احمدینژاد برای رحیمی جاخالی داد
مطهره شفیعی در آرمان نوشت: کمتر کسی است که زمان دقیق آغاز همراهی رحیمی با احمدینژاد را به خاطر داشته باشد اما او خود خوب به خاطر دارد که چه زمانی از سوی محمود احمدینژاد به عنوان معاون پارلمانی دولت نهم معرفی شد! نه مانند برخی، در استانهایی که احمدینژاد استاندار بود، حضور داشت و نه مانند برخی دیگر با او در ماکو بود البته شاید آن زمان که احمدینژاد در نقش مشاور استاندار کردستان به ایفای نقش میپرداخت شناختی از رحیمی به دست آورده باشد. مخالفان انتصاب رحیمی به عنوان معاون پارلمانی آنچنان زیاد نبودند. در آن زمان کمتر توجه شد که محمدرضا رحیمی از سوی مجلس هفتم به عنوان رئیس دیوان محاسبات انتخاب شده است. اگرچه اکثریت مجلس هفتم اصولگرا بودند اما رحیمی بنای سازگاری با آنها را نداشت چنانکه به نوشته انتخاب، رحیمی یکی از مسئولان اخراجشده شرکت بیمه ایران را که با توصیه یک نهاد مربوطه اخراج شده بود، بهعنوان بازرس همان شرکت بیمه تعیین کرد. نمایندگان اصولگرای مجلس معتقد بودند که درنتیجه این اقدام رحیمی و فرد منصوبشده توسط او، گزارشی که به دست احمدینژاد رسیده، حاوی اطلاعات غلطی درباره این شرکت بوده و باعث شده احمدینژاد دستور برکناری مدیرعامل و تمام اعضای آن شرکت بیمه را بدهد. ارادت رحیمی به احمدینژاد تا آنجا بود که سال۱۳۸۵ درباره وی گفت: «در سوریه یکی از مسلمانان به من گفت که من معتقدم اگر بنا بود بعد از پیامبر، پیامبری دیگر بیاید، آن احمدینژاد بود!» او پس از آنکه نمایندگان مجلس هشتم، این سمت را به رحمانیفضلی دادند، بهعنوان معاون حقوقی و پارلمانی محمود احمدینژاد منصوب شد که در اینجا اولین جرقههای چرایی این ارتباط زده شد و برخی در گوشی به همطیفان خود گفتند «چه خبر است؟»
معاون پارلمانی و استحکام روابط
زمانی که رحیمی بهعنوان معاون پارلمانی دولت نهم به بهارستان رفت نگاهها متوجه او شد چون به هر حال هر خبری شود با توجه به طبع کنجکاو مردم، اگر به شکل رسمی اعلام نشود به هر حال درگوشی نقل میشود. بیش از همه نادران و توکلی بودند که زیرچشمی رفتوآمد رحیمی را زیر نظر داشتند و در دل میگفتند: «دست از پا خطا کنی خودت میدانی آقای رحیمی.» نادران اکنون میگوید که با ریاست رحیمی بر دیوان محاسبات مخالف بوده و دلیل آن را مطابق آنچه جهاننیوز نوشته، رفتارهای سیاسی و خارج از عرف و قاعده و رفیقبازبودن رحیمی میداند. روزی که قرار بود کردان استیضاح شود را باید پیک حواسجمعی چند نماینده اصولگرا دانست؛ آنها مشاهده میکردند که برگههایی از سوی برخی امضا میشود و اصلا به سمت برخی دیگر از نمایندگان نمیرود. پرسوجو شد و بالاخره جواب گرفتند. چکهایی برای مخالفت با استیضاح کردان! لبخندی بر لب توکلی نقش بست چون تا حدودی ارتباط رحیمی و احمدینژاد را کشف کرده بود؛ زاکانی هم شاهد این اتفاقات بود و احساس دوگانهای داشت؛ هم شاد بود که حدسیاتش درست است و هم ناراحت از اقدام دولت. به هر حال هر چه بود دولت نهم بهواسطه حمایت اصولگرایان با ریاست احمدینژاد بر سر کار آمد و اکنون آنها چه پاسخی به افکار عمومی داشتند؟ پس باید پروندهای دیگر رو میکردند و چه بهتر از مدرک تحصیلی رحیمی؛ با یک تیر دو نشان میزدند اول اینکه ارتباط خود را با احمدینژاد کمرنگ میکردند و بعد هم که نشان میدادند هیچ نسبتی با اقدامات دولت ندارند اما آنچه پا برجا بود، ارتباط رحیمی و احمدینژاد بود! در آن زمان احمدینژاد تمامقد از رحیمی حمایت میکرد و میگفت منتقدان ایراد را در خود جستوجو کنند نه معاون اول او!
