سه گزارش: نظر هنرمندان، دکترای رانتی، مرخصی قاعدگی
در سه روز تعطیلات سه گزارش دربارهی بایدها و نبایدهای مرخصی زنان شاغل در دوران قاعدگی، دکترای رانتی و همچنین نظر هنرمندان دربارهی نقشی که در شرایط فعلی کشور میتوانند ایفا کنند در انصاف نیوز منتشر شده است که در زیر میخوانید:
هنرمندان پاسخ میدهند: در این شرایط چه باید کرد؟
علی خسروجردی، خبرنگار انصاف نیوز: همه متفقالقولاند که شرایط کشور ویژه و حتی اندکی سخت است و هرکسی در این شرایط در پیشهی خود وظایفی دارد. از آن جمله هنرمندان نقشی پررنگ در جامعه دارند، آنها که میتوانند با واسطه یا بیواسطه با مردم ارتباطی عمیق برقرار کنند.
انصاف نیوز پرسیده است است که آیا هنرمندان برای کمک به مردم و اوضاع کشور در شرایط کنونی چکار میتوانند بکنند؟ دیدن یا شنیدن اثری هنری تا چه اندازه میتواند کمککننده باشد و اشکال مختلف این کمک چگونه است؟
کامبوزیا پرتوی فیلمنامهنویس و کارگردان سینما میگوید: این شرایط نیز فرصتی برای مردم است تا یک طور دیگر فکر کنند. نه اینکه در شرایط فعلی، فقط مردم را بخندانیم و آنها را از چیزی که هست دور کنیم.
آروند دشتآرای کارگردان تئاتر اما از لزوم ارتباط هنرمند با مردم سخن میگوید با تاکید بر اینکه رویکرد مثبت یا منفی را نمیتوان به هنرمند تزریق کرد میگوید: «مهم این است که ما دور یکدیگر جمع بشویم. نظر من این است که مردم، دور یکدیگر زیر سقف تئاتر جمع شوند و باهم برای ۲ تا ۳ ساعت به چیز دیگری فکر نکنند؛ همین موضوع کافی است.» او همچنین با انتقاد از عدم ارتباط سیاستمدان و هنرمندان در سیاستگذاریهای کلان، میگوید: « میشد صدای مردم ایران را به وسیلهی هنرمندان مستعد و موفقی که تعداد آنها کم نیست به گوش دیگران برسانیم.»
لوریس چکناواریان نیز بر تولید آثار فاخر تاکید میکند و معتقد است که «با صحبت کردن و سخنرانی کردن نمیشود کاری کرد و از یک گوش میآید و از گوش دیگر بیرون میرود؛ ولی اگر یک شعر خوب بسرایی، یک نقاشی زیبا بکشیم، آهنگی و سمفونی خوبی بنویسیم، آن آثار ماندگار است و مثل چراغ راهنما عمل میکند»
لوریس چکناواریان آهنگساز و رهبر ارکستر، کامبوزیا پرتوی فیلنامهنویس و فیلمساز و آروند دشت آرای کارگردان و طراح صحنهی تئاتر در گفتوگوهایی با انصاف نیوز به این مقوله پرداختهاند که وظیفهی هنرمند در شرایط کنونی چیست؟
متن گفتوگوهای انصاف نیوز با این هنرمند را در ادامه میخوانید:
دشتآرای: ارتباط بین سیاستمداران با هنرمندان در سیاستگذاریهای کلان قطع است
آروند دشت آرای کارگردان تئاتر و طراح صحنه دربارهی وظیفهی تئاتر در شرایط کنونی کشور به انصاف نیوز گفت: «هنر همیشه تعامل مستقیم با جامعه دارد و رابطهی هنر با جامعه رفت و برگشتی است. آن چیزی که در جامعه وجود دارد، باید در یک چرخه وارد تئاتر شود و سپس از تئاتر به طور مستقیم به جامعه بازگردد. در تئاتر ارتباط مستقیم وجود دارد و آدمها یکدیگر را تماشا میکنند، به همین دلیل تئاتر به طور طبیعی میتواند تاثیر متفاوتی نسبت به سینما، تلویزیون و اینترنت روی مردم و جامعه بگذارد.»
