روایت دو دهه فعالیت جنبش دانشجویی
مناظره دانشگاه زنده است توسط سازمان دانشجویان جهاددانشگاهی مشهد به مناسبت روز دانشجو در دانشگاه فردوسی برگزار شد.
به گزارش ایسنا، این مناظره با حضور مجتبی سادات و حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا جواهری، از فعالین دانشجویی دهه 60 و علی زیرک و سعید شعرباف، از فعالین دانشجویی دهه 80 برگزار شد که مشروح آن در ذیل آمده است.
جواهری:
دانشجویان باید در دانشگاه به شان خود توجه کنند؛ البته منبع شناخت شان، شرع، عقل و عرف و همچنین بیانات رهبران دینی است؛ همچنین دانشجو جریانهای مختلف را نیز باید بشناسد؛ زبان خود را نیز کنترل کرده و سیاست همراه با متانت و دیانت داشته باشد.
جریان دانشجویی در ارتباط با روحانیت تکامل پیدا کرد؛ امام خمینی(ره) 14 نامه پیش از انقلاب خطاب به دانشجویان ارسال کرد که هر کدام میتوانست مانیفستی برای دانشجویان باشد؛ در پرتو این رهنمودها دانشجویان در مسیر تکامل قرار گرفتند؛ پس از انقلاب نیز در مراحلی مانند تسخیر لانه جاسوسی و انقلاب فرهنگی، دانشگاه با امام پیوند و ارتباط داشت.
با بازگشایی دانشگاهها نیز نهاد رهبری در دانشگاه این ارتباط قوی بین دانشجویان و امام را حفظ کرد.
جنبش دانشجویی در اغلب مواقع در زمین طراحی شده خود بازی نکرده است
شعرباف:
16 آذر نمادی زیباست؛ واقعیت این است که مبارزه دانشگاه از همان ابتدا با بزرگترین افراد و بزرگترین ظلم موجود شروع شد؛ این مبارزه تنها با هیاهو کردن ادامه نیافت و در این راه خون دانشجویان نیز ریخته شد؛ این همان خط عاشوراست که تا به امروز ادامه یافته است.
باید ماهیت جنبش دانشجویی مشخص شود؛ برخی آن را اپوزسیون حکومتها میدانند؛ برخی نیز آن را سوپاپ اطمینانی برای بروز احساسات و هیجانات جوانی معرفی میکنند؛ برخی نیز آن را شاخه دانشگاهی احزاب بیرون از دانشگاه میدانند؛ نظر من این است که جریان دانشجویی از دو بعد شهامت و جسارت و مساله و نیازشناسی قابل بررسی است.
اگر این دو نباشد، جریان دانشجویی از اوج و فراز خود فاصله خواهد گرفت؛ با این نگاه به جنبش دانشجویی سه آسیب را میتوان در جریانات دانشجویی مطرح کرد؛ در 15 سال اخیر جنبش دانشجویی در اغلب مواقع در زمین طراحی شده خود بازی نکرده است و بیشتر اختلافات زرگری بوده است.
بسیاری از اختلافات و دعواها را تیترهای روزنامهای مشخص میکرد؛ شاید در همان زمان اگر اتفاقی برای برخی هموطنان در محیطهای دوردست رخ میداد، کسی توجهی نمیکرد.
در همان بهبوهه اختلافات چپ و راست، پروندههای زیادی مانند کرسنت مطرح شد، اما باید پرسید جنبش دانشجویی در قبال این اتفاقات چه زاویه نگاهی داشت و در کدام اختلاف ورود یافته بود؛ این ایراد به دو طرف وارد است؛ باید پرسید این اختلافات را چه کسی برای ما مهم جلوه داده است؛ چه کسی این نیاز را مطرح کرده است؛ حتی جهاد دانشگاهی و برخی مجموعههای دیگر نیز همینگونه عمل کردهاند.
در بسیاری از مسایل حاد سیاسی مانند استیضاح وزیر علوم و 16 آذر سراغ ما میآیند؛ در سایر اتفاقات اصلا توجهی صورت نمیگیرد.
ما با هر زاویه نگاهی باید خودمان زمین بازی را طراحی کنیم؛ در این خصوص تکثر نیز محل اشکال نیست.