خاطره نادران از پخش پول
حالا که بحث توزیع پول از سوی رحیمی میان نامزدهای مجلس هشتم منتشر شده است، نادران روایت آن روزها را به خاطر دارد و میگوید: «اواخر مجلس هفتم بود که گزارشی آمد، مبنی بر اینکه آقای رحیمی بین نامزدهای انتخاباتی مجلس هشتم پولهایی را توزیع کرده است. آقای دکتر حداد بهعنوان رئیس مجلس ایشان را خواستند و به بررسی این مساله پرداختند. سپس مساله را به مرحوم آیتا… فاکر که رئیس کمیسیون اصل ۹۰ مجلس بودند ارجاع دادند، آقای فاکر هم ایشان را خواستند و آنجا دفاع کردند که من پولی را از فرد خیری گرفتهام و بین نامزدها تقسیم کردهام که این موضوع هم روال بوده است.» وی نقش باهنر را رد میکند و ادامه میدهد: «آقای باهنر نبودهاند. آن کسی که این پول را داده اصلا خیر نبوده و در همین مجموعه پولهای کثیفی تهیه شده بود.» نادران توضیح بیشتری میدهد تا پی به ارتباطات پشتپرده دولتهای نهم و دهم با رحیمی برده شود: «البته به اضافه پولهایی که به ناحق از استانداری تهران و بیمه ایران جمع کرده بودند. چکها را جابر ابدالی کشیده بوده و متن را دفترشان نوشته بودند. مبلغ را هم بر حسب صحبت با نامزدها میدادند. خیلیها که آنجا در لیست بودند، اصلا نرفتهاند پول را بگیرند. برخی هم که گرفته بودند اصلا نقد نکردند. طبیعتا به نمایندگانی که این پولها را گرفتند این نقد وارد است که چرا به مبدا این پول دقت نکردند. البته این نافی عمل اشتباه آقای رحیمی که پول را از مجاری غیرسالم تهیه و توزیع کرده است، نیست. اغلب افرادی که دریافت کرده بودند، افراد مرتبط با خود ایشان بودند. این موضوع هم بهدلیل اتفاقاتی بود که در مجلس هفتم افتاده بود؛ یعنی همین موضوع پول و…. ایشان ترجیح داد که خودش را به دولت منتقل کند. معاون پارلمانی رئیسجمهور شد، البته یک مدت همزمان هر دو منصب را داشت. دولت دهم که تشکیل شد، بهدلیل اعتراضاتی که به انتصاب آقای مشائی بهعنوان معاون اول شده بود، جابهجایی صورت گرفت و آقای رحیمی معاون اول شدند. موقعی که ایشان معاون اول شدند، با توجه به گزارشهای ما درخصوص بیانضباطیهای مالی ایشان نگرانی داشتیم. بعد از این انتصاب حساسیت ما تشدید شد. از چند مرجع نظارتی که کار را دنبال میکردند، جاهایی را که رد ایشان بود، پیگیر شدیم؛ آگاهی نیروی انتظامی، سازمان بازرسی کل کشور، دیوان محاسبات، بیمه ایران، استانداری تهران و…. حتی دادستانی مبارزه با مفاسد هم رفتیم و صحبت کردیم.»
چرا احمدینژاد به رحیمی حساس نبود؟
یک تلقی این است که احمدینژاد میگفت من یکسری آدم دور و بر خودم دارم و مخالفانم که نمیتوانند اقدامی علیه من داشته باشند این افراد را مورد هجمه قرار میدهند پس آنها بیگناهانی هستند که به خاطر من مورد هجمه قرار گرفتهاند. اما این تمام واقعیت نیست چراکه در تیزهوشی احمدینژاد کمتر میتوان شک داشت و این احتمال وجود دارد که رحیمی به مثابه سپری در برابر احمدینژاد به ایفای نقش میپرداخت. نصب نشان خدمت بر سینه او بهمثابه اعطای هدیهای به کودکی است که باید آرام باشد و در مقابل مهمانان لب به سخن نگشاید. این فرزند یک فرزند ناخوانده است که برای فردی که او را پذیرفته است، اهمیتی ندارد چه آیندهای در انتظار فرزندخواندهاش است و تنها خشنود است اهداف او را پیاده و خود را در امنیت نگه میدارد. نشان این ادعا هم چنین است که روزی رحیمی در محوطه خط قرمز احمدینژاد قرار داشت و امروز که حکمی گریبان این فرزندخوانده را گرفته است همین احمدینژاد خط قرمزی به دور خود کشیده و حتی روز دوشنبه در جمع حامیانش حاضر نمیشود به رحیمی اشاره کوچکی هم داشته باشد. تاریخ مصرف این فرزند خوانده به پایان رسیده و اکنون میان رحیمی و احمدینژاد فاصله طولانی است و نمیتوان در این سرما انتظار آشنایی این دو دوست قدیمی را داشت! شاید این جمله که «احمدینژاد برای رحیمی جا خالی داد» پرمعناترین توصیف باشد.
انتهای پیام