این کارگردان تئاتر در ادامه گفت: « به دلیل اینکه، تئاتر همهگیر نیست و در کل سطح کشور پخش نمیشود، نمیتواند خیلی تاثیر عمومی داشته باشد و صرفا روی بخشهای کوچکتری از جامعه تاثیر گذار است. اما تصور میکنم، هرچقدر تئاترها در مناطق مختلف رونق داشته باشد و وضعیت جامعه را به یک شکل انسانی بازنمایی بکنند به طبع بزهکاری و ناامیدی در جامعه کمتر میشود؛ منظورم از انسانی این است که در هر محلهای که زندگی میکنیم یک تئاتر باشد و بچهها از هفت هشت سالگی با مفهوم تئاتر، مفاهیم اخلاقی و انسانی آن آشنا شوند.»
دشتآرای توضیح داد: «اتفاقاتی که در زندگی روزمرهی یک شهر میافتد، میتواند وارد تئاتر شود و سپس به جامعه بازگردد. بسیار مهم است که در شرایط کنونی هنرمندان ما بتوانند جامعه شناسی، جهان بینی و طرز تفکرشان را به شکلی تنظیم کنند و آن را در تئاتر ارائه بدهند تا بتوانند روشنگری کنند و بازهای از تلاش را ایجاد کنند. زمانیکه در فشار هستیم، باید بیشتر کار و تلاش بکنیم؛ بسیار اهمیت دارد که هنرمندان بتوانند با مردم ارتباط برقرار کنند و این فشار را به نحوی با یکدیگر تقسیم کنند.»
او دربارهی ایجاد جهان بینی مثبت از سوی هنرمندان توضیح داد: «وقتی هنرمند و جامعه تحت فشار است، نمیشود این کار را کرد. من خیلی به مثبت و منفی اعتقادی ندارم، مهم این است که ما دور یکدیگر جمع بشویم. نظر من این است که مردم، دور یکدیگر زیر سقف تئاتر جمع شوند و باهم برای ۲ تا ۳ ساعت به چیز دیگری فکر نکنند؛ همین موضوع کافی است. رویکرد را نمیشود خیلی به هنرمند تزریق کرد. در این شرایط که هنرمند تحت فشار اجتماعی، اقتصادی و روانی قرار دارد، از هنرمند نمیتوان انتظار داشت که یک تئاتر بسیار مثبت اندیش بگذارد.»
این کارگردان تئانر در ادامه گفت: « ما در وضعیتی هستیم، که سیاستمدار نمیداند چه اتفاقی خواهد افتاد و هنرمند هم نمیتواند مثبت اندیش باشد. من تصور میکنم تئاتر باید اجرا شود، برای مثال یک نفر از شمیرانات برای دیدن تئاتر به مرکز شهر میآید و با هموطن و همشهری خود زیر یک سقف برای دو-سه ساعت یک نمایش را ببیند و به چیز دیگری فکر نکند. فکر میکنم تزکیهی او اتفاق افتاده است.»
این کارگردان تئاتر در ادامه درباره حفظ جایگاه هنر گفت: « ارزش در تجربیات انسانی اتفاق میافتد، این موضوع بسیار چند وجهی است. بازهم میگویم همین که تئاتر اجرا شود و مردم را دور هم جمع بکند، برای من یک اتفاق مثبت است و اگر بتواند تفکر ایجاد بکند بهتر است.»