بهترین مکان برای طرح انتقادات تشکلهای دانشجویی است
زیرک:
دانشگاه مکانی است که دولتها آن را برای تربیت مدیران آینده طراحی کردهاند؛ با این حال اتفاقی که در دانشگاهها رخ میدهد، همیشه آن چیزی نیست که مد نظر دولتهاست؛ ذات پرسشگری و آگاهی سوالبرانگیز است و بهترین مکان برای طرح این سوالها تشکلهای دانشجویی است.
ماهیت انتقادی جریانهای دانشجویی موجب خروج دانشگاه از فضای مدیریتی حکومتها میشود و این باعث میشود دولتها بخواهند دانشگاه را به مسیر مورد نظر خود بازگردانند و آن را مدافع ایدئولوژی حاکم نشان دهند؛ این مساله از راههای مختلفی پیگیری میشود که مهمترین آن بازوهای سرکوبگر است.
من اعتقادی به وجود جنبش دانشجویی در ایران ندارم؛ اما میتوان اتفاقاتی که در دانشگاهها وجود دارد را جریان دانشجویی نامید؛ جنبشها معمولا وزانت سیاسی داشته و بر روندهای سیاسی کلان جامعه تاثیرگذارند؛ من به عنوان یک فعال دانشجویی معتقدم چنین تاثیرگذاری در جریانات دانشجویی ایران وجود نداشته است.
البته در دوم خرداد 76 اتفاقی افتاد که نشان داد دانشجویان در روندهای کلان سیاسی تاثیرگذاری زیادی دارند؛ علاوه بر این، جنبشها اهداف کلانی دارند اما جریانات دانشجویی چنین رویکردی نداشتهاند.
اینکه گفته شد جریانات دانشجویی در زمین دیگران بازی کردهاند، بیشتر متوجه سایر تشکلهاست تا انجمنهای اسلامی؛ بسیاری از مسایلی که مطرح شد توسط دانشجویان انجمن اسلامی پیگیری میشد.
دانشجویان همیشه در کنار جریان نوگرا قرار داشتند
سادات:
پیش از انقلاب دانشجویان در کنار روحانیت پیشتاز مبارزات بودند؛ پس از انقلاب نیز انتظارات زیادی از دانشجویان بود؛ خود دانشجویان نیز به دنبال ایجاد جامعهای اسلامی و دارای پیشرفت بودند؛ در ایران نظام مبتنی بر فقه اسلامی است؛ در اینجا بحثهای فقه سنتی و پویا به وجود میآید که دانشجویان همواره طرفدار فقه پویا بودهاند.
البته هیچکدام از این نگاهها خارج از اسلام نیست؛ در سالهای ابتدایی انقلاب سوالات زیادی در مسایل مختلف مانند مالیات، اعتیاد، نظام وظیفه و… مطرح میشد که دانشجویان همیشه در کنار جریان نوگرا قرار داشتند و نظر امام خمینی(ره) نیز همین بود.
جریان دانشجویی نسبت به این مسایل بیتفاوت نبود؛ بنابراین نمیتوان گفت در زمینی دیگر بازی میکرده است بلکه محل حضور این جریان زمین انقلاب بود؛ جریان دانشجویی در زمین انقلاب بازی میکرد؛ این مسایل بحثهایی بود که توسط رهبری آن زمان مطرح میشد و دانشجو نیز برای پاسخگویی به جامعه و کنترل آن، همراه جریان نو و پویا بود.
در تمام مسایل جریانات دانشجویی حضور داشتند؛ این حضور در دو بخش بیرون از دانشگاه و درون دانشگاه تاثیرگذار بود؛ در بخش بیرون از دانشگاه، جریان دانشجویی بر انتخاباتهای مختلف تاثیرگذار بوده است و به دنبال افرادی بود که تخصص و مهارت لازم را داشته باشند.
در بخش درون دانشگاه نیز انجمنهای اسلامی اساس و پایهای برای تشکلهای خود برنامهریزی میکند که پس از 35 سال قابل خدشه نیست؛ کنگره انجمنهای اسلامی دانشگاههای ایران بر همین مبنا تشکیل میشود و برخلاف احزاب که تمرکزگرا هستند، انجمنهای اسلامی سیستمی تکثرگرا و مبتنی بر بدنه دارند.
