خدمات متقابل برانکو و ایرانیان!
امیرمحمد سلیمانی در خبرآنلاین نوشت: فقط یک سال دیگر فرصت لازم است تا از نخستین حضور برانکو ایوانکوویچ در فوتبال ایران، بیست سال گذشته باشد. وقتی محسن صفایی فراهانی در بهمن 1379 اعلام کرد برانکو ایوانکوویچ قرار است بخشی از کادری باشد که تیم ملی ایران را در جام جهانی 1998 فرانسه هدایت میکند، احتمالا هیچکدام از هواداران پرسپولیس پیشبینی نمیکردند بعدها دیوانهوار شیفته او شوند. اوایل حضور برانکو در ایران، از مردی آرام و ساکت حکایت میکرد که نگاههای پرسشگرانهاش به دنبال پیشرفت بیشتری بود. او قبل از رسیدن به ایران، در سه باشگاه کرواسی مربیگری کرده بود و بعد از عضویت در کادر فنی تیم ملی کرواسی، حضور کوتاهی در هانوفر داشت. بعد از حضور در کادر فنی تیم ملی ایران، قرار شد به عنوان سرمربی تیم ملی ایران انتخاب شود اما صفایی فراهانی تصمیم گرفت تیم ملی امید با هدایت او در بازیهای آسیایی بوسان حضور داشته باشد و همین باعث شد برانکو به عنوان سرمربی تیم ملی امید هم انتخاب شود. به عبارتی دیگر، آغاز درخشش مرد کروات در ایران، از اردیبهشت 1381 بود.
او با تیم ملی امید به قهرمانی در بوسان دست پیدا کرد تا این قهرمانی تا امروز هم آخرین قهرمانی فوتبال ایران در آسیا باشد. پس از آن قهرمانی برانکو ایوانکوویچ از ایران رفت. همایون شاهرخی با تصمیم محمد دادکان، رییس وقت فدراسیون فوتبال ایران جانشین او شد. ولی بهار سال 1382 و در پی ناکامی تیم ملی مقابل اردن در بازیهای انتخابی جام ملتهای آسیا، برانکو ایوانکوویچ به تهران بازگشت و این بار سرمربی تیم ملی ایران شد. بنابراین نخستین تجربه جدی برانکو ایوانکوویچ در عرصه سرمربیگری در ایران رقم خورد. او در تیم ملی هم امیدوارکننده نتیجه گرفت. ابتدا به مقام سومی آسیا دست پیدا کرد و پس از آن آماده شد تا تیم ملی را به جام جهانی رساند. این یک حقیقت غیرقابل کتمان است که او یکی از پرستارهترین تیمهای ملی تاریخ فوتبال ایران را مدیریت میکرد؛ علی دایی، علی کریمی، وحید هاشمیان، مهدی مهدویکیا، یحیی گلمحمدی، آندرانیک تیموریان، فریدون زندی، حسین کعبی، جواد نکونام و مسعود شجاعی فقط بخشی از ترکیب پرستاره او بودند اما در روزهای پایانی حضور برانکو بر روی نیمکت تیم ملی ایران میشد نشانههایی از پافشاریهای عجیب را مشاهده کرد. به عبارت دیگر، برانکو ایوانکوویچ در دوران حضورش در تیم ملی ایران به همان محافظهکاریهایی روی آورده بود که هواداران او در دوران کارلوس کیروش به آنها انتقاد داشتند. برانکو در نهایت پس از یک صعود آسان به جام جهانی دشوار و پرحاشیه، بدون بازگشت به ایران از تیم ملی خداحافظی کرد تا بدهیهای مالیاتیاش را هم پرداخت نکرده باشد.