دشت آرای اینگونه توضیح داد که: «جدا از سوال شما، من همیشه اینگونه تصور میکنم که ما جامعهای هستیم که ارتباط بین سیاستمداران با هنرمندان در سیاستگذاریهای کلان به شدت قطع است. اگر ما میتوانستیم در حوزهی روابط عمومی بینالمللی، یکسری هنرمندان را دور هم جمع میکردیم تا از این ظلمی که به کشورمان میرود جشنواره، تئاتر، فیلم کوتاه بسازیم، میشد صدای مردم ایران را به وسیلهی هنرمندان مستعد و موفقی که تعداد آنها کم نیست به گوش دیگران برسانیم. متاسفانه ما بیشتر فشار را روی هنرمندان میآوریم، اگر ما هنرمندانمان را تقویت و آنها را بینالمللی میکردیم تا در جاهای مختلف دنیا صدای آنها شنیده بشود، میتوانستیم با صدایی رسا و با زبان هنر به دنیا بگوییم که چرا یک آمریکایی که منافع جامعهی کاپیتالیستی برایش اهمیت دارد ما را به نابودی بکشاند و اقتصاد ما را تحت فشار قراردهد؟! ما میتوانستیم این مسایل را به راحتی با هنر نشان دهیم ولی متاسفانه آخرین چیزی که سیاستمداران به آن فکر میکنند و برایشان اهمیت دارد هنرمندان هستند.»
چکناواریان: آثار ماندگار مثل چراغ راهنماست
چکناواریان دربارهی وظیفه هنرمندان گفت: «باید از هنرمندان حمایت شود، اگر نقاش است آثارش گالری شود، هنرپیشه صحنه تئاتر را داشته باشد و آهنگساز کارهایش اجرا شود. هنرمندان باید فعال باشند و فعالیت داشته باشند و از سوی دیگر باید تامین باشند.»
وی ادامه داد: «باید کار خوب نوشته شود. در این دنیا، هیچ کسی نمیتواند معلم باشد، معلم با کار و رفتار خودش معلم است. همانطور که در زرتشت میگویند «گفتار نیک، رفتار نیک، کردار نیک» هنرمند باید بتواند این ویژگیها را داشته باشد.
حافظ و سعدی، بتهوون با نوشتن کار خوب راه را باز کردهاند. با صحبت کردن و سخنرانی کردن نمیشود کاری کرد از یک گوش میآید و از گوش دیگر بیرون میرود. ولی اگر یک شعر خوب بسرایی، یک نقاشی زیبا بکشیم، آهنگی و سمفونی خوبی بنویسیم، آن آثار ماندگار است و مثل چراغ راهنماست.»
چکناواریان دربارهی تاثیر آن آثار فاخر بر جامعه گفت: « اثر مهم هنری، خود به زمان نیاز دارد. این مدت زمان بستگی به آن دارد که یک اثر هنری چقدر ارزش دارد. هرچقدر ارزش یک اثر هنری بیشتر باشد، زمان قبول کردن آن اثر زیادتر میشود. برای مثال ممکن است ۲۰ یا ۵۰ سال طول بکشد، تا یک نسل متوجه یک اثر هنری بشوند؛ یک هنرمند همیشه از محیط خود جلوتر است.»
وی در ادامه اینچنین گفت: «همیشه میگویند خودت را جدی نگیر، کارت را جدی بگیر. نسل آینده ارزش تو را تعیین میکند، نه این نسلی که خودت در آن زندگی میکنی. اگر بخواهی همین نسل کار تو را درک کند، موسیقی پاپ مینویسی. اگر بخواهی اثری ماندگار بنویسی، باید برای درک آن اثر هنری حتما بعد از مرگ حساب بکنی و نسل آینده آن را تعیین میکند.»
چکناواریان در ادامه گفت: « فرهنگ و هنر هر ملتی از خانه و مادر بیرون میآید. ارزش یک ملت از مادر، پدر، خانه به وجود میآید و اینکه یک بچه چگونه بزرگ میشود. در شرایط امروزی پدر و مادر کار میکنند و وقت کافی ندارند، من امیدوارم وقت بگذارند و بچه را از کوچکی با ادبیات، موسیقی، نقاشی خوب آشنا کنند. متاسفانه در مدارس ما موسیقی نداریم که فاکتوری حیاتی است. همان چهار، پنج سال اول زندگی بچهها در خانه با اثر هنری ارزشمند آشنا میشوند. بیشتر هنرمندان بزرگ دنیا از چنین مادر و پدری آمدهاند.»