دانشجویان باید ارزشها و آرمانها را از منابع اصلی خود کسب کنند
جواهری:
شهادت امام حسین(ع) برای نجات افرادی بود که گرفتار گمراهی و ضلالت شده بودند؛ امام خمینی(ره) میفرماید «قسمت عمدهای آن چیزی که به ایران ضربه زده است، از دانشگاهها بوده است» و دانشگاه قبل از انقلاب را آسیبشناسی میکند.
امام به شان بالای دانشجو باور داشت؛ دانشجویی میتواند در برابر انحرافات بایستد که آگاهی دقیق از آرمانهای انقلاب داشته باشد؛ اگر دانشجویی نتواند جریانهای مختلف را نشناسد، خود عامل انحراف است.
دانشجویی میتواند مقابل انحرافات بایستد که ارزشها و آرمانها را از همان منابع اصلی خود که همان شرع، عقل و به ویژه صحیفه نور امام است، به دست آورد.
در دهه 60 این تنوع تشکلهای دانشجویی امروز وجود نداشت و همه کسانی که دغدغه انقلاب داشتند، در قالب انجمنهای اسلامی دانشجویان قرار میگرفتند؛ در مراحل بعد تشکلهای دیگری شکل گرفت و هر کدام مسایل خود را داشتند اما انجمن اسلامی باید مسیر اصلی خود را ادامه دهد.
بازگشت از منابع اصیل ارتجاع روشنفکری خواهد بود؛ مقام معظم رهبری در این خصوص بیاناتی داشتند که متاسفانه به آن توجهی نشده است؛ ارتجاع روشنفکری این است که به عنوان نمونه برنامهای به مناسبت 16 آذر برگزار شود، اما در مسیر استکبار گام برداشته شود که خوشایند دشمنان انقلاب اسلامی باشد.
همیشه باید دانشجویان ظلمستیز و عدالتخواه باشند؛ اعتقاد و التزام عملی به ولایت فقیه نیز یکی از مسایلی است که در مرامنامه انجمنهای اسلامی مورد توجه بود.
در سال 68، در جریان رحلت امام، دانشجویان دانشگاه فردوسی دفتر تحکیم وحدت را تشویق میکند که در حمایت از رهبری جدید وارد صحنه شود.
در طرد اساتید غربگرا و غربزده نیز انجمن اسلامی فعالیتهای زیادی داشت؛ در حمایت از انقلاب نیز تلاشهای زیادی شد؛ انجمنهای اسلامی کمیتهای تحت عنوان امور جنگ داشت که بتواند در مساله اصلی کشور حضور داشته باشد.
جریانات دانشجویی باید حریت داشته باشند
شعرباف:
اصل سخن ما این است که جنبش دانشجویی تامل خود را مبنا قرار دهد؛ اگر جریان دانشجویی زمین بازی را خودش انتخاب کند، به تعبیر مقام معظم رهبری اگر تحلیلی غلط داشته باشد نیز ایرادی ندارد.
این صحیح نیست که گفته میشود جنبشهای دانشجویی تنها برای نقد حاکمیت به وجود میآیند؛ این نقد صحیح و الزام موکدی نیست؛ جنبش دانشجویی رسالت خود را با حق تعریف کرده است؛ اگر به لحاظ علمی و منطقی مسالهای حق باشد، ابایی از ایستادگی نیست حتی اگر جریان متبوع دانشجو چنین تلقی نداشته باشد.
متاسفانه جریانهای دانشجویی اغلب مواقع شجاعت خود را برای حریف سیاسی خود خرج میکنند؛ آنجایی که حریت لازم است، که در این 15 سال سابقه فعالیت تشکلهای دانشجویی کم دیده شده است، باید دیده شود؛ حریت یعنی اینکه دانشجو حتی در برابر جریان متبوع خود نیز بایستد.