مرد کروات به کشورش بازگشت و هدایت دیناموزاگرب را برعهده گرفت. او که با تیم ملی ایران شناخته شده بود، موفق شد سه گانه داخلی را به باشگاه زاگربی هدیه دهد. پس از آن برانکو به شاندونگ لیونگ چین رفت و موفق شد با رکورد 63 امتیاز این تیم را به قهرمانی در سوپرلیگ چین برساند اما نتایج ضعیفش در لیگ قهرمانان آسیا باعث شد باشگاه چینی به همکاری با او پایان دهد. برانکو راهی عربستان شد و هدایت التفاق را برعهده گرفت. او پس از آن که فصل 12-2011 را با رتبه چهارمی به پایان رساند، از این تیم هم اخراج شد. سرمربی اسبق تیم ملی ایران به امارات سفر کرد تا هدایت الوحده را برعهده بگیرد. اماراتیها از توافق دو ساله با برانکو خبر داده بودند اما پس از باخت سنگین به عجمان، او باز هم اخراج شد. برانکو در دوم سپتامبر 2013 به دیناموزاگرب بازگشت اما تنها پس از پنج بازی، برای چهارمین بار پیاپی از هدایت یک باشگاه فوتبال کنار گذاشته شد. سرمربی کروات که در سفرهای مختلف به کشورهای گوناگون نتوانسته بود انتظارات را برآورده کند، تصمیم گرفت به ایران بازگردد و هدایت پرسپولیس را برعهده بگیرد. در شرایطی که او میلیاردها بدهی مالیاتی داشت، باشگاه پرسپولیس با درآمدی که هنوز هم مشخص نیست از کجا نشات گرفته بود، موفق شد برانکو را از ممنوعالورودی نجات دهد. با این حال برانکو توانست مسیرش را دوباره پیدا کند، البته باز هم در فوتبال ایران!
برانکو باز هم تاکید دارد عملکرد بهتری از کارلوس کیروش داشته است. فارغ از این که مقایسه سرمربی یک باشگاه ایرانی با سرمربی یک تیم ملی در آمریکای جنوبی اصلا منطقی نیست، باید به شرایط برانکو هم اشاره کرد. او در فوتبال ایران به قهرمانی در لیگ برتر دست پیدا کرد، در فوتبال ایران به فینال لیگ قهرمانان آسیا رسید و در فوتبال ایران موفق شد به یکی از مشهورترین سرمربیهای آسیا تبدیل شود. بیراه نیست اگر بگوییم بخش عظیمی از شهرت ایوانکوویچ در فوتبال ایران رقم خورده است. او زحمات زیادی برای پرسپولیس کشیده اما این موفقیتها برای او در هیچ کشور دیگری به دست نیامد. به عبارت دیگر، برانکو و پرسپولیس، قدم به قدم در کنار یکدیگر پیشرفت کردند. اما پرسپولیس هنوز میراث ارزشمندی از برانکو به یادگار نرفته است. سرخها با قطبی و پروین هم به قهرمانیهای داخلی دست پیدا کردهاند. برانکو نیاز دارد با پرسپولیس یک قهرمانی آسیایی داشته باشد تا نامش برای همیشه در پرسپولیس و ایران به یادگار بماند.
برانکو در حالی به مقایسه سرمربیهای کرواسی و پرتغالی میپردازد که اگر بزرگترین افتخار یک سرمربی کروات صعود به فینال جام جهانی است، ژوزه مورینیو به قهرمانیهای متعدد با اینترمیلان، چلسی و رئال مادرید افتخار میکند. حالا که کارلوس کیروش کیلومترها از ایران و تیم ملیاش دور است، چه لزومی دارد سرمربی پرسپولیس باز هم به چنین صحبتهایی ادامه دهد؟ آن هم در شرایط فعلی که هنوز مطمئن نیست در ایران میماند یا تصمیم دارد مانند کارلوس کیروش به دنبال یک ماجراجویی متفاوت باشد. برانکو خدمات زیادی برای فوتبال ایران داشته اما همه این افتخارات در سرزمینی به دست آمده که چشمانش را بر بدهیهای مالیاتی او بست و تصمیم گرفت پس از اخراج شدنهای متوالی، به او اعتماد کند. حالا برانکو میتواند به پرسپولیس افتخار کند، البته پس یک سکوت طولانی؛ او در جولای 2009 پیشنهاد سرخهای پایتخت ایران را رد کرده بود.
انتهای پیام