او در پایان اشارهای هم به وضیفهی خبرنگاران در این آگاهسازی کرد و گفت: «شما خیلی خیلی مهم هستید تا این پیغامها را به مردم برسانید. شما مثل فرهاد کوه کن هستید، شما کوه را میکنید. شما خبرها را میکنید و به جلو میروید تا مردم آگاه شوند.»
کامبوزیا پرتوی: هنر باید برای ایجاد تفکر در انسان از این شرایط استفاده کند
کامپوزیا پرتوی، یکی از رکورددارهای عرصهی سینمایی کشور است و موفق به دریافت ۴ سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه از جشنوارهی فیلم فجر شده است. او که فیلمنامههای با وجوه انسانی پررنگ را در کارنامهی خود دارد دربارهی وظیفهی هنر در شرایط فعلی به انصاف نیوز گفت: «نظر من خیلی شخصی است؛ بهنظرم هنر به هیچ وجه شرایط را نمیفهمد. اصلا شرایط نباید برای هنر مهم باشد، ولی هنر باید از شرایط استفاده کند تا فرصتی برای تفکر پیش بیاورد. مکث انسان در هر موضوعی که مربوط به انسانیت است؛ این موضوع فقط ما را وادار میکند تا فکر کنیم که انسان کجاست؟ جایگاه و پایگاه انسان چیست؟»
این کارگردان سینما دربارهی سوال خبرنگار انصاف نیوز مبنی بر اینکه هنر چه تاثیر مثبتی در شرایط کنونی میتواند داشته باشد، ادامه داد: «اگر بخواهیم به این موضوع از دیدگاه شما بنگریم، همین فیلمهای مفرح خوب است تا مردم بیخیال شوند. من فکر میکنم این شرایط نیز فرصتی برای مردم است تا یک طور دیگر فکر کنند. نه اینکه در شرایط فعلی، فقط مردم را بخندانیم و آنها را از چیزی که هست دور کنیم.»
پرتوی دربارهی فیلمهای مفرح و خدشهدار شدن هنر گفت: « فیلمهای مفرح دائم از ارشاد مجوز میگیرند و اکران میشوند. این فیلمهای مفرح و سرگرم کننده پایگاهی برای ارشاد هستند تا پاسخگوی چیزی نباشد.»
او دربارهی تاثیر آنی یا درازمدت آثار سینمایی بر مردم گفت: «برخی مواقع فیلمی مثل “Z” یا «حکومت نظامی» تاثیرگذار است. البته آن فیلمها شرایط خودشان را داشتند. من به یاد میآورم که هرکسی برداشت خودش را فیلمهای سیاسی آن زمان داشت.»
پرتوی در ادامه دربارهی پرورش انسان توسط هنر گفت: «به هر حال هنر پرورش دهنده و تربیت کننده است. هنر به انسان نگاه میدهد. دلیل حضور فیلمها در جشنوارهها همین است. برخی در جشنوارهها سلیقههای مختلف دارند و سعی میکنند مخاطبین خودشان را در آن جشنوارهها پیدا بکنند و دیدگاه خودشان را رواج بدهند.»
او در پایان با مثالی توضیح داد: «فیلمهایی مثل «گنج قارون» و نه تنها این فیلم، بلکه تمام فیلمهای هندی یک آرمانگرایی دارند که به صورت خود به خود، بخشی از تفکر و نیاز ما را پاسخگو است. فیلمهایی تاثیر آنی میگذارند که فقط پاسخگوی نیاز انسان باشند. مثل فیلمهای آرمانی که در هند ساخته میشود.»