ما اعتقاد داشتیم در جریان انتخابات 88 شخصی که «بگم…بگم» را مطرح کرد، فضای اخلاق سیاسی جامعه را برهم زد؛ اما پس از آن میبینیم که نام 3700 نفر به عنوان بورسیه غیرقانونی منتشر میشود و با آبروی افراد بازی میشود؛ این وظیفه من نیست که مقابله کنم؛ باید فرد حری از خود این جریان برخیزد و نسبت به این مساله اعتراض کند؛ همه جریانات نیازمند این مساله است.
هیچگاه جنبش داشنجویی رویهای یکسان نخواهد داشت؛ هیچگاه بسیج و انجمن اسلامی یکسان و همراه با یکدیگر نخواهند شد؛ نباید هم این اتفاق رخ دهد اما این فضا نیازمند داشتن شرطی اولیه است که آن اثبات حریت است.
از یکی از شخصیتها در انتخابات 88 در مورد گزینههای ریاست جمهوری سوال میشود و وی اینگونه پاسخ میدهد که «مگر ممکن است مردم داماد و یا فرزند یک شخصیت را کنار گذارند»؛ نسبت به این پاسخ صدای هیچکدام از دانشجویان بلند نشد؛ این نظریه از کجا آمده است.
این مساله برای هر دو طرف است.
اگر جنبش دانشجویی در آن مقطعی که همه نسبت به عملکردی رضایت دارند، واکنش نشان دهد و جسارت داشته باشد، آنجاست که عملکردش قابل قوبل میشود؛ اگر جهاددانشگاهی و ایسنا نسبت به رئیس جمهور انتقاد کند که چرا جلسات وی تنها بر پایه مونولوگ است و دانشجو نمیتواند در آن سخنی بگوید، عملکرد درستی داشته است؛ این مساله که به ضرر گفتمان تدبیر و امید است.
در دوره همان وزیر علومی که نسبت به افزایش ظرفیت دانشگاهها در دوره محمود احمدینژاد انتقاد داشت، ظرفیت پذیرش دانشجو در واحد بینالملل، ویژه مسئولین، دانشگاهها افزایش یافته است؛ در گروه جغرافیا و برنامهریزی شهری دانشگاه فردوسی چند معاون شهردار و فرماندار حضور دارد؟
ما به توافقی کلی نیازمندیم؛ اگر جنبش دانشجویی به این مساله عمل نکند، در مسیر فرود خود قرار خواهد گرفت.
انجمنهای اسلامی همیشه بر محور عدالتطلبی، دینباوری، استکبارستیزی و مردمگرایی حرکت کردهاند
زیرک:
در مورد بورسیهها باید گفت که وزارت علوم اعلام کرد این 3700 نفر بدون آزمون از بورسیه استفاده کردهاند و از این تعداد بورسیه 804 نفر به دلیل نداشتن حداقل شرط معدل و… لغو شده است؛ حدود 600 تا 700 نفر که از شرایط مربیگری استفاده کردهاند، هیچکدام تایید هیات امنای دانشگاه متبوع خود را نداشتهاند و پروندههایشان به دانشگاه بازگشت شده است؛ در این خصوص وزارت علوم منتظر دریافت تاییدیه هیات امنای این دانشگاهها خواهد بود.
در 16 آذر نیز اعتراض دانشجویان به این بود که دولت روی کار آمده در 28 مرداد ناشی از کودتا بود و همین مساله موجب اعتراض دانشجویان در آن زمان شد.
اما در خصوص انجمنهای اسلامی باید گفت که این تشکلها همیشه از سه شاخص اصلی برخوردار بودند که پیونددهنده فعالیتهای آنها بوده است؛ یکی از این شاخصهها دینباوری نوگرایانه است؛ در حقیقت انجمنهای اسلامی همواره دغدغه دین، نه از زاویه سنتی بلکه از زاویه نوگرایانه داشتهاند.
آن وجهی که در کنار نگاه دینی در انجمنهای اسلامی وجود داشت، نگاه ضداستبدادی، ضد استعماری و ضد استثماری بود.
ویژگی دیگر انجمنهای اسلامی عدالتطلبی بوده است؛ علاوه بر این دموکراسی خواهی و مردمگرایی نیز ویژگی برجسته دیگر این تشکل بوده است؛ در حقیقت این تشکل به دنبال این بود که رای مردم به طور واقعی فرایندهای سیاسی و حکومتی را تعیین کند.
