
اگر عضو جبهه اصلاحات بشوید یا نشوید، مکانیزیم انتخاب کاندیداها برای لیست مشترک در جریان اصلاحطلب را چطور ارزیابی میکنید که باز هم افرادی مثل راستگو در لیست اصلاحطلبان قرار نگیرند؟
در شرایط فعلی که بسیاری از محدودیتها بر سر راه حرکت اصلاحطلبانه وجود دارد همه ما باید معتقد به یکپارچگی و وحدت رویه اصلاحطلبان خصوصا در انتخابات مجلس آتی باشیم. بر اساس همین نگاه تمایل خود برای همکاری با دیگر جریانات اصلاحطلبی را ابراز نمودیم چراکه راز موفقیت آینده را در اتحاد عملی اصلاحطلبان میدانیم برای اینکه مجلس آینده مجلسی توسعهگرا و درخدمت منافع ملی مردم باشد. مجلسی باشد که دغدغهاش توسعه کشور و رفع مشکلات عظیم اقتصادی کشور باشد. چارهای جز وحدت عملی اصلاحطلبان حول برنامهای مشخص کارشناسی نیست.
البته مجلس باید جای کارشناسان باشد.
این نگاه کارشناسی است که محوریت را تحقق توسعه کشور میداند. امروزه در جریان رقابت سنگین و نفس گیر جهانی برای رشد و توسعه، هنگامی میتوانیم در کشور موفق باشیم که نگاه تنگنظرانه جناحی جای خود را به نگاه کارشناسی توسعه محور بدهد. در همین منطقه ما ببینید در گذشتهای نه چندان دور امارات و قطر بزرگترین واردکنندگان محصولات ایرانی بودند اما امروز توانستهاند به مدد استفاده از مدیریت خردورز، اقتصادی قدرتمند آیندهنگر همراه با رشد و رفاه برای مردم خود به ارمغان بیاورند. باید پرسید تا چه حد این نگاه توسعهمحورانه ناظر بر رفع مشکلات اساسی جامعه بر مجلس ما حاکم است؟
به نظر میرسد جز آقای خرازی دیگر دوستان توانایی ورود به مجلس را ندارند. بهتر نبود مثل دکترعارف به سراغ چهرههای تازه میرفتید؟
ما به عنوان ندای ایرانیان ترجیح میدهیم هیچ یک از اعضای مجموعه وارد مجلس آینده نشوند اما آرمانهای اساسی ملت و برنامههای کارشناسیشده اقتصادی و اجتماعی که عرض کردم اجرایی شود. هدف ما اصلاح آرایش فعلی مجلس و رساندن مجلس به یک مجلس میانهرو، توسعهگرا و کوشنده درجهت تحقق منافع مردم است. مهمترین مساله ما این است که مجلس به عنوان عصاره فضائل ملت از وضعیت فعلی خارج و به یک مجلس ایدهآل در طراز جهانی نزدیک شود. ابتنای بدنه حزب ندای ایرانیان نیز در همین راستا بر نیروهای تازه نفس روشنفکر دینی است که سطح تحلیلها و توان اجراییشان قطعا چیزی کم از ژنرالهای قدیمی اصلاحطلب ندارد.
البته برخی معتقدند حواشی سبب شد که تندروی برخی اعضای جوان ندا دیده نشود و در آینده این تندرویها بروز خواهد یافت؟
اگر جریانات سیاسی یکصد سال اخیر را مطالعه کنید بدنه جوانانی که از یک حزب جدا شده یا خود مستقلا سازمان سیاسی تشکیل دادهاند، عموما به سمت تندروی گرایش پیدا کردهاند شما تجربه تشکیل تشکیل پیکار از درون حزب توده یا انشعاب فداییان اقلیت از اکثریت را ببینید. البته این مختص کشور ما نیست اغلب احزاب جوان محور در دنیا گرایش به تندروی دارند. اما شما ببینید جوانان ندای ایرانیان با نگرش عمیق تاریخی به فرازونشیبهای سیاسی در ایران و منطقه هویتی را ایجاد کردند که این هویت امروز با پافشاری بر میانهروی و اعتدال و انتقاد از تندروی و افراطگرایی شناخته میشود که این موضوع حقیقتا برای کشور ما یک سرمایه ارزشمند ملی است.