پذیرش دانشجوهای دکترا در دانشگاه تهران رانتی شد؟
زهرا منصوری، خبرنگار انصاف نیوز: طی چند سال گذشته دانشگاهها، در مرحله دوم آزمون دکتری تخصصی، حدنصاب تعیین میکنند. این اقدام، خلاف قانون مصوب مجلس است؛ بر اساس قانون پذیرش دانشجو در مقطع دکتری به شیوه «آموزشی ـ پژوهشی»، باید بر اساس تأثیر ۵۰ درصدی آزمون سازمان سنجش و تأثیر ۵۰ درصدی نمرهی دانشگاه صورت پذیرد؛ در حالی که تعیین حدنصاب در مرحلهی دوم، به صراحت با قانون سنجش و پذیرش مبنی بر تأثیر ۵۰ درصدی نمرهی سازمان سنجش مغایر است. زیرا اگر داوطلبی حتی در صورت کسب نمرهی بالای کتبی در مرحلهی اول، نتواند در مرحلهی دوم، حدنصاب دانشگاه را کسب کند، عملاً از طی مراحل پذیرش محروم میشود و اصلاً نمرهی سنجش عمومی وی منظور نخواهد شد. در واقع، این اقدام دانشگاهها موجب شده ۵۰ درصد مربوط به آزمون کتبی سازمان سنجش را نیز نادیده بگیرد.
در این باره با یکی از دانشجوهای مقطع دکترا دانشگاه تهران به انصاف نیوز میگوید این اقدام دانشگاه تهران بر خلاف قانون است و زمینهی فساد و رانت را فراهم میکند و باعث میشود اساتید دانشگاه بر روی فرد خاصی لابی کنند و طی این سالها دیدهایم تیپهای خاصی در مقطع دکترا وارد دانشگاه شدهاند. او همچنین معتقد است در حال حاضر فقط فشار رسانهای میتواند این مشکل را حل کند زیرا حتی رای دیوان عدالت اداری هم بر ابطال علکرد دانشگاه تهران صادر شده است.
اخیراً هم یکی از داوطلبان آزمون دکتری ۹۶، از دستورالعمل دانشگاه تهران در مورد حدنصاب نمرهی مرحلهی دوم آزمون دکتری تخصصی به خاطر مغایرت با ماده (۵) قانون سنجش و پذیرش دانشجو در دورههای تحصیلات تکمیلی در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی کشور (مصوب ۱۳۹۴)، به دیوان عدالت اداری شکایت میکند. هیات عمومی دیوان پس از دریافت دو دفاعیهی اداره کل حقوقی دانشگاه تهران، رأی نهایی خود مبنی ابطال دستورالعمل نحوه پذیرش دانشجوی دکتری تخصصی دانشگاه تهران را از تاریخ تصویب (۱۳۹۴) صادر میکند (لینک).
علیرغم گذشت پنج ماه از صدور این رأی عامالشمول توسط دیوان عدالت اداری، دانشگاه تهران از اجرای قانون مصوب مجلس و رأی دیوان برای داوطلبان متضرر طفره میرود و با اینکه طرف حکم دیوان، دانشگاه تهران است، داوطلبان را یا به سازمان سنجش ارجاع میدهد که سازمان نیز این پاسخ را میدهد: «در این خصوص، ابلاغی به ما ارائه نشده است»؛ یا مراجعه کنندگان را به شکایت در دیوان عدالت اداری حواله میدهد تا در فرایند بلندمدت حدود دوسال، افراد از پیگیری پشیمان شوند! با اینکه همان رأی هیات عمومی دیوان به خاطر عام الشمول بودن، برای پیگیری درخواست سایر متضرران کافی بهنظر میرسد.
عملکرد دانشگاه تهران فضا را برای فساد محیا میکند
یکی از دانشجویان مقطع دکترا دانشگاه تهران با بیان اینکه در آزمون دکترا که به صورت تستی است و ۵۰ درصد قضیه است و ۵۰ دیگر هم مصاحبه با دانشگاه است، به انصاف نیوز گفت: اما برخی از دانشگاهها زرنگ بازی درمیآورند و میگویند کسی که به دانشگاه ما برای مصاحبه مراجعه میکند، خودشان یکسری آیتمهایی را تعیین میکنند و میگویند باید ۵۰ درصد از این آیتمها را بیاوری و این در واقع این فضا را برای فساد، رانت و زد و بند محیا میکند.