هر تشکلی که امروز و یا در آینده بر مبنای این ویژگیها تشکیل شود، ادامه دهنده راه انجمنهای اسلامی خواهد بود.
باید به دانشجوی منتقد مدال داد
سادات:
من نیز در خصوص حریت واقعی با آقای شعرباف همنظر هستم؛ اخلاق ورای سیاست است و ما نیز این مساله را قبول داریم؛ در بحث بورسیهها نیز من موافقم که نباید حیثیت افراد مورد بازیچه قرار گیرد؛ نباید نسبت به حریف سیاسی مچگیری کرد؛ اگر مطمئن هستیم که در جایی خلافی صورت گرفته، نسبت به فرد متخلف باید مسایل را بیان کرد.
البته باید توجه داشت برخی تشکلها رسانههای زیادی دارند و باید از این رسانهها برای ترویج اخلاق استفاده کنند؛ ما معمولا از رسانه محروم هستیم؛ متاسفانه افراد آزاده پروبال پیدا نمیکنند و بیشتر رد صلاحیت میشوند؛ دانشجویی که انتقاد میکند، مستحق دریافت مدال است چون خود را در معرض خطر قرار میدهد و فردی ارزشمند است.
ولی برخوردهایی که در این سالها با دانشجویان شد، هنوز هم ادامه دارد؛ قولهایی هم از سوی دکتر روحانی مطرح شد که هنوز نتواسنته آن را عملی کند و ما هم در این زمینه به وی انتقاد داریم.
این روزها شنیده شد که علی مطهری در مشهد سخنرانی کرد؛ اما ببینید که با وی چه برخوردی شد؛ گاهی اوقات برخی افراد در مناصب مختلف شدیدترین برخوردها را با دانشجویان و دانشگاه دارند، شما چرا چنین انتقادهایی را مطرح نمیکنید؛ اگر در حوزه علمیه مشکلی باشد، آیا دانشجو اجازه اظهار نظر خواهد داشت؛ اما چطور به خود اجازه میدهید که در همه مسایل مربوط به دانشگاه ورود یابید.
یکی از وجوه قیام امام حسین(ع) مربوط به جایگاه منتقد و حاکمیت است؛ امام حسین(ع) از بیعت سرباز میزند و تهدید به جنگ میشود؛ در حقیقت این وضعیت جایگاه منتقد را نشان میدهد که ما نیز از آن دفاع میکنیم؛ اما اگر ما عملکردی مخالف این داشته باشیم، اقدام شایستهای انجام ندادهایم.
اگر عملکرد تشکلهای دانشجویی رضایت کفار را در پی داشته باشد، دچار استحاله شده است
جواهری:
ما برای تشخیص عمل صالح و غیرصالح معیار داریم؛ عمل صالح عملی است که خشم کفار و استکبار را در پی دارد؛ ما آمریکا و اسراییل را نماد کفر میدانیم؛ حال اگر هر تشکلی کاری انجام دهد که موجب خشم کفار شود، عملکردش صحیح بوده است؛ اما اگر عملی خلاف این انجام شود، فعلی فاسقانه انجام شده است.
در حقیقت اگر عملکرد یک تشکل موجب رضایتمندی کفار شود، باید دانست که آن تشکل دچار استحاله خواهد شد.
مقام معظم رهبری به عنوان یک رهبر سیاسی، براساس قانون اساسی، شرع و عقل فصلالخطاب است و نظر اوست که روشنگر حوادث و واقعیتهاست؛ اگر ما از ولایت فقیه و رهبری دفاع کنیم، خشم کفار برانگیخته میشود؛ اگر برخی جریانها به جای اطاعت از ولایت فقیه نسبت به آن دچار خشم شوند نیز در مسیر استکبار قرار دارند.
جریانات دانشجویی از منابع اصلی خود فاصله گرفتهاند
شعرباف:
در مورد بورسیهها مساله این است که حتی اگر یک نفر دارای مشکل باشد، باز هم مجوزی برای افشای نام افراد وجود ندارد؛ این منطقی عقلی و مورد قبول دوستان نیز است؛ اگر کسی دغدغه ارتباط قدرت و ثروت دارد، میتواند مطرح کند.