دو نفر از اعضای حزب ندا بازداشت شدند. آنها را تندرو میدانستید که واکنشی نشان ندادید یا اگر اعضایی داشته باشید که مستحق زندان باشند از حزب اخراج خواهند شد؟
آقایان محسن بیگلربیگی و جاوید فخریان از اعضای ارزشمند ندای ایرانیان بودند که همزمان با صدور مجوز حزب بیش از یک ماه پیش بازداشت شدند. بلافاصله اقدامات متعددی از سوی دوستان مرکزیت ندا برای تبدیل قرار این عزیزان با مقامات مسئول پرونده پیگیری شد. با وجود آنکه مقامات مسئول همه جا بازداشت مذکور را بهدلیل فعالیتهای گذشتههای دور این عزیزان برمیشمردند، ترجیح دادیم بهجای صدور بیانیههای محکومیت که ثمرهای جز طولانیترشدن بازداشت این عزیزان نداشت، پیگیریهای مکرر حقوقی- قانونی را در دستور کار قرار دهیم. مرتب با خانواده این عزیزان و مقامات قضایی در تماس بودهایم و به نظر میرسد با پیگیریهای مستمر تا حد زیادی امید به آزادی قریبالوقوع این دو عزیز افزایش یافته است. نوع رفتار قانونمند حزب در پیگیری حقوقی این مساله و اجتناب از غوغاسالاری به نظرم آزمون و میزانالحراره خوبی بوده است که با وجود سختی بسیار تا چه حد بر ارزشهایمان مبنی بر حرکت بر مدار قانون پایبند بودهایم.
احزاب اصلاحطلب به حاکمیت قانون معتقدند و لابیگری را نفی میکنند اما تصور میشود ندا لابیگری را ترجیح میدهد. اینطور نیست؟
حاکمیت قانون، اساس اندیشه ما و از محوریترین اصول مرامنامه ماست و تکیه بر قانون و قانونمندی عصاره اندیشه نداست. قطعا این اصل محوری منافاتی با پیگیری حقوقی قضایی پرونده بر بستر قوانین انتظامی- جزایی کشور نداشته و ندارد. البته صدور بیانیه و اطلاعیه درجهت روشنگری در این خصوص را اگرچه حق قانونی خود میدانیم اما در فرایند مذکور تاکنون از پیگیری حقوقی مساله دریغ نورزیدهایم و به زودی گزارشی از وضعیت این دو عزیز توسط سخنگوی حزب به اطلاع عموم خواهد رسید.
در انتخابات سال آینده از لیست آقای خاتمی حمایت میکنید؟
آقای خاتمی از اخلاقیترین و نجیبترین اندیشمندان سیاستورز تاریخ معاصر کشور ماست و به همین دلیل ایشان را به حق محور جریان اصلاحات میدانیم. آقای خاتمی با رایی که در انتخابات مجلس گذشته در دماوند داد، نشان داد با وجود همه بیمهریها بر تداوم اصلاحات مبتنی بر صندوق رای تاکید دارد. آقای خاتمی همواره منادی وحدت و یکپارچگی اصلاحطلبان بودهاند و هرگز از موضع پدرخواندگی جریان اصلاحات بدون خردجمعی مجموعه اصلاحطلبان از پیش خود لیست خاصی را پشتیبانی نمیکند.
اگر این کار را کرد؟
آقای خاتمی به جد معتقد به نهادسازی است. الان هم دو شورای مستقل یعنی شورای مشاوران که ترکیب جمعی افراد حقیقی است به همراه شورای هماهنگی جبهه اصلاحات که متشکل از گروههای بیستگانه اصلاحطلب هستند به ایشان مشورت میدهند. بر اساس اطلاعات ما این دو شورا در آینده با یکدیگر هماهنگتر عمل خواهند نمود و با هدف همگرایی برای انتخابات مجلس آینده به هم نزدیکتر خواهند شد. برآورد ما این است که هر تصمیمی که خرد جمعی این دو مجموعه متفقا اتخاذ کنند احتمالا مورد تائید آقای خاتمی خواهد بود و مبنای عمل فراگیر همه اصلاحطلبان خواهد بود.
انتهای پیام