این دانشجویی که نمیخواست نامش فاش شود، گفت: برای مثال وقتی به دانشکدهی علوم اجتماعی دانشگاه تهران مراجعه میکنید و میخواهی به گروه جامعهشناسی وارد شوید، یکسری اساتید در مورد شما نظر میدهند و همان اساتید ممکن است روی دانشجوی خاصی لابی کنند و به آن دانشجو نمرهی بالایی دهند و همین باعث شود تا آن دانشجو در مقطع دکترا در آن دانشگاه پذیرفته شود. هر سال این اتفاق میافتد و روی دانشجوهای خاصی لابی میکنند و آن دانشجوها را به گروه وارد میکنند. اصلا شما به روند پذیرش دانشجوهای دکترا در طی این سالها نگاه کنید؛ متوجه خواهید شد که تیپهای خاصی وارد این مقطع شدند؛ دقیقا به خاطر همین حد نصاب است.
او گفت: وقتی اسم آن دانشجو را به سازمان سنجش ارسال میکنند، دیگر آن نمرهی آزمون چهار گزینهای شما لحاظ نمیشود و یعنی به شما حد نصاب را نمیدهند و خیلی راحت از آزمون کنار میروید. مرحله دوم برای دانشگاه تهران بسیار مهم است؛ دانشگاه علامه هم قبلا این مدلی بود؛ الانش را دیگر نمیدانم. اما مصوبهی دیوان عدالت به صراحت کار دانشگاه تهران را باطل کرده است، اینکه دانشگاه تهران حد نصاب قائل میشود و بگوید طبق حد نصاب خودمان این دانشجو را قبول میکنیم؛ این کار اشتباهی است. زیرا دانشگاه مرجع قبول یا قبول نکردن دانشجویی نیست؛ بلکه سازمان سنجش مرجع است. با این مدل نمره دادنها باعث میشوند دانشجو از گردونهی رقابت کنار برود و فضا برای فساد و لابی فراهم میشود.
او ادامه داد: قبلا هم یک از دانشجوهای حقوق دانشگاه تهران از دانشگاه به خاطر این مورد شکایت کرد و دیوان عدالت هم گفته دانشجوهایی که طی این سالها با این روش پذیرفته یا رد شدند، کارشان باطل است و دانشجوهایی که از سال ۹۶، ۹۷، ۹۸ با این روش پذیرفته نشدند هم باید از اول ثبت نام کنند اما دانشگاه تهران زیر بار نمیرود. زیرا میداند اگر کسی به صورت اختصاصی شکایت کند؛ چند سالی درگیر پروندهاش است و دیگر معنایی ندارد تا دکترا بخواند.
این دانشجوی مقطع دکترا گفت: دقیقا مثل تامین اجتماعی است که کارگران شکایت میکنند و یک رای برای سازمان تامین اجتماعی صادر میشود و میگویند این رای شامل همهی کارگران میشود و آن پرونده به شعبه میرود و دو سه سال آنجا میماند و کارگر باید منتظر باشد ببیند به او پول میدهند یا نه. الان شکایت هم فایدهای ندارد و دانشگاه به این قضیه توجهی نمیکند. در حال حاضر فقط فشار رسانهای میتواند تاثیر گذار باشد و رای دیوان هم در این باره صادر شده است.
بایدها و نبایدهای مرخصی قاعدگی برای زنان
پریسا صالحی، خبرنگار انصاف نیوز: مهسا زنی سی ساله است میگوید وقتی دچار درد قاعدگی میشود کار کردن برایش بسیار سخت است، در این مواقع عصبی است و دوست ندارد صدای کسی را بشنود و با کسی صحبت کند، نیاز دارد یک روز در رخت خواب بماند تا کمی از دردش کم شود اما با توجه به نوع شغلش مجبور است روزانه با دهها نفر در ارتباط باشد، فرصت استراحت ندارد و باید کار کند و گشادهرو به نظر بیاید.
ژاپن از سال ۱۹۴۷ قانون مرخصی قاعدگی را اجرا میکند، در دیگر کشورها مثل کرهی جنوبی، تایوان و اندونزی و همچنین بعضی شرکتهای مصری هم این قانون اجرا میشود، سال گذشته در ایتالیا هم سعی شد که این قانون به تصویب برسد اما به تصویب نرسید. در کرهی جنوبی زنانی که از مرخصی قاعدگی استفاده نمیکنند میتوانند برای آن حقوق مجزا دریافت کنند.