اولین پایههای ارتباط مدرک و ثروت در دانشگاه آزاد شکل گرفت؛ برخی در این دانشگاه تحصیل کردند و موفق به اخذ مدرک دکتری پیش از گذراندن مقطع کارشناسی ارشد، شدند؛ سوال ما این است که جهاددانشگاهی و ایسنا تاکنون در این رابطه چه موضعگیری داشتند؛ اگر دغدغه دارید، بادی همه جا آن را مطرح کنید.
دوران آقازادهها گذشته است؛ دانشجو ملاک دارد و آن حق و حقیقت است؛ ملاک در هر موضوعی مشخص است و باید سخن طرف مقابل را باید پذیرفت حتی اگر در جبهه مقابل باشد.
در 15 سال اخیر جنبش دانشجویی از منابع اصیل خود فاصله گرفته است؛ ما با هر زاویه نگاهی از این منابعی چون قرآن و نهجالبلاغه فاصله گرفتهایم؛ علاوه بر این ما از اسناد بالادستی خود نیز فاصله گرفتهایم؛ همین جهاددانشگاهی در اساسنامه ساختاری است با هدف حاکمیت فرهنگ جهادی و انتقال نظام فکری و اسلامی؛ باید بررسی کنیم و ببینیم که آیا این هدف درست یا غلط است؛ اما در عمل کلاس طب برگذار میکنیم؛ چند مجموعه راهاندازی شده و دو تا سه هزار مدرک دانشگاهی مانند مدارس غیرانتفاعی صادر میشود.
سوالی که جهاددانشگاهی باید از خود بپرسد این است که «تا چه حد عملکرد این نهاد متناسب با این هدفگذاریهاست»؛ بسیج دانشجویی و انجمن اسلامی نیز موظف است به اساسنامه خود توجه کند و میزان تناسب خود با آن را دریابد.
نباید با دانشجویی که تحلیل دارد برخورد شود
زیرک:
سوال من این است که «دانشجویانی که نسبت به مسایل تحلیل داشتند،امروز کجا هستند»؛ در 10 سال اخیر بسیاری از دانشجویانی که تحلیل داشتند یا از تحصیل محروم و یا تعلیق شدند؛ مساله این است که چرا آن زمان شما از این افراد دفاعی نداشتید؛ آیا از این دانشجویان تظلمخواهی شد.
ما نمیتواینم اجازه مصاحبه به دانشجو ندهیم و خود نیز با او وارد گفتوگو نشویم.
در باب انتشار اسامی بورسیههای غیرقانونی مقام وزارت نیز پیگیر برخورد با عاملان انتشار اسامی بوده است.
زمانی که شما از آیتالله هاشمی دفاع میکردید، این انجمنهای اسلامی بودند که در بحث آقازادهها ورود پیدا کرد و هزینه آن را نیز پرداخت نمودند؛ بابک زنجانی در کدام دولت ایجاد شد؛ شما باید پاسخگوی این سوالات نیز باشید.
سادات:
این بیانصافیها زیاد صورت گرفته است و در این میان عدهای نیز به دنبال حل مسایل نیستند و فقط میخواهند افراد را متهم کنند؛ مثلا فردی در حال آتش زدن عکسی است؛ اما اینکه معلوم نیست که چه کسی این کار را کرده است؛ این عکس تنها برای متهم کردن یک عده گرفته میشود.
فتنهگری آنجاست که به برخی افراد که از ابتدای انقلاب در این نظام فعالانه حضور داشتند، اتهام زده میشود؛ پس افراد شایسته کجا هستند؛ اگر هم ما به این مساله انتقاد میکنیم، با ما برخورد میشود؛ این بیاخلاقی در جامعه چرا رواج پیدا میکند.
چقدر با نشریات دانشجویی برخورد میشود؛ اما از سوی دیگر میلیاردها تومان از سرمایه این کشور از بین میرود و هیچکس پاسخگو نیست.
جواهری:
القای شبهه کار آسانی است؛ پاسخ گفتن مهم است؛ آنچه که در دهه 60 در تشکلهای دانشجویی اتفاق افتاد پشتوانه فرهنگی انقلاب بوده و نشان دهنده اسلامیت نظام است؛ آنها که سازندگان فتنه بودند در پیشگاه خداوند متعال و خانواده شهدا باید پاسخگو باشند.