موضوع مرخصی قاعدگی همواره در کشورهای مختلف موافقان و مخالفان زیادی داشته، موافقان این طرح به مشکلات زنان در دورهی قاعدگی تاکید میکنند و میگویند بسیاری از زنان در این دوره با مشکلات زیادی مواجه هستند و اجبار آنها به کار در این دوره نوعی فشار مضاعف به زنان است. مخالفان این طرح به خطر تبعیض جنسیتی در استخدام و حقوق کاری زنان به بهانهی این مرخصی اشاره میکنند و میگویند این طرح میتواند به تبعیضها علیه زنان در محیط کار شدت ببخشد و از طرف دیگر مرخصی یک تا سه روز که در کشورهای مذکور اجرا میشود میتواند اثرات منفی اقتصادی داشته باشد.
شهلا اعزازی، جامعهشناس و فعال حوزهی زنان در اینباره با خبرنگار انصاف نیوز به گفتوگو پرداخت. اعزازی معتقد است در ایران مشکلات ابتداییتری وجود دارد و چنین مطالبهای باید با احتیاط مطرح شود چراکه ممکن است به نگاهی که میخواهد زن را از محیط کار دور کند دامن بزند. او همچنین میگوید باید از نظر پزشکی بررسی دقیقی انجام شود تا مشخص شود چند درصد زنان با چه میزان مشکل جسمی یا روانی در دورهی قاعدگی مواجه میشوند.
هدیه سادات سالک فرد، جراح و متخصص زنان و زایمان نیز در جواب سوال خبرنگار انصاف نیوز در مورد میزان لزوم مرخصی قاعدگی نوشت: «در شرایطی که به دلیل خونریزی، درد، اختلالات عصبی و غیره، اختلال در زندگی روزمره ایجاد شود با تشخیص پزشک مرخصی داده میشود و در مواقع لازم این موارد درکمیتههای قانونگذاری مطرح میشوند.»
شهلا اعزازی: ممکن است در مورد زنان پیشداوری منفی ایجاد شود
اعزازی در مورد لزوم این مرخصی در ایران میگوید: «در ایران مشکلات بیشتر و مهمتری وجود دارد؛ برای مثال مرخصی زایمان کم است. خیلی از زنان در دوران قاعدگی مشکل خاصی ندارند و قاعدگی برایشان شکل بیماری نیست، حتی تغییرات خلق و خویی در میان همه شایع نیست. اگر خانمی واقعا در این دوران مشکل دارد و هم از نظر درد و هم روانی مورد فشار قرار میگیرد، حق دارد که مرخصی بگیرد. اما در مجموع برای حاملگی هم مشکل وجود دارد و در ایران و خیلی جاهای دیگر از اول این سوال مطرح میشود که آیا ازدواج کردهای یا آیا قصد داری بچهدار شوی و به صورت غیرقانونی برای زنانی که چنین قصدی دارند امتیاز منفی در نظر میگیرند.
در مورد همهی زنان در بازهی سنی ۱۵ سالگی تا ۵۰ سالگی با چنین طرحی امکان پیشداوری منفی به وجود میآید و میتواند باعث کم شدن استخدام زنان شود مگر اینکه کشوری که در آن چنین طرحی اجرا میشود، آنچنان قوانین محکمی داشته باشد که این یک تا سه روز مرخصی نتواند روی استخدام زنان تاثیرگذار باشد.»
او در مورد قوانین حمایتی در بعضی کشورها توضیح میدهد: «در بسیاری از کشورها مرخصی برای بیماری کودک چه برای پدر و چه برای مادر، جاافتاده است؛ یعنی وقتی بچه مریض است و پدر یا مادر میخواهد مرخصی بگیرد هیچ مقاومتی در برابر آن نمیشود چون سایر ساختارهای قانونی آنها آنقدر محکم و مناسب تهیه شده که اگر پدری به خاطر بیماری کودکش یک روز مرخصی گرفت، موقعیتش در محل کار به خطر نمیافتد.»
او در ادامه میافزاید: «صرف دادن مرخصی قاعدگی، بدون حمایتهای جانبی که باید وجود داشته باشند، به اعتقاد من به ضرر زنان خواهد بود اما اگر این حمایتها وجود داشته باشد مثبت خواهد بود. ما قبلا هم شاهد بودیم که بعضی خانمهایی که شش ماه به مرخصی زایمان رفتند، اخراج شدند و نتوانستند سر کار قبلی خود برگردند؛ حتی من شایعهوار شنیدم که موقع استخدام از زنان جوان متاهل سوال میشود که چه زمانی قصد بچهدار شدن دارند یعنی مسایل خصوصی مثل این هم مهم میشود.»
اعزازی به نیازهای کارفرما نیز اشاره میکند و میگوید: «از طرف دیگر کارفرما هم شخصی را لازم دارد که برایش کار کند. این موضوع خیلی به سطح رفاه و دیگر مسایل کشور بستگی دارد. در ایران اگر چنین چیزی درخواست شود، ممکن است مشکل به وجود بیاید. گرچه مطالبه و مطالبهمحور بودن همیشه خوب است اما اینجا نه آن زیرساخت قانونی وجود دارد و نه تفکری که چنین چیزی را حق زن بداند.
زنانی که در این دوران با مشکل شدیدی مواجه میشوند، ممکن است با معضلاتی مواجه شوند؛ برای مثال با جملاتی مثل «این که کار نمیکنه» مورد تحقیر قرار بگیرند اما این زنان هم مثل هرشخص دیگری میتوانند موقع بیماری مرخصی بگیرند و مسالهی خاصی هم نیست اما اینکه این موضوع هرماه تکرار بشود، نمیدانم کارفرما با چنین چیزی کنار میآید یا نه، البته شاید برای کارفرماهای دولتی که امکان نظارت دولت روی آنها بیشتر از بخش خصوصی است، کمتر مشکلساز باشد.»
او در مورد مشکلاتی که قاعدگی برای زنان شاغل ایجاد میکند میگوید: «باید در نظر گرفت که قاعدگی میتواند در کار زنان مشکل به وجود بیاورد. برای مثال یک معلم اگر نتواند کارش را انجام دهد جایگزینی برای او وجود ندارد. در خیلی از کشورها در مدارس یک معلم جایگزین وجود دارد تا اگر معلمی نتوانست در کلاس حاضر شود، به جای او به کلاس برود. به هرحال موضوع مهم این است که کار روی زمین نماند. باید دید بقیهی کشورها برای این موضوع چه راه حلی در پیش گرفتهاند و چقدر میتوان آن را با شرایط کشور ما انطباق داد و در آن تغییر ایجاد کرد.
یکی از نهادهایی که میتواند چنین پیشنهادی را مطرح کند، معاونت زنان است؛ اما الان این مطالبه ناپخته و خام است، نیاز به آمار و نظرات تخصصی پزشکی است که از نظر روانی و جسمی به چه میزان فشار به زنان وارد میشود. همینطور باید مشخص شود اگر قرار است زنی یک تا چند روز در ماه سرکار نرود کارش چه میشود؟ به صورت خام نمیتوان مطالبه را مطرح کرد وگرنه بازخورد منفی خواهد داشت.»
او در پایان اضافه میکند: «به نظر من باید از نظر پزشکی تخمین زده شود که واقعا شرایط زنان در قاعدگی به چه شکلی است؛ بعضی زنان میگویند مشکل خاصی در این دوره ندارند اما ممکن است دلیل این حرف این باشد که این افراد بیشتر خودشان را تطبیق میدهند به همین خاطر فکر میکنم باید از بعد پزشکی به این موضوع پرداخت.
در شرایط ایران که در این مورد بیشتر مسایل به ضرر زنان است و عدهای میگویند زنان اصلا کار نکنند باید روی این مطالبه بیشتر دقت شود وگرنه ممکن است کارفرماها بگوید زنان که هرچند سال یک بار که باردار میشوند و سرکار حاضر نمیشوند حالا هم که میخواهند هر ماه چند روز به مرخصی بروند پس بهتر است اصلا نیایند.»
انتهای پیام