آن حرکت در آن شرایط، حرکتی خطرناک علیه انقلاب اسلامی بود؛ بسیاری از افراد در دهه 60 بدون منطق و تندروانه فعالیت داشتند اما امروز تغییر کردهاند؛ این میتواند برای ما به عنوان یک عبرت مطرح شود؛ اگر حرکت فرد بر مبنای افراط و تفریط باشد، همیشه موجب پشیمانی خواهد شد.
افراد زیادی هستند که به عنوان مبارزان پشیمان شناخته میشوند، چون بر مبنای تفکری خاص حرکت نکردند؛ اگر افرادی سوابق درخشانی داشتند، ما برای آنها احترام قائلیم، اما به شرطی که در آن راه باقی بمانند؛ اما وقتی کسی متفاوت با گذشته حرکت کند، خود احترام گذشته را از بین میبرد.
بعد از بیان نظر رهبری به صورت شفاف، اگر فردی در تضاد آن حرکت کند، طبیعی است که برای جلوگیری از آن و خطرات این حرکت باید اقدام مناسب صورت گیرد.
شعرباف:
یکی از آفتهای بزرگ ما در جنبش همین است که همه مسایل را یا سیاه و یا سفید میبینیم؛ ما باید تکلیف را مشخص کنیم؛ همه مسایل فازی و نسبی است؛ نمیشود در یک فضای ملتهب همه مسایل را مطرح کرد.
چطور میشود به رهبری انتقاد کرد اما نسبت به جهاد انتقاد نداشته باشیم؛ اگر معتقد هستید که در مسیر حق ایستادهاید، باید بایستید و هزینه هم بپردازید؛ نباید دورو و ریاکارانه حرکت کرد.
زیرک:
در باب مطلق اندیشی باید گفت، سابقه انجمنهای اسلامی و سایر تشکلهای دانشجویی نشان میدهد که کدام یک از جریانها مطلق اندیش بودند؛ دوم خرداد 76 را انجمنهای اسلامی پایهریزی کردند؛ این در حالی است که بیشترین انتقاد به خاتمی نیز از سوی همین انجمنهای اسلامی مطرح شد.
اگر مقایسه در انتخاب مدیران دانشگاهی و فرایندهای مختلف دانشگاهها در دولتهای آقایان خاتمی و احمدینژاد داشته باشیم برخی تفاوتها روشن میشود؛ من به عنوان کسی که در انجمن اسلامی فعالیت داشتم، باید بگویم که در هشت سال دولت احمدینژاد هرگز نماینده انجمن اسلامی دانشگاه فردوسی به جلسات شورای فرهنگی دانشگاه دعوت نشد؛ این یک مساله قانونی بود.
همچنین برخوردهای قضایی و امنیتی با دانشجویان نشان دهنده این است که تا چه حد این دو دولت به استقلال دانشگاه اعتقاد داشتند؛ همواره برخورد وجود داشته اما نقطه افتراق این بود که برخی مدیران در دولت خاتمی به ما میگفتند «برخوردهای ما برای جلوگیری از برخوردهای بیرون از دانشگاه بود»؛ اما مدیران دانشگاهی دوره احمدینژاد باید پاسخ بدهند که چرا اجازه برخورد با دانشجو در فضای بیرون از دانشگاه داده میشد؛ علاوه بر این چرا پس از این برخوردها مجددا در داخل دانشگاه نیز با دانشجو برخورد میشد.
تعطیلی و استحاله تشکلهای دانشجویی منتقد نیز یکی دیگر از اتفاقتی بود که در دولت احمدینژاد افتاد؛ در این دوره تشکلهایی به نام انجمن اسلامی شکل گرفت که هیچ ارتباط و سابقهای با انجمن اسلامی نداشتند.
تعطیلی نشریات منتقد و تعطیلی شوراهای صنفی که محل فعالیت سیاسی نبود و به عنوان حق دانشجو مطرح است، نشان دهنده میزان استقلال دانشگاهها در هشت سال گذشته است.
انتهای پیام